پاسخ اجمالی:
در این باره آیات فراوانى در قرآن کریم وارد شده است. مانند؛ آیه 40 سوره احزاب که با صراحت کامل مى رساند که باب نبوت به طور مطلق بسته شده. و آیات 1 سوره فرقان، 41 و 42 فصلت، 19 انعام، و 28 سباء، که دلالت دارد بر اینکه پس از رسول اکرم(ص) و شریعت اسلام، شریعت و کتاب آسمانى دیگر که ناسخ قرآن و شریعت اسلام باشد نمى آید.
پاسخ تفصیلی:
درباره ى خاتمیت پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) آیات فراوانى در قرآن کریم وارد شده است، براى نمونه به چند مورد از آیات که وضوح بیشترى دارند اشاره مى کنیم:
1. «مَا کانَ مُحَمَّدٌ أَبا أَحَد مِنْ رِجَالِکُمْ وَ لکِنْ رَسُولَ اللّهِ وَ خاتَمَ النَّبِیّینَ وَ کَانَ اللّهُ بِکُلِّ شَیْء عَلِیماً».(1)
(محمّد پدر هیچ یک از مردان شما نیست، بلکه پیامبر خدا و ختم کننده ى پیامبران است وخدا به همه چیز دانا است).
اسلام براى کوبیدن سنتهاى غلط جاهلی، پیامبر را مأمور کرد که با زینب، همسر زید (که پسر خوانده ى آن حضرت بود وهمسر خود را طلاق داده بود) ازدواج کند.
این ازدواج در میان مردمى که به خدا و رسول او ایمان راستین نداشتند وبه این عادات و رسوم خود به شدّت گرفتار بودند جنجالى برپا کرد، به طورى که مى گفتند: چرا پیامبر با همسر سابق پسر خوانده ى خود ازدواج کرد؟
خداوند براى کوبیدن این افکار، در آیه ى مذکور چنین مى فرماید: «محمّد پدر هیچ یک از مردان شما که از نسل او نیستند، نیست وزید هم یکى از آنان است از این لحاظ ازدواج با همسر سابق زید براى او اشکالى ندارد، آرى او پیامبر و فرستاده ى خدا است وپیوسته از اوامر خدا پیروى مى کند و این ازدواج هم به فرمان خدا بوده است؛ آرى او پدر شما نیست، بلکه خاتم پیامبران وآخرین پیامبر الهى است که باب نبوت و پیامبرى به وسیله ى او ختم شده و پس از او پیامبر و شریعت دیگرى نخواهد آمد و شریعت و پیامبرى او تا روز قیامت باقى خواهد ماند».
2. «تَبارَک الَّذی نَزَّلَ الْفُرقانَ عَلى عَبْدِهِ لِیَکُونَ لِلْعالَمینَ نَذِیراً».(2)
(بزرگ است خدایى که "فرقان" (قرآن) را بر بنده ى خویش نازل کرد، تا بیم رسان جهانیان باشد).
این آیه آشکارا مى رساند که هدف از نازل شدن قرآن بر پیامبر(صلی الله علیه وآله) این است که قرآن یا خود پیامبر ، نذیر و بیم دهنده همه ى مردم از روز نزول قرآن تا روز قیامت می باشد.
امام صادق(علیه السلام) فرموده است که منظور از «عالمین» انسانها هستند و خداوند هرانسانى را عالمى جدا به حساب آورده است و نیز آن حضرت فرموده است:عالم دو عالم است، عالم بزرگ که منظور جهان خلقت است و عالم کوچک که منظور انسان است زیرا نقشه ى خلقت انسان با نقشه ى خلقت جهان شباهت دارد.(3)
3. «إِنَّ الّذینَ کَفَرُوا بِالذِّکْرِ لَمّا جاءَهُمْ وَ إِنَّهُ لَکِتابٌ عَزیرٌ* لایَأْتیهِ الْباطِلُ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَ لا مِنْ خَلْفِهِ تَنْزیلٌ مِنْ حَکیم حَمید».(4)؛ (کسانى را که موقع نزول قرآن به انکار آن برخاستند، مجازات خواهیم کرد، به راستى قرآن کتابى ارجمند و عزیز است، باطل هرگز به آن راه ندارد نه از پیش و نه از پشت سرش، و این کتاب از جانب خداى حکیم و ستوده نازل شده است).
در این آیه شریفه مقصود از «ذکر» قرآن است به دلیل آیاتى که ذیلاً نقل مى شود:
«إِنّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّکْرَ وَ إِنّا لَهُ لَحافِظُونَ».(5)؛ (ما قرآن را نازل ساختیم و ما حافظ و نگهدار آن هستیم).
«وَ قالُوا یا أَیُّهَا الَّذی نُزِّلَ عَلَیْهِ الذِّکْرُ إِنَّکَ لَمَجْنُونٌ».(6)
(به پیامبر اکرم (صلى الله علیه وآله وسلم) گفتند: اى کسى که قرآن به او نازل شده است تو مجنون هستى).
