پاسخ اجمالی:
«تفسير به رأى» یعنی تهي كردن كلمات و جمله ها از معناى واقعى و در آوردن آن به شكل دلخواه خود. خطرات تفسير به رأى بسيار زياد است؛ مانند: ايجاد هرج و مرج در فهم آيات و روايات، تبديل وسايل هدايت به عاملى براى تشديد اشتباهات، توليد اختلاف و نفاق و دامن زدن به تحزّب در مسايل دينى، پايين آوردن سطح كتاب و سنّت از جایگاه رهبرى در حد يك پيرو، تطبيق قوانين آسمانى بر خواسته هاى انحرافى، تنزّل مفاهيم نامحدود كلمات وحى و تبديل آنها به افكار محدود انسان ها و فراهم نمودن دستاويز براى افراد گمراه و گمراه كننده.
پاسخ تفصیلی:
يكى از بزرگترين موانع راه خداپرستى و حق جويى و حق طلبى، «تفسير به رأى» است. كارى كه ارزش تمام آيات و روايات اصيل را از ميان مى برد و آن را به بازيچه اى براى توجيه هوسها و مقاصد سوء گمراهان تبديل مى كند.
به تعبير ديگر: آيات الهى و روايات معصومين را به صورت مومى در مى آورد كه به هر شكلى بخواهد آن را نشان مى دهد و از آنها براى توجيه گمراهى ها و بدعت ها استفاده مى كند.
«تفسير به رأى» را در يك جمله كوتاه مى توان اين چنين تعريف كرد: «كلمات و جمله ها را از معناى واقعى تهى كردن و به شكل دلخواه در آوردن».
پر واضح است كه آيات و روايات در سايه شوم «تفسير به رأى»، نه تنها هدايت گرى خود را از دست مى دهند بلكه وسيله اى براى توجيه گمراهى ها خواهند شد؛ به همين دليل در روايات اسلامى شديداً از «تفسير به رأى» منع شده و اميرمؤمنان على(عليه السلام) يكى از ويژگى هاى عالِم نمايانِ گمراه را همين مسئله «تفسير به رأى» شمرده است؛ تعبيرى كه در حديث معروف «مَنْ فَسَّرَ بِرَأْيِهِ آيَةً مِنْ كِتَابِ اللّهِ فَقَدْ كَفَرَ»(1) آمده است، نشان مى دهد كه «تفسير به رأى» زمينه اى است براى گرايش به كفر؛ مانند آنچه در حديث ديگرى آمده كه مى فرمايد: «مَنْ فَسَّرَ الْقُرآنَ بِرَأْيِهِ، إِنْ أَصَابَ لَمْ يُوجَرْ وَ إِنْ أَخْطَأَ خَرَّ أَبْعَدَ مِنَ السَّمَاءِ»(2)؛ (كسى كه قرآن را به رأى خود تفسير كند، اگر به واقع هم برسد اجر و پاداشى ندارد و اگر خطا كند، بيش از فاصله آسمان به زمين، سقوط مى كند).
خطرات تفسير به رأى بسيار زياد است كه فهرست وار چنين است:
1. ايجاد هرج و مرج در فهم آيات و روايات.
2. تبديل وسايل هدايت و معيارهايى كه براى اصلاح اشتباهات فكرى مردم به دست داده شده، به عاملى براى تشديد اشتباهات.
3. توليد اختلاف و نفاق و دامن زدن به تحزّب در مسايل عقيدتى و دينى.
4. فرود آمدن كتاب و سنّت از مقام رهبرى و قرار گرفتن در مقام يك پيرو.
5- تطبيق قوانين آسمانى بر خواسته هاى انحرافى محيط هاى آلوده.
6. تنزّل مفاهيم نامحدود و جاودانى كلمات وحى و تبديل آنها به افكار محدود و نارساى انسان ها.
7. فراهم نمودن دستاويزهاى زياد براى افراد گمراه و گمراه كننده.
بديهى است تفسير آيات و روايات به عقل، ارتباطى با تفسير به رأى ندارد. «تفسير به عقل» آن است كه: «از قرائن قطعيّه عقليّه براى فهم معناى آيات و روايات استفاده شود» مثلاً آنجا كه مى فرمايد: «يَدُ اللّهِ فَوْقَ أَيْدِيهِمْ»(3) قراين قطعيّه عقليّه مى گويد: «يد» در اينجا كنايه از قدرت است، نه به معناى دستى همچون دست انسان كه جسم است و از گوشت و پوست و استخوان تركيب يافته است.
«تفسير به رأى» آن است كه: «از قرائن ظنيّه يا وهميّه و خياليّه يا حتّى بدون قرينه، آيات و روايات را به ميل خود معنا كند و بر خواسته هاى دل خويش تطبيق نمايد».
به هر حال، اين كار يا از جهل و نادانى سرچشمه مى گيرد و يا از شيطنت ها و هوا و هوس ها!
از آنچه گفتيم روشن مى شود، آنهايى كه براى توجيه گمراهى خويش، «تفسير به رأى» را يك امر ضرورى مى دانند، حتّى در تفسير معناى «تفسير به رأى» گرفتار «تفسير به رأى» شده اند! و «تفسير به رأى» را به «رأى خود» تفسير كرده اند! يعنى با اين جمله كه: «هر كس مفاهيم كتاب و سنّت را بر اساس تئورى ها و پيش داورى هاى خود معنا مى كند»، خواسته اند راه را براى تفسيرهاى دلخواه از كتاب و سنّت، هموار كنند.
در حالى كه اگر منظور از تئورى ها و پيش فرض ها، فرضيه هاى غير مسلّم و آراى ظنّى و گمان و تخمين بوده باشد، اين كار سبب از ميان رفتن اصالت وحى و هرج و مرج در تبيين مسايل الهى خواهد شد و «نور مبين بودن» قرآن و «كشتى نجات بودن» معصومان را، به كلّى مخدوش مى كند.
و اگر منظور از تئورى ها و پيش فرض ها، اصول مسلّم علمى و عقلى است، اينها را نمى توان «تفسير به رأى» ناميد؛ اينها «تفسير به عقل» است؛ ولى افسوس كه فرصت طلبان، حتّى مسأله «تفسير به رأى» را به ميل خود تفسير مى كنند تا منابع وحى را ابزارى براى توجيه خواسته هاى خود سازند.(4)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.