پاسخ اجمالی:
کمیت بن زید اشعار زيادي درباره فضائل اهل بيت(ع) سروده است كه به هاشميات معروف است. قصيده عينيه او از جمله اين اشعار است كه به امامت علی(ع) و ماجرای غدیر اشاره دارد. مانند این ابیات؛ «... و پیامبر(ص) او را طبق اختیارى که داشت برگزید ... و در روز غدیر خم، ولایت را براى او آشکار کرد، البتّه اگر اطاعت مى شد و لکن مردمان این ولایت را با هم داد و ستد کردند و کالایى با ارزش مانند این، که داد و ستد شود ندیده ام...».
پاسخ تفصیلی:
کمیت بن زید اشعار زيادي درباره فضائل اهل بيت(عليهم السلام) سروده است كه به هاشميات معروف است و قصيده عينيه(1) او از جمله اين اشعار است كه به امامت اشاره دارد؛ او در این باره چنین سروده است:
1- نفى عن عینکَ الأرقُ الهجوعا وهمٌّ یمتری منها الدموعا
2- دخیلٌ فی الفؤادِ یهیجُ سُقماً وحزناً کان مِن جَذَل منوعا
3- وتوکافُ(2) الدموع على اکتئاب أحلَّ الدهر موجَعَهُ الضلوعا
4- ترقرق أسحماً دَرَراً وسکباً یشبّه سحّها غرباً هَموعا(3)
5- لفقدانِ الخضارمِ من قریش وخیرِ الشافعین معاً شفیعا
6- لدى الرحمن یصدعُ بالمثانی وکان له أبو حسن قَریعا(4)
7- حَطوطاً فی مسرّته ومولى إلى مرضاة خالقِهِ سریعا
8- وأصفاه النبیُّ على اختیارِ بما أعیا الرفوض له المذیعا
9- ویوم الدوحِ دَوحِ غدیرِ خمٍّ أبان له الولایةَ لو اُطیعا
10-ولکنَّ الرجالَ تبایعوها فلم أرَ مثلها خَطَراً مبیعا
11- فلم أبلغْ بها لعناًولکنْ أساءَ بذاک أوّلُهم صنیعا
12- فصار بذاک أقربَهم لعدل إلى جور وأحفظهم مضیعا
13- أضاعوا أمرَ قائدِهم فضلّوا وأقومهم لدى الحدثانِ ریعا
14- تناسَوا حقّه وبَغَوا علیه بلا تِرة وکان لهم قریع
15- فقل لبنی اُمیّة حیثُ حَلُّوا وإن خفتَ المُهنّد والقطیعا
16- ألا اُفٍّ لدهر کنتُ فیه هدانا طائعاً لکمُ مُطیعا
17ـ أجاع الله من أشبعتموهُ وأشبع من بجورکُمُ اُجیعا
(1ـ بیدار خوابى اى که خواب شبانه را از تو دور کرد، و همّ و غمّى که به خاطر آنها اشک ها بیرون مى آید. 2 ـ همّ و غمى در قلب است که درد و اندوهى را برمى انگیزد که مانع شادى مى گردد. 3 ـ و جریان این اشک ها، به خاطر غم و اندوهى است که روزگار درد آن را در سینه قرار داده است. 4 ـ از ابر سیاه و پر باران چشم ها اشک هاى پى در پى و فراوان فرو مى ریزد و جریان اشک از آنها، بسان ریختن آب از دلوى بزرگ است. 5 ـ به خاطر فقدان سادات قریش، و بهترین شفاعت کنندگان. 6 ـ نزد خداى رحمان، او سبع المثانى(5) (سوره حمد) را آشکارا به مردم اعلام مى کرد و ابوالحسن براى او(پیامبر) همتا و برگزیده بود. 7 ـ کسى که به شادى و خواهش هاى خویش توجّهى ندارد (و لهو و لعب و زخارف و لذّات دنیا او را فریب نمى دهد) و مولایى که به سوى خوشنودى پروردگارش شتاب می کند. 8 ـ و پیامبر او را طبق اختیارى که داشت برگزید به گونه اى که تارکین ولایت او را، ناتوان کرد. 9 ـ و در روز درخت بزرگ، یعنى درخت غدیر خم (اشاره به جایگاه خطبه خواندن پیامبر)، ولایت را براى او آشکار کرد البتّه اگر اطاعت مى شد. 10 ـ و لکن مردمان این ولایت را با هم داد و ستد کردند و کالایى با ارزش مانند این، که داد و ستد شود ندیده ام. 11 ـ پس به سبب داد و ستد خلافت، آنان را لعن نمى کنم، ولى اوّلىِ آنها با این کار، بد فعلى انجام داد. 12 ـ و با این کار به کسى که نزدیکترین آنها به عدالت بود ستم شد، و حافظ ترین آنان (نسبت به کتاب وسنّت) ضایع گشت. 13 ـ آنها امر پیشواى خود و کسى که در بین آنها هنگام رخدادها و بلاها درست ترین و مستقیم ترین راه بود را ضایع کردند، و از این رو گمراه و متحیّر شدند. 14 ـ نسبت به حقِّ او خود را به فراموشى زدند و به او ظلم کردند بدون اینکه او ظلمى کرده باشد، در حالى که او بزرگ و رئیس آنها بود. 15 ـ پس به بنى امیّه هر کجا بودند هر چند از شمشیر تیز و برّنده و تازیانه بترسى، بگو: 16 ـ هان! افّ بر روزگارى که من در آن سست و ترسو و مطیع و فرمانبردار شما شدم. 17 ـ خداوند هر کس را که سیر کردید گرسنه کند، و هر کس به خاطر ظلم شما گرسنه شد، سیر گرداند.)
