پاسخ اجمالی:
«مرج البحرين» در سوره الرحمن از دو جنبه مادی و معنوی قابل تفسیر است. بر طبق تفسیر مادی منظور درياى آب شيرين و شور است كه در مناطق مختلف كنار هم هستند بدون آنكه با هم مخلوط گردند و يا جريان «گلف استريم» و رودهاى عظيم دريايى می باشد و بر طبق تفسیر معنوی مأخوذ از روايات، مراد از اين دو دريا، امام على(ع) و حضرت فاطمه(س) هستند که محبت و احترام آنها به یکدیگر مانع هرگونه تعدی به طرف مقابل مي شود و مراد از لؤلؤ و مرجانی که از آنها بدست می آید امام حسن(ع) و امام حسين(ع) می باشند.
پاسخ تفصیلی:
در آيه 19 تا 22 سوره «الرّحمن» مى خوانيم: «مَرَجَ الْبَحْرَيْنِ يَلْتَقيانِ * بَيْنَهُما بَرزَخُ لايَبْغيانِ * فَبِاَىّ آلاِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ * يَخْرُجُ مِنْهُما اللّؤْلُؤُ وَ الْمَرْجانُ»؛ (خداوند دو درياى مختلف [شور و شيرين، گرم و سرد] را در كنار هم قرار داد، در حالى كه با هم تماس دارند و در ميان آن دو، مانعى است كه يكى بر ديگرى غلبه نمى كند [و به هم نمى آميزند]، پس كدامين نعمتهاى پروردگارتان را انكار مى كنيد؟! از آن دو، لؤلؤ و مرجان خارج مى شود).
در تفسير اين آيه، سخن بسيار گفته اند. گاه گفته شده است: منظور از دو دريا، دو درياى آب شيرين و شور است كه در بسيارى از مناطق در كنار هم هستند بى آنكه با هم مخلوط گردند و اين منظره در تمام مناطقى كه رودخانه هاى آب شيرين به دريا مى ريزد به خوبى ديده مى شود.
تفسير جالب ديگرى كه براى اين دو دريا شده است، جريان «گلف استريم» و رودهاى عظيم دريايى است كه در بسيارى از اقيانوس هاى جهان در حركت است و آب هاى گرم مناطق استوايى را به سوى مناطق قطبى مى برد و گاه حتّى رنگ آن با رنگ آب هاى اطراف مختلف است و عجب اينكه: عرض آن گاه به يكصد و پنجاه كيلومتر و عمق آن به چند صد متر و گاه سرعت آن در يك روز به 160 كيلومتر مى رسد! و تفاوت درجه حرارت آن با آب هاى مجاور 10 تا 15 درجه است!
اين جريان آب هاى گرم، بادهاى گرمى به وجود مى آورد و حرارات خود را به اطراف مى دهد و هواى كشورهاى مناطق شمالى زمين را كه در مسير آن هستند مطبوع و قابل تحمّل مى كند و اگر اين جريان هاى دريايى نبود، زندگى در آن كشورها، بسيار سخت و شايد غيرقابل تحمل بود.
البتّه گلف استريم نام يكى از اين جريان ها و رودهاى دريايى است و در آب هاى پنج قارّه جهان نظير آن ديده مى شود و عامل اصلى اين حركت، تفاوت درجه حرارت آب هاى مناطق استوايى زمين و مناطق قطبى است.(1)
از آنجا كه آيات قرآن ظاهر و باطنى دارد؛ گاه هم تفسير مادى براى آن وجود دارد و هم تفسير معنوى. در روايات اسلامى تفسير معنوى اين دو دريا به على(عليه السلام) و فاطمه زهرا(عليها السلام) و تفسير معنوى لؤلؤ و مرجان به حسن و حسين(عليهما السلام) شده است.
در «شواهد التنزيل» از سلمان فارسى در تفسير آيه «مَرَجَ الْبَحْرَيْنِ يَلْتَقِيانِ» چنين نقل شده است كه منظور على(عليه السلام) و فاطمه زهرا(عليها السلام) است سپس مى افزايد: «پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) فرمود: منظور از «يَخْرُجُ مِنْهُمَا اللُؤلُؤْ وَ المَرْجانُ» حسن و حسين(عليهما السلام) است».(2)
همين معنى از ابن عباس و از ضحّاك در طريق ديگرى نقل شده است.(3)
در حديث ديگرى از سعيد بن جبير از ابن عباس آمده است كه منظور از «مَرَجَ الْبَحْرَيْنِ يَلْتَقِيانَ» على(عليه السلام) و فاطمه(عليها السلام) است و منظور از «بَيْنَهُما بَرْزَخ لايَبْغيان»«حُبُّ دائِمُ لايَنْقَطِعُ وَ لايَنْفَذُ»(4)؛ (محبّت، دائمى است كه قطع نمى شود و پايان نمى گيرد) و منظور از «يَخْرُجُ مِنْهُما اللُؤلُؤْ وَ الْمَرْجانُ» حسن و حسين(عليه السلام) است.
