پاسخ اجمالی:
«فطرت» از مادّه «فَطْر» (بر وزن سطر) به عقيده بعضى در اصل به معناى شكافتن است. سپس به معناى آفرينش خلقت به كار رفته؛ گويى پرده عدم شكافته مى شود و موجودات بيرون مى آيند.
منظور از اين واژه همان خلقت الهى و آفرينش نخستين و هدايت تكوينى به سوى يك سلسله از حقايق است كه از آغاز در درون جان انسان به وديعت نهاده شده است.
پاسخ تفصیلی:
در آیه 30 سوره «روم» می خوانیم: «فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفًا ۚ فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا ۚ لَا تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ۚ ذَٰلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ وَلَٰكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ» ؛ (روى خود را متوجه آيين خالص پروردگار كن، اين فطرتى است كه خدا انسان ها را بر آن آفريده، و دگرگونى در آفرينش خدا نيست، اين است آيين محكم و جاودانى، ولى اكثر مردم نمى دانند).
واژه «فطرت» از مادّه «فَطْر» (بر وزن سطر) به عقيده بعضى در اصل به معناى شكافتن است(1) و به عقيده بعضى ديگر به معناى شكافتن از طول است، سپس به معناى آفرينش خلقت به كار رفته؛ گويى پرده عدم شكافته مى شود و موجودات بيرون مى آيند.
به شكستن روزه «افطار» گفته مى شود، به خاطر اين كه گويى روزه يك امر متصل و ممتد كه به اين وسيله از هم شكافته مى شود.
به قارچ هايى كه از زمين مى رويد «فُطر» (بر وزن قُطر) مى گويند از جهت اين كه زمين را به سرعت مى شكافد و بيرون مى آيد، و نيز به همين مناسبت به دوشيدن پستان حيوانات با سر انگشتان «فطر» (بر وزن سطر) اطلاق مى گردد. اين واژه در مورد خمير كردن آرد نيز به كار مى رود در آن جا كه آرد را خمير كنند و به سرعت نان بپزند.(2)
به هر حال منظور از اين واژه در آيات مورد بحث همان خلقت الهى و آفرينش نخستين و هدايت تكوينى به سوى يك سلسله از حقايق است كه از آغاز در درون جان انسان به وديعت نهاده شده و با خميره وجود او آميخته و عجين گرديده است.(3)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.