پاسخ اجمالی:
قیامت «يَوْمُ الْحَقُ» و واقعيتى است كه به تمام آفرينش مفهوم مى دهد و اگر نبود، واقعيت اين جهان مفهوم نداشت. «يَوْمٌ مَشْهُودٌ» روزى است كه جن و انس و فرشتگان آن روز را مشاهده خواهند كرد. و «يَوْمٌ مَعْلُوم» است و معلوم بودن آن روز يا به «علم تفصيلى» است كه مخصوص خداست يا به «علم اجمالى» است به اینكه همه ما می دانیم چنين روزى را در پيش داريم و دلائل عقلي براى آن وجود دارد كه عالِم و عامى مى توانند اجمالا به آن دست يابند؛ و اضافه بر اين تمام پيامبران الهى از آن خبر دادند.
پاسخ تفصیلی:
عبارت «یوم الحق» يك بار در قرآن مجيد در سوره نبأ آيه 39 آمده است كه اشاره به روز رستاخيز كرده و مى فرمايد: «ذلِكَ الْيَوْمُ الْحَقُ»؛ (آن روز، روز حق است) آرى واقعيتى است انكار ناپذير، واقعيتى است كه به تمام عالم آفرينش مفهوم مى بخشد و اگر آن روز نبود، واقعيت اين جهان مفهوم نداشت. اصولا دنيا، سرابى بيش نيست و در واقع «مجاز» است نه «حقيقت»، فناست نه بقا، مرگ است نه حيات، آرى حقيقت و واقعيت و مفهوم اصلى حيات در قيامت تجلّى مى كند: «وَ اِنَّ الدّارَ الاْخِرَةَ لَهِىَ الْحَيَوانُ»(1)؛ (سراى آخرت حيات حقيقى است).
بعضى از مفسّران در تفسير حقانيت آن روز، به سه نكته اشاره كرده اند:
1- آن روز حق است و غير از آن باطل؛ چرا كه ايام دنيا باطلش بيش از حق مى باشد.
2- حق به معناى وجود ثابت است و به همين جهت خدا را حق مى گويند؛ چراكه فنايى براى او تصور نمى شود، روز قيامت نيز چنين است، بنابراين حق است.
3- آن روز روزى است كه شايسته عنوان يوم است؛ چراكه در آن روز روشن، اسرار مخفى آشكار مى گردد، در حالى كه در دنيا احوال خلق مكتوم و نامعلوم (همچون شب) است.(2)
توصيف «یومٌ مشهودٌ» تنها يك بار در قرآن مجيد در آيه 103 سوره هود آمده است كه بعد از اشاره به عذاب آخرت، اشاره به آن روز كرده مى فرمايد: «وَ ذلِكَ يَوْمٌ مَشْهُودٌ»؛ (و آن، روزى است كه همه [اعم از نيكان و بدان] آن را مشاهده مى كنند). نه تنها خلق اولين و آخرين، آن روز را مشاهده مى كنند؛ بلكه اعمال و حساب و دادگاه و عدل الهى و پاداش ها و كيفرهاى اعمال خويش را نيز در آن روز مشاهده خواهند كرد. به گفته مرحوم طبرسى در «مجمع البيان» و مرحوم علاّمه طباطبايى در «الميزان» اطلاق اين آيه گواه بر آن است كه نه فقط انسان ها، بلكه جن و ملائكه نيز در آن روز حاضر و ناظرند كه روز اجتماع عمومى همگان است.(3) قرطبى نيز مى گويد اهل آسمان ها نيز شاهد و ناظر آن روزند. البته همه روزها مشاهده مى شود، ولى انتخاب اين توصيف براى قيامت از يكسو اشاره به قطعى بودن آن است و از سوى ديگر اشاره به اهميت آن و حوادثى كه در آن روى مى دهد و حضور عمومى همه خلايق در آن است.
عبارت «یومٌ معلومٌ» يك بار در قرآن در آيه 50 سوره واقعه در برابر سؤال كفار از حيات بعد از مرگ آمده است: «قُلْ اِنَّ الاْوَّلِيْنَ وَ الاْخِرينَ لمَجْمُوعُونَ اِلى مِيْقاتِ يَوْم مَعْلُوم»؛ (بگو اولين و آخرين همگى در موعد روز معلومى گردآورى مى شوند). معلوم بودن آن روز، دو تفسير مى تواند داشته باشد:
1- «علم تفصيلى» است؛ يعنى آگاهى بر آن روز و تاريخ دقيق آن و مى دانيم اين علم مخصوص خدا است و هيچ كس حتى انبياء مرسلين و ملائكه مقربين از آن آگاهى ندارند، ولى نزد خداوند ثابت و قطعى و از هر نظر معلوم است.
2- «علم اجمالى» يعنى آگاهى بر اين كه همه ما چنين روزى را در پيش داريم و از آن جا كه اين آگاهى از اعماق فطرت ما مى جوشد، به علاوه دلائل متعددى از طريق عقل و خرد براى آن وجود دارد كه عالم و عامى هر كدام مى توانند اجمالا به آن دست يابند و اضافه بر اين تمام انبياء و پيامبران الهى از آن خبر دادند، آن روز روز معلوم، قطعى و مسلم است، هرچند تاريخ دقيق آن را ندانند.
درست مانند اين كه همه ما به طور قطع مى دانيم سرانجام مى ميريم و از دنيا مى رويم هرچند هيچ كس تاريخ پايان عمر خود را نمى داند. غالب مفسّران معناى اوّل را برگزيده اند ولى بعضى بيشتر روى معناى دوّم تكيه مى كنند و كلمه «قُل» را دليل بر عمومى بودن اين علم مى شمرند؛ چرا كه مفهومش اين است به همگان اين مطلب را ابلاغ كن.(4) ولى جمع هر دو تفسير در مفهوم آيه نيز كاملا ممكن است. ضمناً پيامى كه اين تعبير «يَوْمٌ مَعْلُومٌ» به ما مى دهد اين است كه در برخورد با آن جدّى باشيم و خود را براى ملاقات آن روز آماده كنيم و يقين بدانيم كه قيامت با تمام آثار و پيامدهايش به هر حال خواهد آمد و اين علم و يقين اثر تربيتى فوق العاده اى دارد.(5)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.