در حديث ديگرى از ابن عبّاس تعبير روشنترى درباره «بَيْنَهُما بَرْزَخ لاَيَبْغيانِ» آمده و آن اينكه منظور «وُدٌّ لايَتَباغَضانِ» يعنى (در ميان آن دو بزرگوار آن چنان محبّت و دوستى است كه هر گونه بغض و كينه اى را دور مى كند!)(5) در واقع «برزخ» به معنى مانع ميان دو چيز است، در اينجا همان محبّت و دوستى است كه مانع از هر گونه بغى و تعدّى و تجاوز مى شود.
سيوطى نيز در تفسير روايى «الدّر المنثور» بعد از آنكه روايات مربوط به تفسير ظاهرى آيه را بيان مى كند، محتواى احاديث پيشين را از ابن عباس و از پيامبر اسلام(صلى الله عليه وآله) نقل كرده، مى گويد: «ابن مردويه از ابن عباس در تفسير آيه «مَرَجُ الْبَحْرِيْنِ يَلْتَقيانِ» نقل كرده كه منظور على(عليه السلام) و فاطمه(عليها السلام) است» سپس مى افزايد: «پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) فرمود: «يَخْرُجُ مِنْهُما اللُؤْلُؤ وَ الْمَرجان» منظور حسن و حسين(عليهما السلام) است».(6) همين معنى را انس بن مالك نيز نقل كرده است.(7)
جالب اينكه: آلوسى مفسّر معروف، در تفسير «روح المعانى» بعد از آنكه روايت فوق را از ابن عبّاس و اياس بن مالك و همچنين از طريق طبرسى از سلمان فارسى و سعيد بن جبير و سفيان ثورى نقل مى كند، چنين مى افزايد: «آنچه من فكر مى كنم اين است كه اگر اين روايات، صحيح باشد، ارتباطى به تفسير ندارد، بلكه تأويلى است همانند تأويلات صوفيان! نسبت به بسيارى از آيات. البته هر كدام از على و فاطمه(رضى الله عنهما) در نزد من از اقيانوس كبير از نظر علم و فضل، بزرگترند و همچنين هر كدام از حسنين (رضى الله عنهما) بى نهايت زيباتر و جالبتر از لؤلؤ و مرجان اند».(8)
اعتراف صادقانه او نسبت به مقام اين بزرگواران در خور تحسين است؛ مشروط بر اينكه هدفش از ميان بردن ارزش روايات فوق نباشد!
آلوسى گويا فراموش كرده است كه اين حديث با طرق متعدد از پيامبر(صلى الله عليه وآله) نقل شده است و پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) حقّ دارد تأويل آيات را بيان بفرمايد و مقايسه آن با تأويل هاى بى مدرك و ساخته افكار منحرف صوفيان، مقايسه بسيار ظالمانه اى است كه دور از شأن يك عالم مى باشد.
به هر حال اين آيه از آياتى است كه دلالت بر فضيلت فوق العاده و جلالت عظيم براى على(عليه السلام) و همسرش و فرزندانش حسن و حسين(عليهما السلام) مى كند، چرا كه على(عليه السلام) و فاطمه(عليها السلام) را تشبيه به دو اقيانوس عظيم نموده؛ اقيانوسى كه نشانه عظمت خداوند و منبع بركات و مبدأ علوم دانش هاي بسيار و نشانه بارز اخلاق كريمه و جود و سخاوت پاكى و عصمت است و فرزندانشان را به جواهرات گران بها و بى مانندى تشبيه مى كند كه در دل اقيانوس پرورش يافته و به خارج مى رسند. حسن و زيبايى، جمال ظاهر و باطن، علم و تقوا و فضيلت، پاكى و عصمت همه در آن درج است.
درباره چه كسى در اسلام اين همه فضائل ديده مى شود؟ و چه كسى شايسته تر براى جانشينى پيامبر(صلى الله عليه وآله) از على(عليه السلام) و فرزندان او است؟ و چه ساده از كنار اين همه فضائل گذشته اند.(9)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.