پاسخ اجمالی:
درباره مذمت اشخاص فَحّاش در روايات عباراتی وجود دارد؛ مانند: 1- شیطان شریک و رفیق شخص فحاش است. 2- بهشت بر فحاش حرام شده است. 3- وعده آتش به فحاش داده شده است. 4- فرد فحاش یا زنازاده می باشد یا شیطان با او رفیق و همراه است. 5- فحاش از بدترین بندگان خداست. 6- فحاش پست و جفاکار است. 7- فحاشی موجب عدم استجابت دعا می شود. 8- فحاش ستمکار می باشد. 9- فحاشی سلاح انسان پست است و ...
پاسخ تفصیلی:
درباره مذمت از شخص فَحّاش، روايات زيادى آمده و به او وعده آتش داده شده است، مرحوم خوئى 5 روايت آورده است.
1. ابى بصير از امام صادق(عليه السلام) نقل مى كند كه فرمودند: «مِنْ عَلَامَاتِ شِركِ الشَّيْطَانِ الَّذِى لَايُشَكُّ فِيهِ اَن يَكُونَ فَحّاشاً لَايُبَالِى بِمَا قَالَ وَ لَا بِمَا قِيلَ لَهُ»؛ (از علامت هاى حضور و شرك شيطان كه شكى در آن نيست، اين است كه كسى فَحّاش باشد كه باكى از آنچه گويد و از آنچه درباره او گويند نداشته باشد [يعنى شيطان در نزد چنين شخصى حاضر و با او شريك است]).
2. امام صادق(عليه السلام) فرمودند: «رسول اللّه(صلی الله علیه و آله) فرمودند: «اِذَا رَأَيتُمُ الرَّجُلَ لَايُبَالِى مَا قَالَ وَ لَا مَا قِيلَ لَهُ فَاِنَّهُ لِغَيَّةٍ اَو شِركِ شَيطَانٍ»؛ (هنگامى كه مردى را ديديد كه باكى ندارد در آنچه مى گويد و يا آنچه به او گفته مى شود اين بواسطه ضلالت يا شركت شيطان است)».(1)
3. سليم بن قيس از اميرالمؤمنين علی(عليه السلام) نقل مى كند كه: «رسول اللّه(صلی الله علیه و آله) مى فرمودند: خداوند بهشت را حرام كرده است بر هر فحّاش بى آبرو و كم شرمى كه باكى از آنچه گويد و آنچه به او گفته شود ندارد؛ زيرا اگر از حالش بازرسى كنى يا از زنا است يا از شركت شيطان. به وى عرض شد: اى رسول خدا(صلی الله علیه و آله) در ميان مردمان شركت شيطان هم هست؟ فرمود: گفتار خداى عزوجل را نخوانده اى كه به شيطان فرمود: شركت كن با ايشان در مالها و فرزندان».
همين راوى مى گويد: «مردى از فقيهى [مراد يكى از ائمه(علیهم السلام) است] سؤال كرد آيا در بين مردم كسى هست كه از آنچه درباره او گفته مى شود ناراحت نشود و باكى نداشته باشد؟ فرمود: كسى كه متعرّض مردم شود و به آنان دشنام گويد در صورتى كه مى داند كه آنها رهايش نمى كنند و تلافى مى كنند، او كسى است كه به آنچه مى گويد و يا درباره او گفته مى شود اهميت نمى دهد».
4. سماعه از امام صادق(عليه السلام) نقل مى كند كه: «رسول اللّه(صلی الله علیه و آله) فرمودند: «اِنّ مِن شَرِّ عِبَادِ اللّهِ مَنْ تَكرَهُ مُجَالَسَتُهُ لِفُحْشِهِ»؛ (از بدترين بندگان خدا كسى است كه همنشينى با او به خاطر فحش دادن او ناپسند شمرده می شود)».
5. ابى عبيده از امام صادق(عليه السلام) نقل مى كند كه فرمودند: «الْبَذَاءُ مِنَ الْجَفَاءِ وَ الْجَفَاءُ فِي النَّارِ»؛ (بدزبانى از جفاكارى است و جفاكار در آتش است).
امام باقر(عليه السلام) فرمودند: «سِلَاحُ اللِّئَامِ قَبِيحُ الكَلَامِ»(2)؛ (سلاح انسان هاى پَست، زشت گوئى است). شايد ديده باشيد وقتى دو نفر با هم نزاع مى كنند و يكى قدرت مقابله با ديگرى را ندارد، شروع به اهانت مى كند؛ يعنى فحش، اسلحه انسان هاى ضعيف است.
خدا به فرياد انسان هائى برسد كه به خاطر بددهن بودن آنها، مردم از آنها كناره گيرى مى كنند، اين گونه افراد از بدترين مردم در مكتب رسول اللّه(صلی الله علیه و آله) هستند، رسول گرامى(صلی الله علیه و آله) فرمودند: «اِنّ مِنْ شَرِّ النّاسِ مَنْ تَرَكَهُ النّاسُ اِتِّقَاءَ فُحْشِهِ»(3)؛ (از بدترين مردم كسى است كه مردم به خاطر دورى از بدزبانى او، او را ترك گويند).
