پاسخ اجمالی:
در قرآن به اهداف مختلفی برای آفرینش اشاره شده است؛ گاهی شناخت قدرت و علم خدا و عبادتش و گاهی آزمايش و امتحان و گاهی تکامل و رسیدن به لقاء الهی هدف خلقت معرفی شده است.
پاسخ تفصیلی:
در آیات قرآن هدف های مختلفی برای خلقت ذکر شده است. در اينجا 6 آيه را زير ذره بين مطالعه قرار مى دهيم، تا دريابيم خداوند متعال هدف آفرينش را چگونه در كتاب خود ترسيم نموده است:
1. «اللّهُ الَّذى خَلَقَ سَبْعَ سَموات وَ مِنَ الاَرضِ مِثْلَهُنَّ يَتَنَزَّلُ الاَمرُ بَيْنَهُنّ لِتَعْلَموُا اَنَّ اللّه عَلى كُلِّ شَىء قَدِيرٌ وَ أَنَّ اللّهَ قَدْ اَحاطَ بِكُلِّ شَىْء عِلْماً»(1)؛ (خداوند همان کسى است که هفت آسمان را آفرید، و از زمین نیز همانند آنها را؛ فرمان [و تدبیر] او در میان آنها پیوسته فرود مى آید تا بدانید خداوند بر هر چیز تواناست و این که علم خدا به همه چیز احاطه دارد).
2. «وَ ما خَلَقْتُ الجِنَّ وَ الاِنْسَ إِلاّ لِيَعْبُدُونِ»(2)؛ (خلق نكردم جن و انس را مگر براى اين كه مرا عبادت كنند).
3. «اَلَّذِى خَلَقَ الْمَوْتَ وَ الْحَيوةَ لِيَبْلُوَكُم اَيُّكُمْ اَحْسَنُ عَمَلاً»(3)؛ (خداوند مرگ و زندگى را خلق كرد تا شما را كه آزمايش كند كه كداميك از حيث عمل برترى داريد).
4. «وَ لَوْ شاءَ ربُّكَ لَجَعَلَ النّاسَ اُمَّةً واحِدَةً و لايَزالوُنَ مُخْتَلِفينَ * اِلاّ مَنْ رَحِمَ رَبُّكَ وَ لِذلِكَ خَلَقَهُمْ وَ تَمَّتْ كَلِمَةُ رَبِّكَ لَأَمْلَأنَّ جَهَنَّمَ مِنَ الجِنَّةِ وَ النَّاسِ اَجْمَعِينَ»(4)؛ (اگر خداوند مى خواست هرآينه مردم را امتى واحد قرار مى داد و [در حاليكه] همواره مختلفند، اِلا كسى كه مشمول رحمت الهى واقع شود و براى همين شمول رحمتش بر آنها، آنها را خلق كرد و حكم الهى صادر شده كه اگر از دائره رحمت او خارج شوند، جهنم را از جن و انس پر مى كند).
5. «وَ أَنَّ اِلى رَبِّكَ المُنْتَهى»(5)؛ (و كار خلق عالم به سوى او منتهى مى شود).
6. «يا اَيُّهَا الاِنْسانُ اِنَّكَ كادِحٌ اِلى رَبِّكَ كَدْحاً فَمُلاقِيهِ»(6)؛ (اى انسان به درستى كه تو رنج كشنده اى در سير به سوى پروردگارت دارى، تا اين كه او را ملاقات كنى و به مقام لقاء برسى).
توضیح این که: گاهى خداوند متعال در قرآن مجيدش وقتى مسئله اى داراى ابعاد مختلف و متنوّع باشد در هرجايى به مناسبت، به يكى از ابعاد آن اشاره مى نمايد، مثلاً درباره نماز در جايى مى فرمايد: «اِنّ الصَلوةَ تَنْهى عَنِ الفَحْشاء و المُنْكَر»(7)؛ (نماز انسان را از فحشا و منكر و زشتى ها دور مى نمايد). در جاى ديگر مى فرمايد: «اِسْتَعينوُا بِالصّبرِ والصَّلوةِ»(8)؛ (به وسيله روزه و نماز استعانت بجوئيد). در جاى ديگر مى فرمايد: «اَقِمِ الصَّلوةَ لِذِكرى»(9)؛ (نماز را به پا داريد تا يادآور و متذكّر من باشيد). با جمع اين موارد، فلسفه هاى مختلف يك حكم مشخص مى گردد.
در مسئله مورد بحث ما، يعنى هدف آفرينش نيز در موارد مختلف از زواياى متفاوت به غايات و غرض هاى مختلف مسئله اشاره اى شده است، در اين 6 آيه اى كه گذشت به ترتيب مى توان سير صعودى تكامل را نظاره گر بود و مشاهده كرد كه چگونه در مراحل مختلف به مناسبتهايى، براى خلقت غاياتى ذكر شده كه با دقت نظر مى توان درك كرد كه بعضى از اين غايتها غايات وُسْطى (هدف وَسَطى) براى غاية الغايات يعنى لقاء الهى و رسيدن به كمال نهايى است.
