پاسخ اجمالی:
حضرت زینب(س) یکی از بافضيلت ترينِ زنان جهان، دارای جلالت شأن، منزلت والا، قوّت استدلال، برترى عقل، استوارى قلب، فصاحت زبان و بلاغت بيان، بانویی شجاع و با شهامت، سخنور و مفسر بود. حیات آن حضرت با صبر و شکیبایی و مقاومت در برابر مصائب فراوان همراه بود. منزلت و جايگاه ایشان در خاندان پیامبر بسیار رفیع است. بعد از حادثه غم بار عاشورا سرپرستی کاروان اسرا را بر عهده گرفت. خطبه های با صلابت و کوبنده در مجلس ابن زیاد و یزید، گویای فصاحت و بلاغت و علم دانش آن بزرگوار است.
پاسخ تفصیلی:
حضرت زینب(سلام الله علیها) در روز پنجم جمادی الاول سال ششم هجری در خانه پاک علی و فاطمه(علیهم السلام) متولد شد. البته این دیدگاه مشهور شیعه درباره تاریخ ولادت آن حضرت است و درباره روز و سال ولادت ایشان نظرات تاریخی دیگری نیز وجود دارد.(1) وقتی حضرت زینب به دنیا آمد و این خبر به گوش رسول گرامی اسلام رسید، به منزل فاطمه(سلام الله علیها) آمد و فرمود: «دخترم، نوزادت را نزد من بیاور». وقتی او را نزد پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) آوردند، رسول خدا او را به سینه مبارک چسباند و صورت بر صورت نوزاد نهاد و باصدای بلند و به شدّت گریست، چنانکه اشک از گونه های مبارکش سرازیر شد. و در جواب حضرت زهرا که علت گریه را جویا شد، فرمودند: دخترم فاطمه جان، این دختر به بلاهایی گرفتار آمده و با انواع مصیبت ها و دشواری های جانکاه مواجه خواهد شد... و فرمود: هر که بر مصیبت های این دختر بگرید مانند آن است که بر دو برادرش؛ یعنی حسن و حسین(علیهم السلام) گریسته باشد سپس رسول خدا نام نوزاد را زینب نامید.(2)
القاب حضرت زینب(سلام الله علیها)
حضرت زینب(سلام الله علیها)، القاب زیادی دارند از جمله: (عقیله بنی هاشم: بانوی خردمند بنی هاشم).(3)؛ (کَعبَهُ الرّزایا: قبله رنجها)؛ (نائِبَهُ الزَهراء(سلام الله علیها): جانشین و نماینده حضرت زهرا)؛ (نائِبَهُ الحُسَین(علیهم السلام): جانشین و نماینده امام حسین) ؛ (مَلیکَهُ الدُنیا)؛ (عالِمَهُ غَیرَ مُعَلِّمَه: دانای بی آموزگار)؛ (فَهِمَه غَیرَ مُفَهِّمَه: فهمیده بدون فهماننده)؛ (عَدیلَهُ الخامِس مِن اَهلِ الکَساء: همتای پنجمین نفر از اهل کساء)؛ (کَفیلَهُ السَجّاد: سرپرست امام سجاد(علیه السلام)؛ (سِرُّ أبیها: راز پدرش امام علی(علیه السلام)؛ (الصِدِّیقَهُ الصُغری: صدیقه کوچک)؛ (عابِدهُ آلِ عَلى: پارسای خاندان امام علی(علیه السلام)؛ (بَطِلَهُ کَربَلاء: قهرمان کربلا)؛ (عَظیمَهُ بَلواها: بانویی که امتحانش بزرگ بود)؛ (الباکِیة: بانوی گریان)؛ (سَلیلهُ الزَهراء: خلاصه حضرت زهرا)؛ (امینه اللّه: امانت دار الهی)؛ (آیَهُ مِن آیاتِ اللّه: نشانه ای از نشانه های خدا)؛ (مَظلُومَهُ وَحِیدَه: ستمدیده تنها)؛ (صابِرَهُ مُحتَسِبَه: صبور برای خداوند).(4)
او به دلیل اینکه مصایب فراوان دید، «امّ المصائب» ناميده شد؛ مصيبت درگذشت جدّش پيامبر خدا(صلى الله عليه و آله)، مصيبت درگذشت مادرش زهرا(سلام الله عليها) و رنجهاى او، محنتهاى پدرش امير مؤمنان على(عليه السلام) و مصيبت كشته شدن او، محنت و شهادت برادرش حسن(عليه السلام) و مصيبت بزرگ شهادت برادرش حسين(عليه السلام) را از ابتدا تا انتها، شاهد بود و از كربلا به اسارت برده شد.(5)
