پاسخ اجمالی:
قرآن در آيه 41 سوره «انفال» می فرماید: «هر غنيمتى كه به دست شما مى رسد يك پنجم آن براى خدا و ... است». به اعتقاد بسيارى از مفسّران، غنيمت معنى وسيعى دارد و شامل غنائم جنگى و غير آن مي شود؛ زيرا معنى لغوى اين لفظ عموميّت دارد و دليل روشنى بر تخصيص آن وجود ندارد؛ البته جمعى از مفسّران اهل سنت مي گويند: چون آيات قبل و بعد در زمينه جهاد است قرينه بر اختصاص آيه غنيمت به غنائم جنگى مي شود؛ در حالى كه شأن نزول و سياق آيات، عموميّت آيه را تخصيص نمى زنند؛ يعني هر درآمدى از هر موردى را شامل می شود.
پاسخ تفصیلی:
در قرآن مجيد تنها در يك مورد بحث «خمس» به ميان آمده (و البتّه تنها مسأله خمس نيست كه در قرآن در ضمن يك آيه بيان شده؛ بلكه بسيارى از احكام قرآن هستند كه در قرآن تنها يك بار به آن اشاره شده است و شكي نيست كه همان يك بار كافى است) و آن آيه 41 سوره انفال است: «وَ اعْلَمُوا اَنَّما غَنِمْتُمْ مِنْ شَىْء فَاَنَّ لِلّهِ خُمُسَهُ وَ لِلرَّسُولِ وَ لِذِى الْقُرْبى وَ اليَتامى وَ الْمَسَاكِينِ وَ ابْنِ السَّبِيلِ اِنْ كُنْتُمْ آمَنْتُمْ بِاللّهِ وَ مَا اَنْزَلْنا عَلَى عَبْدِنَا يَوْمَ الْفُرْقَانِ يَوْمَ الْتَقَى الْجَمْعَانِ وَ اللّهُ عَلَى كُلِّ شَىءٍ قَدِيرٌ»؛ (بدانيد هر غنيمتى كه به دست شما مى رسد يك پنجم آن براى خدا و پيامبر و اهل بيت او و يتيمان و مستمندان و واماندگان در راه [از آنها] مى باشد، اگر به خدا و آنچه بر بنده خود در روز جدائى حق از باطل، روز درگيرى دو گروه [باايمان و بى ايمان، یعنی روز جنگ بدر] نازل كرديم، ايمان آورده ايد. و [بدانید] خداوند بر هر چيزى توانا است).
موضوع مهمّى كه در اين آيه بايد مورد بررسى دقيق قرار گيرد و در حقيقت تمام بحث در آن متمركز مى گردد، در اين است كه آيا غنيمت كه در آيه آمده است تنها شامل غنائم جنگى مى شود يا هرگونه درآمدى را در بر مى گيرد؟ در صورت اوّل، آيه تنها خمس غنائم جنگى را بيان مى كند و براى خمس در ساير موضوعات بايد از سنّت و اخبار و روايات صحيح و معتبر استفاده كرد و هيچ مانعى ندارد كه قرآن به قسمتى از حكم به تناسب اشاره كند و قسمت هاى ديگر در سنّت بيان شود.
مثلاً در قرآن مجيد، نمازهاى پنجگانه روزانه صريحاً آمده است و همچنين به نماز طواف كه از نمازهاى واجب است اشاره شده؛ ولى از نماز آيات كه مورد اتّفاق تمام مسلمانان اعم از شيعه و سنّى است، ذكرى به ميان نيامده و همچنين نماز قضا و مانند آن و هيچ كس را نمى يابيم كه بگويد: چون نماز آيات در قرآن ذكر نشده و تنها در سنّت پيامبر آمده است، نبايد به آن عمل كرد و يا اين كه چون در قرآن به بعضى از غُسلها اشاره شده و سخن از بعضى غسلها به ميان نيامده است بنابراين بايد از آن صرف نظر كرد، اين منطقى است كه هيچ مسلمانى آن را نمى پذيرد.