شیخ مفید در رساله خود که در معناى «مولى» نگاشته(6)، مى نویسد:
کمیت از کسانى است که به شعر وى در [فهم] قرآن استشهاد مى شود و اهل علم بر فصاحت و شناختن لغت و سر آمد بودن در شعر و بزرگى در زبان آورى وى اتّفاق نظر دارند. وى با اين بيت: «ویوم الدوح دَوحِ غدیرِخمٍّ *** أبان له الولایة لو اُطیعا» و با روایت غدیر امامت را براى آن حضرت، ثابت و به خاطر واژه مولى او را به رئیس توصیف مى کند. و بر کمیت با جلالتى که در لغت و علوم عربى دارد روا نیست لفظى را براى معنایى استعمال کند بدون اینکه در لغت براى آن معنا وضع شده باشد و[ بي آنكه] هیچ یک از عالمان به علوم عربى، قبل از او استعمال کرده باشد و هیچ یک از آنها آن لغت را آن گونه که معنا کرده بشناسد؛ زیرا اگر این کار بر او روا باشد بر دیگران نیز که مثل او یا بالاتر و یا پایین تر از او هستند روا خواهد بود و در نتیجه تمام لغت فاسد مى شود و راهى به شناخت معناى حقیقى لغات عرب پیدا نمى کنیم و در این رابطه در به روى ما بسته مى شود.
و شیخ ابوالفتح در «تفسیر»(7) خود نوشته است:
از کمیت نقل شده که گفت: امیرالمؤمنین(علیه السلام) را در خواب دیدم که فرمود: قصیده عینیّه خود را براى من بخوان پس خواندم تا رسیدم به اینجا: «ویوم الدوح دَوح غدیرخُمّ *** أبان له الولایة لو اُطیعا» پس آن حضرت(صلوات الله علیه) فرمود: راست گفتى. سپس چنین سرود:
«ولم أرَ مثلَ ذاک الیومِ یوماً *** ولم أرَ مثله حقّاً اُضیعا»
(و من روزى مثل آن روز را ندیدم، و حقّى مانند آن ندیدم که ضایع شده باشد).
و در کتاب «الصراط المستقیم»(8)، اثر بیاضى عاملى آمده است:
فرزند کمیت نقل کرده است که پیامبر(صلى الله علیه وآله) را در خواب دید که مى فرماید: قصیده عینیّه پدرت را برایم بخوان؛ پس چون به این بیت رسید: «ویوم الدوح دَوح غدیرخمٍّ *** أبان له الولایة لو اُطیعا» آن حضرت سخت گریست و فرمود: خداوند پدرت را رحمت کند، او راست گفت، آرى سوگند به خدا حقّى مثل این را ندیدم که ضایع شده باشد.
مسعودى در «مروج الذهب»(9) این قصیده ها را براى کمیت ذکر مى کند. و سَنْدُوبى نوشته است(10):
کمیت از بهترین شاعران زمان حکومت اُمویان بود، وى عالم به لغات عرب و وقایع و رخدادهاى آنها بود و از بهترین و برترین اشعار وى قصیده هاى هاشمیّه است، قصیده هایى که در آن اهل بیت پیامبر را به نیکى و خوبى یاد مى کند.(11)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.