فضایل و مناقب ایشان
آن حضرت در زمره بافضيلت ترينِ زنان جهان، دارای جلالت شأن، منزلت والا، قوّت استدلال، برترى عقل، استوارى قلب، فصاحت زبان و بلاغت بيان بود و این، از سخنرانى در كوفه و شام كه گويى از زبان پدرش امير مؤمنان(عليه السلام) ايراد مى گرديد دانسته مى شود، و نيز از احتجاج بر يزيد و ابن زياد، آنگونه كه آنها را خاموش ساخت، تا آن جا كه به بدگويى و ناسزا گفتن و مسخره كردن و دشنام دادن كه سلاح افراد ناتوان از دليل آوردن است پناه بردند و از زينب كبری(سلام الله عليها) شگفت نيست كه اين گونه باشد؛ چرا كه او شاخه اى از شاخه هاى درخت پاك [رسالت] است.(6)
او در وقار و شخصیت همچون خدیجه(سلام الله عليها) در حیاء و عفّت، مانند مادرش فاطمه(سلام الله عليها) در شیوایی و رسایی بیان، چون پدرش علی(علیه السلام) در حلم و صبر انقلابی همانند برادرش حسن(علیه السلام) و در شجاعت و قوّت قلب مانند برادرش حسین(علیه السلام) بود.(7)
حضرت زینب(سلام الله عليها) هم از نظر سن و هم از نظر مقام و فضيلت، برتر از خواهرش ام كلثوم و بلكه مى توان گفت پس از مادرش فاطمه و جدّه اش خديجه شريف ترين و بزرگترين زنان اسلام بوده است. زندگانى پر ماجرا و سخنان پرمعنا و خطبه هاى بليغ و رساى او در طول مسافرت كربلا، كوفه و شام و زهد و عبادت و ساير خصال عالى او بهترين گواه اين مُدّعاست.(8)
او تربیت شده خاندان وحی بود. به كوچك و بزرگ احترام میگذاشت و هیچ گاه چهره ترش نمیكرد. همیشه در سلام كردن [به بانوان و محرمان] پیش دستی میكرد و در مقابل مهمان از جا بر میخاست و مقام او را ارج مینهاد. با اینكه عبداللّه بن جعفر از بزرگان و ثروتمندان مدینه بود و در خانه، كنیز و غلام و... داشت؛ امّا زینب(سلام الله عليها) در كارهای خانه آنان را یاری میداد و جویای احوالشان میشد تا اگر مشكلی دارند، آن را برطرف سازد.(9)
روزى حضرت زينب(سلام الله عليها) در محضر دو برادرش حسن و حسين(عليهما السلام) نشسته بود. آنها درباره بعضى از گفتار رسول خدا(صلى الله عليه و آله) با هم گفت وگو مى كردند. در اين هنگام، حضرت زينب(سلام الله عليها) به دنبال سخنان برادرانش، نكات جالب و زيبايى را بيان فرمود. پس از تمام شدن نكات و توضيحات حضرت زينب(سلام الله عليها)، امام حسن(عليه السلام) به خواهرش فرمود: «إِنَّكِ حَقّاً مِنْ شَجَرَةِ النُّبُوَّةِ وَ مِنْ مَعْدَنِ الرِّسالَةِ»؛ (به راستى كه تو از درخت نبوّت و معدن رسالت هستی). براى اثبات نبوغ آن بزرگوار، شاهدى گوياتر از نقل خطبه مشهور حضرت زهرا(سلام الله عليها) وجود ندارد.(10)؛ چرا كه ايشان در آن زمان بيش از پنج سال نداشته است!(11)
حضرت زينب(سلام الله عليها) وارث خاندانى بود كه سرسخت ترين دشمن آنان «يزيد» درباره شان گفته است: «إِنَّ هؤُلاءِ وَرَثوُا الْعِلْمَ وَالْفَصاحَةَ وَ زَقُّوا الْعِلْمَ زَقّاً»؛ (اينان خاندانى هستند كه فصاحت و دانش را از پيامبر(صلى الله عليه و آله) به ارث برده اند و آن را همراه شيرخوارگى از پستان مادر می مكند).(12)