در روايتى دارد كه عمرو بن نعمان جُعفى مى گويد: «امام صادق(عليه السلام) دوستى داشتند كه وقتى مى خواستند جائى بروند مصاحبت حضرت را ترك نمى كرد و پيوسته همراه حضرت بود. روزى با حضرت در بازار كفاشان راه مى رفت و دنبالشان غلام او كه اهل سند(4) بود مى آمد، ناگاه آن مرد به پشت سر خود متوجه شد غلام را خواست، او را نديد و تا سه مرتبه به دنبال برگشت او را نديد، در مرتبه چهارم گفت: «يا اِبْنَ الفَاعِلَةَ اَينَ كُنتَ»؛ (اى زنازاده كجايى؟) حضرت وقتى اين جمله را شنيدند سر بلند كرده و با دست بر پيشانى خود زدند و فرمود: «سُبحَانَ اللهِ، نسبت ناروا به مادر او مى دهى؟ فكر مى كردم تو پرهيزکار و انسان باتقوايى هستى و اكنون فهميدم چنين نيستى!» گفت: فدايت شوم مادر او از اهل سند و مشرك است(مسلمان نيست و عقد ازدواج جارى نمى كنند) حضرت فرمودند: «آيا نمى دانى كه براى هر ملتى ازدواج هست، (هر فرقه اى براى خود مراسمى دارد) از من دور شو». راوى مى گويد: ديگر او را نديدم كه با آن حضرت راه برود تا آنگاه كه مرگ آنها را از هم جدا كرد. (در روايتى ديگر دارد كه براى هر امّتى، ازدواجى و مراسمى است كه از زنا دورى مى كنند)».(5)
در روايتى نيز از امام صادق(عليه السلام) نقل شده كه فرمودند: «در بنى اسرائيل مردى بود كه خدا را پيوسته سه سال دعا مى كرد كه خدا پسرى به او عطا كند، وقتى ديد خداوند اجابت نكرد، گفت: پروردگارا آيا من از تو دورم سخن مرا نمى شنوى يا تو نزديك من هستى و اجابت نمى كنى؟ امام صادق(عليه السلام) فرمودند: در خواب ديد كسى نزد او آمد و گفت: تو خداوند عزوجل را سه سال است با زبانى فحّاش و قلبى سركش و غير متقى و نيّتى غيرصادق مى خوانى، خود را از فحاشى دور كن و قلبت را از خداوند بترسان و نيت خود را نيكو گردان. حضرت فرمودند: چنين كرد و خداوند دعاى او را مستجاب كرد و فرزند پسرى به او عنايت كرد».(6)
قرآن مى فرمايد: «اى اهل ايمان هرگز نبايد قومى، قوم ديگر را مسخره و استهزاء نمايند، شايد آن قومى كه مسخره مى كنيد بهترين مؤمنان باشند و نيز بين زنان باايمان، قومى قوم ديگر را مسخره نكند، چه بسا آنها بهترين زنانند و هرگز عيب جوئى از همدينان خود نكنيد و با نام و لقب هاى زشت همديگر را نخوانيد كه بعد از ايمان آوردن نام فسق [بر مؤمن نهادن] زشت است و كسى كه توبه نكند ستمكار است».(7)
آيا ما همان گونه ايم كه قرآن مى خواهد؟ من نمى دانم بعضى چه لذتى مى برند كه براى خنداندن چند نفر هر نسبتى و هر لقب زشتى هست به افراد مى دهند، هر عيبى كه در ظاهر اندام آنها است با لحنى زشت براى مسخره كردن آن مؤمن مى گويند، هر خصلتى را مثل قدكوتاهى، قدبلندى، بى موئى، چاقى، لاغرى همه را با حالتى زشت براى كوچك كردن او مى گويند، آيا اين روش را خداوند به ما توصيه كرد؟ آيا اين اعمال مورد رضایت رسول الله(صلی الله علیه و آله) و ائمه اطهار(علیهم السلام) است؟ باشد تا روز جزاء روشن شود و هر كس ببيند چه كسى مسخره است، مسخره شونده در اين دنيا یا مسخره كننده در آن دنيا.
خداوند در زمره صفات منافقين و گم گشتگان از راه حقيقت مى فرماید: «عُتُلٍّ بَعدَ ذَلِكَ زَنِيمٍ»(8)؛ (با اين همه[عيب باز] بدگوى و خشن بى اصل و نسبند). در روايتى از رسول گرامى در ذيل اين آیه آمده كه: «هُوَ الفَاحِشُ اللَّئِيمُ»(9)؛ (مراد، فحش دهنده پَست است).(10)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.