بنابراين، هيچ اشكالى ندارد كه قرآن تنها قسمتى از موارد خمس را بيان كرده باشد و بقيّه را موكول به سنّت نمايد و نظير اين مسأله در فقه اسلام بسيار زياد است و آنها كه كمترين آگاهى از مسائل فقهى دارند، بخوبى اين مطلب را دريافته اند؛ ولى با اين حال بايد ببينيم كه غنيمت در لغت و در نظر عرف چه معنى مى دهد؟ آيا راستى منحصر به غنائم جنگى است و يا هرگونه درآمدى را شامل مى شود؟ آنچه از كتب لغت استفاده مى شود، اين است كه در ريشه معنى لغوى اين كلمه، عنوان جنگ و آنچه از دشمن به دست مى آيد، نيفتاده است؛ بلكه هر درآمدى را شامل مى شود. به عنوان شاهد به چند قسمت از كتب معروف و مشهور لغت كه مورد استناد همه دانشمندان و ادباى عرب است، اشاره مى كنيم:
در كتاب «لسان العرب»، جلد دوازدهم، مى خوانيم: «و الغنم: الفوز بالشّىء من غير مشقّة و... الغنم، الغنيمة و المغنم، الفىء... و فى الحديث: الرّهن لمن رهنه له غنمه و عليه غرمه، غنمه زيادته و نمائه و فاضل قيمته... و غنم الشّىء غنما: فاز به...» (غنم يعنى دسترسى به چيزى بدون مشقّت پيدا كردن و غنم، غنيمت و مغنم به معنى فىء است [فىء را نيز در لغت به معنى چيزهايى كه بدون زحمت به انسان مى رسد ذكر كرده اند...] و در حديث وارد شده كه گروگان در اختيار كسى است كه آن را به گرو گرفته، غنيمت و منافعش براى او است و غرامت و زيانش نيز متوجّه او است و نيز غنم به معنى زيادى و نمو و اضافه قيمت است... فلان چيز را به غنيمت گرفت؛ يعنى به آن دسترسى پيدا كرد...) و در كتاب «تاج العروس»، جلد نهم، مى خوانيم: «و الغنم، الفوز بالشىء بلامشقّة!» (غنيمت آن است كه انسان بدون زحمت به چيزى دسترسى پيدا كند). و در كتاب «قاموس» نيز غنيمت به همان معنى فوق ذكر شده است. و در كتاب «مفردات» راغب، غنيمت از ريشه «غنم» به معنى گوسفند گرفته شده و سپس مى گويد: «ثم استعمل فى كل مظفور به من جهة العدى و غيرهم» (سپس در هر چيزى كه انسان از دشمن و يا غير دشمن به دست مى آورد به كار رفته است).
حتّى كسانى كه يكى از معانى غنيمت را غنائم جنگى ذكر كرده اند انكار نمى كنند كه معنى اصلى آن، معنى وسيعى است كه به هر گونه چيزى كه انسان بدون مشقّت به آن دسترسى پيدا كند، گفته مى شود.
در استعمالات معمولى غنيمت در برابر غرامت ذكر مى شود و همانطور كه معنى غرامت معنى وسيعى است و هرگونه غرامت را شامل مى شود، غنيمت نيز معنى وسيعى دارد و به هرگونه درآمد قابل ملاحظه اى گفته مى شود. اين كلمه در «نهج البلاغه» در موارد زيادى به همين معنى آمده است: در خطبه 76 مى خوانيم: «اِغْتَنَمَ الْمَهَلَ»؛ (فرصت ها و مهلت ها را غنيمت بشماريد!) و در خطبه 120 مى فرمايد: «مَنْ اَخَذَ بِها لَحِقَ وَ غَنِمَ»؛ (كسى كه به آئين خدا عمل كند به سر منزل مقصود مى رسد و بهره مى برد) و در نامه 53 به مالك اشتر مى فرمايد: «وَ لَاتَكُونَنَّ عَلَيْهِمْ سَبُعاً ضَارِياً تَغْتَنِمُ اَكْلَهُمْ»؛ (در برابر مردم مصر همچون حيوان درنده اى مباش كه خوردن آنها را غنيمت و درآمدى براى خود فرض كنى!) و در نامه 45 به عثمان بن حنيف مى فرمايد: «فَوَاللّهِ مَا كَنَزْتُ مِنْ دُنْيَاكُم تِبْرأَ وَ لَااَدَّخَرْتُ مِنْ غَنَائِمِهَا وَفْراً»؛ (بخدا سوگند از دنياى شما طلائى نيندوختم و از غنائم و درآمدهاى آن اندوخته اى فراهم نكردم!) و در كلمات قصار، در جمله 331 مى فرمايد: «اِنَّ اللّهَ سُبْحَانَهُ جَعَلَ الطّاعَةَ غَنِيمَةَ الاَكْيَاسِ»؛ (خداوند سبحان، اطاعت را غنيمت و بهره هوشمندان قرار داده است) و در نامه 31 مى خوانيم: «وَ اغْتَنِمْ مَنِ اسْتَقْرَضَكَ فِى حَالِ غِنَاكَ»؛ (هر كس در حال بى نيازى از تو قرضى بخواهد غنيمت بشمار!) و نظير اين تعبيرات بسيار فراوان است.