زینب کبری(سلام الله عليها) همچون مادرش فاطمه(علیها السلام) نمازش را اوّل وقت به جا میآورد و در انجام آن بسیار دقّت داشت. هنگام نماز، كارها را رها كرده، به نماز میپرداخت. حضرت چنان غرق در نماز و عبادت میشد كه گویا در این دنیا نیست و محو معبود یكتا میگشت.(13) نمازهای شب حضرت در طول زندگی؛ به ویژه در دوران اسارت و در مسیر كوفه و شام معروف است، تا آنجا كه برادرش از او درخواست می کند كه در نماز شب برادرش را فراموش نكند. امام سجاد(عليه السلام) مى فرمايد: «در آن شب ديدم عمه ام زينب(سلام الله عليها)، نشسته مشغول نماز و عبادت بود». امام حسين(عليه السلام) به قدرى به خلوص، عرفان و بندگى زينب(سلام الله عليها) اعتقاد داشت كه هنگام خداحافظى آخر، از خواهرش درخواست دعا كرد و به او فرمود: «يا اخْتاهُ! لا تَنْسَيْنِى فِى نافِلَةِ اللَّيْلِ»؛ (خواهرم مرا در نماز شب فراموش مكن).(14)
در کنار مادر
در مدتی که حضرت زینب تحت تربیت رسول خدا و امام علی و حضرت زهرا(علیهم السلام) بود، توانست تجارب خوبی به دست بیاورد. و در کنار این فراز و نشيبها و خاطرات تلخ و شيرين زندگی، خود را براي ادامه حركت و تلاش در راه خدا و استقبال از مشكلات و مصائب زندگي آماده کند. در تمام دوران حزن و اندوه مادر بعد از رحلت پیامبر، با مادر در كنار او بود و شاهد ظلم و جنایت غاصبان و دشمنان در حق اهل بيت پيامبر بود. در داستان فدک و در دفاع از حقوق اهلبيت با کنار مادرش بود، به طوري كه خود يكي از راويان آن خطبه به شمار مي آيد.(15)
ازدواج
حضرت زینب در سال هفدهم هجری و در سن 17 سالگی با عبدالله جعفر ازدواج کرد. عبدالله پسر جعفر طيار است. جعفر طيار برادر اميرالمومنين(عليه السلام) و از پيشگامان در راه اسلام و از مجاهدان راه خدا بود. عبدالله مورد وثوق اميرالمؤمنين(عليه السلام) بود و بعدها نيز در جنگها و برنامه هاي آن حضرت شركت و حضوري چشمگير داشت تا جائي كه در جنگ صفين او يكي از فرماندهان سپاه امام(عليه السلام) به حساب مي آمد. عبدالله علاقه مند بود كه با حضرت زينب(سلام الله عليها) ازدواج كند؛ ولي حيا داشت كه او را مستقيما از اميرالمؤمنين(عليه السلام) خواستگاري كند. لذا قاصدي به حضور امام فرستاد و خواستگاري خود را عرضه داشت. اميرالمؤمنين(عليه السلام) نيز او را برای این امر سزاوار تر ديد و با آن موافقت كرد و مهريه زينب(سلام الله عليها) را به ميزان مهريه ي مادرش قرار داد.(16) اما اين ازدواج فرخنده، يك شرط نيز به همراه داشت. شرط اين ازدواج آن بود كه اگر امام حسين(عليه السلام) به مسافرتي مي رود، زينب(سلام الله عليها) نيز مجاز باشد كه او را همراهي كند و عبدالله مانع اين كار نشود. اين شرط در خصوص ملاقات اين دو خواهر و برادر نيز به چشم مي خورد و البته كه كمتر روزي اتفاق مي افتاد كه اين دو يكديگر را ملاقات نكنند.(17)
تعلیم دین به بانوان کوفه
زمانى كه اميرالمؤمنين(عليه السلام) مركز خلافت خود را از مدينه به كوفه منتقل كرد، حضرت زينب نيز با شوهرش عبداللَّه بن جعفر به كوفه آمد و در آنجا ساكن شدند. در اين مدت حضرت زينب نيز به ارشاد و تعليم زنان كوفه اشتغال داشت. در كوفه مجلس درسى براى زنها تشكيل داد و براى آنها قرآن را تفسير مى كرد.(18) آن حضرت از محدثان و راویان حدیث می باشد. احادیث ایشان از مادر، پدر، برادران، امّ سلمه، امّ هانى و دیگر زنان می باشد.(19)