«وَ أَنْزَلْنا إِلَیْکَ الذِّکْرَ لِتُبَیِّنَ لِلنّاسِ ما نُزِّلَ إِلَیْهِمْ وَ لَعَلَّهُمْ یَتَفَکَّروُنَ».(7)
(ما قرآن را به تو نازل ساختیم تا براى مردم آنچه را که براى ایشان نازل شده است بیان کنى شاید اندیشه کنند).
در تمام این آیات مقصود از «ذِکْر» قرآن مجید است و ضمیر «لا یأتیه» به «ذِکر» بر مى گردد. بنابر این معناى آیه این مى شود: قرآن کتابى است که به هیچ وجه، باطل به آن راه ندارد.
نفوذ باطل به قرآن به چند صورت متصوّر است: 1
1. تحریف آیات قرآن.
2. احکام آن به وسیله ى کتاب دیگر نسخ وباطل شود.
3.جریان هایى که قرآن خبر داده است مطابق با واقع نباشد وبطلان آن براى مردم روشن شود.
از آیه به طور روشن استفاده مى شود که هیچ کدام از اینها به قرآن مجید راه ندارد و این کتاب بر اثر حقانیت پیوسته تا روز رستاخیز حجّت مى باشد.
و نیز همین معنا از آیه «إِنّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّکْرَ وَ إِنّا لَهُ لَحافِظُونَ»(8) استفاده مى شود.
طبق مفاد این آیات، قرآن کتاب حق و استوارى است که باطل به آن راه ندارد و تا روز قیامت از نفوذ باطل به آن مصون و محفوظ مى باشد و نتیجه این مى شود که حجیّت قرآن ابدى باشد و ابدى بودن حجّیت قرآن مساوى است با ابدى بودن رسالت پیامبر گرامى(صلی الله علیه وآله) و شریعت اسلام، و اینکه پس از او پیامبر و شریعت دیگرى نخواهد آمد.
4. «وَ أُوحِیَ إِلَیَّ هذَا الْقُرانُ لأُنْذِرَکُمْ بِهِ وَ مَنْ بَلَغَ».(9) (بگو این قرآن به من وحى شده است تا شما و هر که را قرآن به او مى رسد به وسیله ى این قرآن بیم دهم و انذار کنم).
مرحوم شیخ طبرسى در تفسیر این آیه مى نویسد: «یعنى این قرآن به من وحى شده است تا به وسیله ى آن شما و تمام کسانى را که تا روز قیامت قرآن به آنها مى رسد از عذاب الهى بترسانم و از این رو پیامبر گرامى فرمود: «هرکس از دعوت من به توحید و خدا پرستى با خبر شود، قرآن به او رسیده است» یعنى بر او اتمام حجّت شده است حتى بعضى از دانشمندان گفته اند: هرکس قرآن به او برسد مانند آن است که پیامبر(صلی الله علیه وآله) را دیده و از شخص آن حضرت معارف و حقایق اسلام را شنیده باشد و اصولاً خود قرآن هر کجا باشد مردم را به خداپرستى دعوت مى کند و از عذاب الهى مى ترساند».(10)
بنابراین از این آیه هم به خوبى استفاده مى شود که رسالت پیامبر گرامى(صلی الله علیه وآله) تا قیامت ادامه دارد.
5. «وَ ما أَرْسَلْناکَ إِلاّ کافّةً لِلنّاسِ بَشیراً وَ نَذِیراً وَ لکِنَّ أَکْثَرَ النّاسِ لا یَعْلَمُونَ».(11)
(وما تو را به عنوان بشارت دهنده و بیم رسان براى همه ى مردم فرستادیم ولى بیشتر مردم نادانند).
آنچه پس از دقّت و تأمّل در این آیه معلوم مى شود این است که کافّة به معناى عامه مردم است، یعنى ما تو را مبعوث نساختیم و نفرستادیم مگر براى همه ى مردم» و این جمله مساوى است با این جمله که گفته شود: «رسالت تو عمومى و جهانى و ابدى است» زیرا در غیر این صورت پیامبر همه ى مردم نخواهد بود.
در پایان باید این نکته را گوشزد کنیم که: آیاتى که به آنها براى خاتمیت پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) استدلال شده است از نظر دلالت بر دو نوع مى باشد.
1ـ آیه ى «وَلکِنْ رَسُولَ اللّهِ وَ خاتَمَ النَّبِیینَ» که با صراحت کامل مى رساند که باب نبوت به طور مطلق بسته شده، خواه دارنده آن داراى کتاب و شریعت باشد و یا تنها مروّج شریعت پیامبر پیشین شمرده شود.
2ـ چهار آیه دیگر، دلالت دارد بر اینکه پس از رسول اکرم(صلی الله علیه وآله) وشریعت اسلام شریعت، و کتاب آسمانى دیگر که ناسخ قرآن و شریعت اسلام باشد نمى آید(12) .(13)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.