در آيه اول علم و معرفت به قدرت و علم خداوندى غاية خلقت قرار داده شده كه هرچه معرفت و علم زيادتر شود عمل انسان خالصانه تر و با روشنگرى بيشترى حاصل مى شود، علم و عمل با يكديگر رابطه و اثر متقابل دارند، هرچه علم بيشتر، عمل پاكتر و هرچه عمل پاكتر، علم بيشتر و در نتيجه رسيدن به تكامل (يعنى تبديل موجود دانى به موجود عالى) سريع تر.
در آيه دوم عبادت خداوند به عنوان هدف معرفى شده است؛ زيرا عبادت كلاس تربيت است، اگر مواد درسى اين كلاس با دقت مورد مطالعه و عمل قرار گيرد و اگر نماز و روزه اى كه مطلوب خداوند است، محقق شود مسلماً شاگرد اين كلاس تربيت و پرورش يافته، ولى چه خوش گفت بزرگ استاد اين كلاس كه خود پرورش يافته همين كلاس بود، آن اسداللّه الغالب على بن ابيطالب(عليه السلام): «كمْ مِنْ صائِم لَيْسَ لَهُ مِنِ صِيامِهِ الاّ الجُوعُ وَ الْظَمَا»؛ (چه بسيار روزهدارانى كه به جز گرسنگى و تشنگى چيزى نصيب آنها نمى شود)، چرا؟ زيرا روزه واقعى را ايجاد نكرده اند، آن روزه اى كه بيدارگرى مى كند.
خداوند متعال وجودى بى نهايت است و هرچه ذهن بيشتر متوجه بى نهايت شود و بيشتر عبادت او کند، بيشتر به سوى او اوج مى گيرد و در نتيجه انسان در اثر عبادت، شروع به كسب معرفت مى نمايد و قرآن هم فرموده: «و اعْبُدْ رَبَّكَ حَتّى يَأتِيَكَ اليَقِينُ»(10)؛ (پروردگارت را عبادت كن تا معرفت و يقين(11) پيدا كنى) و حتى به درجه عين اليقين برسى.
در آيه سوم آزمايش را به عنوان هدف ديگرى معرفى مى نمايد؛ برگشت آزمايش و امتحان به تربيت است و در واقع كلاس ديگرى به موازات عبادت براى تحصيل هدفى واحد كه تربيت و پرورش است.
خداوند با آزمايش و ابتلاء، خود در صدد ساختن روح انسان است، همچنان كه پيامبران عظيم الشأنى چون ابراهيم(عليه السلام) و موسى(عليه السلام) و عيسى(عليه السلام) و نبى مكرم اسلام(صلى الله عليه وآله) را چنين كرد و حتى اينان هم از چنين آزمايشاتى در آزمايشگاه بزرگ تاريخ مأمون نبوده اند، و چنان آبديده شدند كه در مقابل مستبدان زمان خويش سر تعظيم فرود نياوردند؛ زيرا كمرى كه در اثر مشكلات قد برافراشته، در اثر ظلم ها و زورگويى ها هرگز منعطف و خميده نمى شود.
نه تنها ما كه در عالم به ظاهر انسان هائيم چنينيم بلکه در عالم نباتات و گياهان هم چنين است. درختانى كه هميشه همبازى طوفانهاى وحشى بيابانى بوده و در صخره هاى كم آب كوه ها دور از دسترس باغبان ها رشد كرده اند، مقاومتشان بيشتر از درختانى است كه همبازى نسيم هاى ملايم بوده و در كنار جويباران و درون باغ ها در حصار ديوارها به رشد خود ادامه مى داده اند، حتى شعله آتش چوب هاى درختان بيابانى افروخته تر و خاموشى آنها ديرتر از چوبهاى درختانى است كه در كنار آب و زير نظر باغبان روئيده اند.
امام على(عليهالسلام) در نامه به عثمان بن حنيف _كه از طرف آن حضرت حاكم بصره بود_ نوشتند: «اَلا و اِنّ الشّجرة البَريّة اَصْلَبُ عَوداً و الرّوائعَ الخَضِرَةَ اَرَقَّ جُلوُداً و النَّباتاتُ البَدَويّة اَقْوى وَقُوداً و اَبْطَأَ خَموُدا»(12)؛ (آگاه باشيد كه درختان بيابانى [كه آب كم به آن مى رسد] چوبش سختتر [و استوارتر] است و درختهاى سبز و خرم [كه در باغهاى پر آب كاشته شده] پوستشان نازكتر است و گياهان دشتى [كه جز آب باران آب ديگرى نيابند] شعله آتش آنها افروخته تر و خاموشى آنها ديرتر است).(13)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.