همراه با قیام برادر و مروِج انقلاب حسینی
حضرت زينب(سلام الله عليها) از آغاز قيام امام حسين(عليه السلام) با برادر خویش همراهی کرد و در تمام دوران قيام، همدل و رازدار او بود. شب عاشورا و گفتگوهايش با برادر، روز عاشورا و استقبال هاى شكوهمندش از شهيدان، شب يازدهم محرّم و رثاى جانسوز او در كنار قامت خونين برادر و خطاب او به پيامبر خدا، اینها جلو ه ای از صفحات زرّين و جاودانه زندگانى سرشار از جلالت، شكيبايى و والايى اوست.(20)
آن حضرت، استوار و شکوه مندانه پس از حادثه عاشورا، سرپرستى قافله اسيران را بر عهده گرفت. وقتی مردم كوفه فرزندان پيامبر را آن گونه ديدند، گریه و شیون سر دادند، حضرت زينب(سلام الله عليها) با صلابت و محکم این گونه سخن گفت: اى كوفيان! اى نيرنگ بازان و خيانتكاران و بى وفايان! اشكتان خشك و ناله تان آرام مباد! مَثَل شما، مَثَل كسى است كه رشته هاى خود را پس از تابيدن، از هم باز مى كند ... واى بر شما! مىدانيد چه جگرى از پيامبر(صلى الله عليه و آله) پاره پاره كرديد و چه پيمانى را شكستيد و كدامين پرده نشين او را بيرون كشيديد و چه حرمتى از او هتك كرديد و چه خونى از او ريختيد؟! آن حضرت زبان على(عليه السلام) در كام داشت، مردمانى كه بارها، خطابه هاى مولا را شنيده بودند، كلام و خطابه على(عليه السلام) را به عيان ديدند، و كسى گفت: «به خدا سوگند، زنِ باحيايى چنين سخنور، نديده بودم. گويى زبان على(عليه السلام) را بر كام دارد». خطابه هاى حضرت زينب(سلام الله عليها) در اوج فصاحت و بلاغت و تأثير گذارى بيان مى شد، كه او خود، فرزانه اى موقعيت شناس بود.(21)
دکتر بنت الشاطی در توصیف حضرت زینب(سلام الله علیها) این گونه سخن می گوید: «زینب(سلام الله علیها) آیینه تمام نمای یک خانم شجاعی است که در لحظات بسیار سخت و بحرانی، کاری کارستان انجام داد. وی را شیرزن کربلا نامیدند؛ چراکه وی اولین خانمی است که در لحظات سخت با یتیمان و اسیران همدردی می کرد، بر بالای سر محتضران حاضر شد، برای انتقام خون شهیدانی که بدن هایشان عریان در کربلا مانده بود قیام کرد، و نگذاشت خون های به ناحق ریخته آنان به هدر رود و پایمال شود. زینب کبری(سلام الله علیها) علی رغم عمر کوتاهش بعد از حادثۀ عاشورا (یک سال و نیم)؛ توانست حزن و اندوه آن حادثۀ عظیم را در دل شیعیان آن چنان شعله ور کند که تا دنیا باقی است، این شعله خاموش نخواهد شد. آن بانوی بزرگ در این مدت کوتاه توانست مسیر تاریخ را عوض کند، لذت پیروزی ظاهری و موقتی را برکام ابن زیاد و یزید و بنی امیه، چنان تلخ کند که منجر به فضاحت و رسوایی دولت اموی گردد(22)
وفات
حضرت زينب(سلام الله عليها) در 15 رجب سال 62 ه. ق در سن 57 سالگى - حدود يك سال و نيم بعد از شهادت امام حسين(عليه السلام) - از دنيا رفت و در نزديكى دمشق در روستاى «راويه» به خاك سپرده شد. اكنون اين روستا، به «زينبيه» شهرت دارد و به شهر متصل است.(23) البته اقوال دیگری نیز در این زمینه وجود دارد که چندان مشهور نیست. در تاریخ آن حضرت از علت وفات آن بزرگوار چیزی ذکر نشده است. (24)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.