پاسخ اجمالی:
خداوند در سوره «نور» مى فرمايد: «رجال الهى از روزى مى ترسند كه دل ها و چشم ها در آن زير و رو مى شود» و در آيه دیگری مى فرمايد: «خداوند، [كيفرِ] ظالمان را براى روزى تأخير انداخته كه چشم ها در آن روز [از ترس] از حركت باز مى ايستد» عرصه محشر از جهات زيادى هولناك است؛ از جهت سابقه حوادث تكان دهنده به هنگام قيامت، از جهت آمادگى فرشتگان براى رسيدگى و گسترده شدن نامه هاى اعمال، از جهت آشكار بودن نشانه هاى دوزخ و عدم امكان جبران و نبود فريادرس! و ... که هر يك از اين حوادث به تنهايى مي تواند دل انسان را زير و رو كند.
پاسخ تفصیلی:
خداوند در آيه 37 سوره نور مى فرمايد: (رجال الهى از روزى مى ترسند كه دل ها و چشم ها در آن زير و رو مى شود)؛ «يَخافُونَ يَوْماً تَتَقَلَّبُ فِيهِ الْقُلُوبُ وَ الاْبْصارُ» و در آيه دیگری مى فرمايد: (خداوند، [كيفرِ] ظالمان را براى روزى تأخير انداخته كه چشم ها در آن روز [از ترس و وحشت] از حركت باز مى ايستد)؛ «اِنَّما يُؤْخِّرُهُمْ لِيَوْم تَشْخَصُ فيهِ الاْبْصارُ».(1) عرصه محشر از جهات زيادى هولناك است: از جهت سابقه حوادث تكان دهنده اى كه به هنگام قيام قيامت به وقوع مى پيوندد، از جهت آمادگى فرشتگان الهى با حضور گواهان براى رسيدگى به حساب بندگان، از جهت گسترده شدن نامه هاى اعمال كه تمام كارهاى كوچك و بزرگ عمر انسان را در بردارد، از جهت آشكار بودن نشانه هاى دوزخ و كيفر الهى، از جهت عدم امكان جبران و بازگشت، از جهت عدم وجود يار و فريادرس! و ... اين حوادث كه هر يك به تنهايى كافى است دل انسان را زير و رو كند، يكجا به وقوع مى پيوندد و انسان ها را چنان در تنگنا قرار مى دهد كه گاه چشمان او بى اراده حركت مى كند و مضطربانه و ملتمسانه به هر سو مى چرخد و به تعبير قرآن زير و رو مى شود و گاه به كلى از حركت مى ايستد و پلك ها به هم نمى خورد و چنان باز مى ماند كه گويى روح از كالبد انسان بيرون رفته است! قابل توجه اين كه آيه اوّل درباره رجال الهى است و آيه دوّم درباره ظالمان و اين به خوبى نشان مى دهد كه همه در آن روز هولناك در وحشتند، [هم] نيكوكاران و [هم] بدكاران؛ چرا كه هيچ كس از عاقبت كار خود اطمينان ندارد و با توجه به دقت و سخت گيرى در حساب الهى، هيچ كس از سرنوشت خود دقيقاً آگاه نيست.
«تَتَقَلَّبُ» به معناى زير و رو شدن و دگرگون گشتن است و مفسران تعبيرات گوناگونى در تفسير اين جمله دارند كه همه آنها حكايت از وحشت و اضطراب فوق العاده اى است كه بر درون و برون انسان و بر دل و ديده او در آن روز حاكم است. «تَشْخَصُ» از ماده «شخوص» به معناى از حركت ايستادن چشم و پلك ها و به نقطه اى خيره شدن است. ريشه اصلى آن يعنى «شُخُوص» (بر وزن خُلُوص) به معناى بلند شدن يا خارج گشتن است و «شخص» را از آن نظر شخص مى گويند كه از دور به صورت برجسته اى نمايان مى شود. خارج شدن انسان از محلى به محل ديگر را نيز شخوص مى گويند. «شاخص» كه از همين ماده گرفته شده نيز به معناى جسم مرتفعى است كه براى تعيين وقت و مانند آن به كار مى برند.(2) و از آن جا كه به هنگام تعجب و خيره شدن گويى چشم انسان مى خواهد از حدقه بيرون بيايد اين تعبير در چنين مواردى به كار مى رود. آرى انسان ها در عرصه محشر چنان گرفتار وحشت مى شوند كه چشمهاشان از حركت باز مى ايستد و خيره مى شود، گويى مى خواهد از حدقه بيرون بپرد، اين حالت گاه در آستانه مرگ نيز به انسان دست مى دهد.
مسلم است كه اين حالات در گنهكاران و مجرمان بسيار شديدتر است و لذا قرآن مجيد مى گويد: «وَ اقْتَرَبَ الْوَعْدُ الْحَقُّ فَاِذا هِىَ شاخِصَةٌ اَبْصارُ الَّذينَ كَفَرُوا»؛ (و وعده حق نزديك مى شود در آن هنگام چشم هاى كافران از حركت باز مى ايستد و خيره مى شود).(3)،(4)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.