پاسخ اجمالی:
معمولا علما زمينه مساعدتری براى جذب سرمايه های علمى بيشتر دارند و معرفت خود زمينه ساز معرفت است. آيات فراوانى در قرآن مجيد اشاره به اين حقيقت می نماید كه همواره آگاهى ها زمينه ساز آگاهى بيشتر و معرفت، زمينه ساز معرفت فزون تر است؛ از جمله آیه 22 سوره روم، 48 سوره نمل، 23 سوره اعراف، 5 سوره یونس، 3 سوره فصلت و 230 سوره بقره.
پاسخ تفصیلی:
معروف است كه ثروت، ثروت مى آفريند. اشاره به اين كه مقدارى از سرمايه، خود زمينه اى براى سود و سرمايه بيشتر مى شود و هر قدر حجم آن افزون گردد درآمد آن نيز فراوان تر مى شود.
اين معنا در معارف و علوم و دانش ها نيز حاكم است. افرادى كه سرمايه علمى دارند زمينه مساعدى براى جذب سرمايه هاى علمی بيشترى دارند، لذا مى گوييم معرفت خود زمينه ساز معرفت است، يعنى علم و معرفت در يك مرحله، زمينه دست يافتن به مراحل بالاتر را فراهم مى سازد.
عبارتی در ضمن آيات متعدّدى از سوره «روم» است كه اشاره به آيات آفاقى و انفسى مى كند، و نشانه هاى خداوند را در عالم اكبر (مجموعه جهان هستى) و عالم اصغر (وجود انسان) بر مى شمرد. در اين آيه از يك سو به جهان بزرگ اشاره كرده مى فرمايد: (و از نشانه هاى او آفرينش آسمان ها و زمين است)؛ «وَمِنْ آيَاتِهِ خَلْقُ السَّماوَاتِ وَالاْرْضِ» سپس به بعضى از ريزه كارى هاى وجود انسان اشاره كرده مى افزايد: (و ديگر از نشانه هاى او تفاوت زبان ها و رنگ هاى شما است)؛ «وَاخْتِلاَفُ أَلْسِنَتِكُمْ وَأَلْوَانِكُمْ».
نه تنها زبان و رنگ ظاهر، كه زبان فكر و رنگ درون و ذوق ها و سليقه ها، به قدرى مختلف و متنوّع است كه ممكن نيست دو انسان را مانند هم پيدا كرد. حتى اين تفاوت در ميان دوقلوها نيز ديده مى شود!
اين تفاوت از يك سو سبب شناخت و تمايز انسان ها مى گردد، چرا كه اگر شناخت و تمايز نبود نظام زندگى اجتماعى به هم مى ريخت، چنانكه افرادى كه با بعضى از دوقلوها كه از جهات زيادى با هم شباهت دارند معاشرت مى كنند گاهى گرفتار دردسرهاى شديدى مى شوند تا آن جا كه اين يكى از سفر آمده به ديدن ديگرى مى رود! و حتى نزديكان آنها گاهى اين يكى بيمار شده دارو را به ديگرى مى دهند!
فكر كنيد اگر همه انسان ها از هر جهت با هم شبيه بودند چه مى شد؟!
از سوى ديگر اين تنوّع و اختلاف سبب مى شود كه هر گروهى به سوى بخشى از نيازمندى هاى متنوّع زندگى كشيده شوند، و تمام نيازمندى هاى اجتماعى به وسيله تنوّع ذوق ها و استعدادها تأمين گردد و از اين رو خلائى در اجتماع بشرى پيدا نشود. آيا اينها از آيات و نشانه هاى الهى نيست؟ همان آفريدگارى كه اين نظام دقيق را بنيان نهاده؟!
جالب اين كه مفسّران در تفسير «اختلاف السنه» احتمالات متعدّدى داده اند: گاه گفته اند: منظور اختلاف لغات است، و مى دانيم امروز بيش از يك هزار زبان در دنيا وجود دارد، و اين تنوّع - كه فعلا كار به سرچشمه اصلى آن نداريم - وسيله خوبى براى شناخت اقوام مختلف از يكديگر است.
گاه گفته اند: منظور لهجه ها و طرز سخن گفتن هاى اشخاص است كه با هم تفاوت زياد دارند. هركس براى خود منطقى و طرز بيانى دارد كه معرّف وجود او است. گاه گفته شده كه: منظور اصوات و به اصطلاح تُن صداها است كه با هم كاملا مختلف است؛ و لذا افراد نابينا بسيارى از اشخاص را از صدايشان به خوبى مى شناسند، همان گونه كه افراد بينا از ديدن چهره ها همديگر را تشخيص مى دهند.
از اين جا روشن مى شود كه اگر اختلاف رنگ ها و زبان ها هم رديف خلقت آسمان ها و زمين قرار داده شده به خاطر اين است كه روشن سازد از بزرگترين موجودات جهان هستى گرفته تا ساده ترين آنها (به حسب ظاهر) همه و همه از نظامات حساب شده و دقيقى پيروى مى كنند و از نشانه هاى علم و قدرت او هستند.