بسيارى از مفسّران كه در زمينه اين آيه به بحث پرداخته اند، صريحاً اعتراف كرده اند كه غنيمت در اصل معنى وسيعى دارد و شامل غنائم جنگى و غير آن و بطور كلّى هرچيزى را كه انسان بدون مشقّت زيادى به آن دسترسى پيدا مى كند، مى شود؛ حتّى آنها كه آيه را به خاطر فتاواى فقهاى اهل تسنّن، مخصوص غنائم جنگى دانسته اند، باز اعتراف دارند كه در معنى اصلى آن، اين قيد وجود ندارد؛ بلكه به خاطر قيام دليل ديگرى، اين قيد را به آن زده اند.
«قرطبى» مفسّر معروف اهل تسنّن در تفسير خود، ذيل آيه چنين مى نويسد: «غنيمت در لغت چيزى است كه فرد يا جماعتى با كوشش به دست مى آورند... و بدان كه اتّفاق علماى اهل تسنّن بر اين است كه مراد از غنيمت در آيه «وَ اعْلَمُوا اَنَّمَا غَنِمْتُمْ» اموالى است كه با قهر و غلبه از كفّار به مسلمانان مى رسد؛ ولى بايد توجّه داشت كه اين قيد همانطور كه گفتيم در معنى لغوى آن وجود ندارد؛ ولى در عرف شرع، اين قيد وارد شده است».
«فخر رازى» در تفسير خود تصريح مى كند كه: «الغنم، الفوز بالشّىء»؛ (غنيمت اين است كه انسان به چيزى دسترسى پيدا كند) و پس از ذكر اين معنى وسيع از نظر لغت مى گويد: «معنى شرعى غنيمت (به عقيده فقهاى اهل تسنّن) همان غنائم جنگى است».(1) و نيز در تفسير «المنار»، غنيمت را به معنى وسيع تفسير كرده و اختصاصى به غنائم جنگى نداده است، اگرچه معتقد است بايد معنى وسيع آيه فوق را به خاطر قيد شرعى مقيّد به غنائم جنگى كرد».(2)
در تفسير «روح المعانى» نوشته آلوسى مفسّر معروف سنّى نيز چنين آمده است كه: «غنم در اصل به معنى هرگونه سود و منفعت است».(3)
و در تفسير «مجمع البيان» نخست غنيمت را به معنى غنائم جنگى تفسير كرده، ولى به هنگام تشريح معنى آيه چنين مى گويد: «قال اصحابنا انّ الخمس واجب فى كلّ فائدة تحصل للانسان من المكاسب و ارباح التّجارات و فى الكنوز و المعادن و الغوص و غيرذلك ممّا هو مذكور فى الكتب و يمكن ان يستدلّ على ذلك بهذه الاية فانّ فى عرف اللّغة يطلق على جميع ذلك اسم الغنم و الغنيمة»(4)؛ (علماى شيعه معتقدند كه خمس در هرگونه فائده اى كه براى انسان فراهم مى گردد واجب است، اعم از اين كه از طريق كسب و تجارت باشد يا از طريق گنج و معدن و آنچه با غوص از درياها خارج مى كنند و ساير امورى كه در كتب فقهى آمده است و مى توان به اين آيه بر اين مدّعا استدلال كرد؛ زيرا در عرف لغت به تمام اينها غنيمت گفته مى شود).