قابل توجه اين كه در پايان اين آيه مى فرمايد: (در اين نشانه هايى است براى اهل دانش)؛ «إِنَّ فِى ذَلِكَ لاَيَات لِلْعَالِمِينَ».
آرى عالمان هستند كه با دقت و موشكافى تمام اين اسرار را يك به يك بررسى مى كنند و آگاهى قبلى آنها زمينه ساز آگاهى هاى بيشتر است.
آیاتی از سوره «نمل» از گروهك هاى مفسدى سخن مى گويد كه به گفته مفسّران در سرزمين «وادِى القُرَى» در ميان قوم صالح زندگى داشتند، و تعداد آنها نُه گروهك كافر و منافق بود. آنها پيوسته به خرابكارى مشغول بودند؛ چنانكه در آيات همين سوره نمل آمده است: «وَكَانَ فِى الْمَدِينَةِ تِسْعَةُ رَهْط يُفْسِدُونَ فِى الاْرْضِ».(1)
خداوند مهلت زيادى به آنان براى اصلاح خويشتن و توبه و بازگشت داد ولى جز بر غرورشان نيفزود، سرانجام عذاب الهى دامانشان را گرفت و صاعقه اى مرگبار همراه با زلزله اى شديد به زندگى ننگين آنان پايان داد.
آيه مورد بحث مى فرمايد: (اين خانه هاى آنهاست در حالى كه به خاطر ظلم و ستمهايشان فرو ريخته)؛ «فَتِلْكَ بُيُوتُهُمْ خَاوِيَةً بِمَا ظَلَمُوا». سپس مى افزايد: (و در اين نشانه روشنى است براى كسانى كه آگاهند)؛ «إِنَّ فِى ذَلِكَ لاَيَةً لِّقَوْم يَعْلَمُونَ».
جمله «بِما ظَلَمُوا» دليل بر اين است كه ويرانى خانه هاى آنها به خاطر ظلمشان بود. لذا از ابن عباس نقل شده كه مى گفت: من اين حقيقت را در كتاب خداوند يافته ام كه ظلم انسان را خانه خراب مى كند؛ سپس اين آيه را تلاوت مى كرد.
در تورات نيز آمده است: «اى فرزند آدم ظلم مكن كه خانه ات خراب مى شود».(2)
البتّه بايد توجّه داشت كه واژه «خاوِيَة» در اصل به معناى خالى است؛ ولى بسيارى از مفسّران آن را به معناى ويران تفسير كرده اند، و اين شايد به خاطر آن است كه وقتى خانه از ساكنان اش خالى شود، چيزى نمى گذرد كه ويران مى گردد.(3)
مسلّماً آيات الهى خواه آفاقى باشد يا انفسى، و خواه مربوط به درس هاى عبرتى باشد كه در سرگذشت پيشينيان بوده، براى همه انسان ها است، ولى از آن جا كه همگى از آن بهره نمى گيرند قرآن مى فرمايد: «در اين امور نشانه هايى است براى افراد آگاه و عالم».
گاه مى فرمايد: «براى افراد باتقوا» و گاه مى فرمايد: «براى افراد كنجكاو و شكيبا و شكرگزار» اشاره به اين كه تنها اين گروه ها به خاطر زمينه هاى مساعدى كه دارند از اين آيات منتفع مى شوند.
آيات فراوان ديگرى در قرآن مجيد نيز وجود دارد كه خالى از اشاره به اين حقيقت نيست؛ كه همواره آگاهى ها زمينه ساز آگاهى بيشتر و معرفت، زمينه ساز معرفت فزون تر است، مانند: «كَذَلِكَ نُفَصِّلُ الاْيَاتِ لِقَوْم يَعْلَمُونَ»(4)؛ (اين گونه آيات [خود] را براى كسانى كه آگاهند، شرح مى دهيم).
«يُفَصِّلُ الاْيَاتِ لِقَوْم يَعْلَمُونَ»(5)؛ (او آيات [خود را] براى گروهى كه آماده درك حقايق اند، شرح مى دهد).
«كِتَابٌ فُصِّلَتْ آيَاتُهُ قُرْآناً عَرَبِيّاً لِّقَوْم يَعْلَمُونَ»(6)؛ (کتابى كه آياتش هر مطلبى را در جاى خود بازگو كرده، و قرآنى است فصيح و گوياست براى جمعيتى كه آگاهند).
«وَتِلْكَ حُدُودُ اللهِ يُبَيِّنُهَا لِقَوْم يَعْلَمُونَ»(7)؛ (و اينها حدود الهى است كه خدا آن را براى گروهى كه آگاهند، بيان مى نمايد).
ضمناً از آنچه گفته شد پاسخ اين سؤال نيز روشن گشت كه آگاهان و عالمان چه نيازى به تبيين و تشريح آيات الهى دارند؟(8)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.