شگفت آور اين كه بعضى از مغرضان كه گويا براى سمپاشى در افكار عمومى مأموريّت خاصّى دارند، در كتابى كه در زمينه خمس نوشته اند، دست به تحريف مضحكى در عبارت تفسير «مجمع البيان» زده، قسمت اوّل گفتار او را كه متضمّن تفسير غنيمت به معنى غنائم جنگى (از نظر جمعى از مفسّران است) ذكر كرده؛ ولى توضيحى را كه درباره عموميّت معنى لغوى و معنى آيه بيان كرده است، بكلّى ناديده گرفته و يك مطلب دروغين به اين مفسّر بزرگ اسلامى نسبت داده است مثل اين كه فكر مى كرده تفسير «مجمع البيان» تنها در دست خود او است و ديگرى آن را مطالعه نخواهد كرد تا مشتش را آشكارا باز كند و عجيب اين است كه اين خيانت را تنها در اين مورد مرتكب نشده است؛ بلكه در موارد ديگر نيز آنچه به سود بوده گرفته و آنچه به زيان بوده است ناديده گرفته است.
در تفسير «الميزان» نيز با استناد به سخنان علماى لغت تصريح شده كه غنيمت هرگونه فايده است كه از طريق تجارت يا كسب و كار و يا جنگ به دست انسان مى افتد و مورد نزول آيه گرچه غنائم جنگى است؛ ولى مى دانيم كه هيچ گاه مورد، عموميّت مفهوم آيه را تخصيص نمى زند.(5)
از مجموع آنچه گفته شد چنين نتيجه گرفته مى شود كه:
آيه غنيمت، معنى وسيعى دارد و هرگونه درآمد و سود و منفعتى را شامل مى شود؛ زيرا معنى لغوى اين لفظ عموميّت دارد و دليل روشنى بر تخصيص آن در دست نيست. تنها چيزى كه جمعى از مفسّران اهل تسنّن روى آن تكيه كرده اند اين است كه آيات قبل و بعد در زمينه جهاد وارد شده است و همين موضوع قرينه مى شود كه آيه غنيمت نيز اشاره به غنائم جنگى باشد. در حالى كه مى دانيم شأن نزولها و سياق، هيچ گاه عموميّت آيه را تخصيص نمى زنند و به عبارت روشن تر، هيچ مانعى ندارد كه مفهوم آيه يك معنى كلّى و عمومى باشد و در عين حال مورد نزول آيه يكى از مصاديق اين حكم عمومى و كلّى باشد.
مثلاً در آيه 7 سوره حشر مى خوانيم: «مَا آتَاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ مَا نَهَاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا»؛ (هرچه پيامبر براى شما مى آورد بگيريد و هرچه از آن نهى مى كند خوددارى كنيد). اين آيه يك حكم كلّى درباره لزوم پيروى از فرمان هاى پيامبر(صلی الله عليه و آله و سلم) را بيان مى كند در حالى كه مورد نزول آن، اموالى است كه از دشمنان بدون جنگ به دست مسلمانان افتاده است (و اصطلاحاً به آن فىء گفته مى شود) و نيز در آيه 233 سوره بقره، يك قانون كلّى به صورت «لاتُكَلِّفُ نَفْسٌ اِلَّا وُسْعَهَا»؛ (هيچ كس موظّف به بيش از مقدار توانائى خود نيست) بيان شده است در حالى كه مورد آيه درباره اجرت زنان شيرده است و به پدر نوزاد دستور داده شده است به اندازه توانائى خود به آنها اجرت بدهد ولى آيا ورود آيه در چنين مورد خاصّى مى تواند جلو عموميّت اين قانون (عدم تكليف مگر به مقدار توانائى) را بگيرد! خلاصه اين كه، آيه در ضمن آيات جهاد وارد شده؛ ولى مى گويد: هر درآمدى از هر موردى عايد شما شود (كه يكى از آنها غنائم جنگى است) خمس آن را بپردازيد مخصوصاً كلمه «ما»ءِ موصوله و كلمه «شىء» كه دو كلمه عام و بدون هيچ گونه قيد و شرطند اين موضوع را تقويت مى كند.(6)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.