پاسخ اجمالی:
ذهبى او را به حافظ، صادق و يکى از پيشوايان توصيف کرده و از ابن معين نقل نموده: شريک راستگوى مورد اطمينانى است. و از عيسى بن يونس نقل نموده: امروز رجل و مرد امت، شريک است. به احاديث شريک، مسلم و نويسندگان سنن اربعه استدلال کرده اند. مى توان رواياتى را که وى از زياد بن علاقه، عمار دهنى، هشام بن عروة، يعلى بن عطا، عبدالملک بن عمير، عمارة بن قعقاع، عبداللّه بن شبرمه نقل کرده را در کتاب هاى اين نويسندگان مشاهده کرد. وى سال 95 متولد و سال 178 در کوفه از دنيا رفت.
پاسخ تفصیلی:
امام ابن قتیبه، شریک بن عبداللّه را از رجال شیعه شمرده و در کتاب معارف خود، شیعه بودنش را مسلّم گرفته است.
عبداللّه بن ادریس ـ چنان که در اواخر شرح حال شریک در کتاب میزان الاعتدال آمده است ـ به خدا سوگند یاد نموده که شریک، شیعه است.
ابوداود رهاوى ـ باز چنان که در میزان الاعتدال آمده است ـ نقل مى کند که از شریک شنیده است: «عَلِىٌّ خَیْرُ الْبَشَرِ فَمَنْ أَبى فَقَدْ کَفَرَ»؛ (على بهترین انسان است و کسى که از قبول این سخن ابا ورزد، کافر است).(1)
منظورش این است که آن حضرت بهترین بشر پس از رسول خدا(صلى الله علیه وآله) مى باشد، چنان که عقیده شیعه است. و لذا جوزجانى وى را چنین وصف کرده است: او مائل و منحرف (از طریق ما) است.
البته تردیدى نیست که او مائل و منحرف از طریقه جوزجانى به سوى اهل بیت(علیهم السلام) است. و شریک از کسانى است که نص خلافت على(علیه السلام) را نقل کرده است؛ چنان که در کتاب میزان الاعتدال آمده است که ابوربیعه ایادى از ابن بریده از پدرش (به طور مرفوعه) نقل کرده که پیامبر(صلى الله علیه وآله) فرمود: «لِکُلِّ نَبِىٍّ وَصِىٌّ وَ وارِثٌ وَ اِنَّ عَلِیّاً وَصِیِّى وَ وارِثِى»؛ (هر پیامبرى وصى و وارثى دارد و على وصى و وارث من است).
شریک به نشر فضایل امیرمؤمنان(علیه السلام) و به خاک مالیدن بینى بنى امیه با ذکر مناقب آن حضرت سخت علاقه مند بود.
حریرى در کتابش(درة الغواص) چنان که در شرح حال شریک - در وفیات الاعیان ابن خلکان آمده است ـ نقل کرده است که شریک، رفیق و همنشینى از بنى امیه داشت. روزى، شریک فضایل امام على بن ابی طالب را نقل کرد. آن مرد اموى گفت: «نِعْمَ الرَّجُلُ عَلِىّ»؛ (على خوب مردى است)، این سخن شریک را خشمگین ساخت و با اعتراض گفت: آیا درباره على(علیه السلام) گفته مى شود: «خوب مردى است» و چیزى بر آن افزوده نمى گردد؟!(2)
ابن ابى شیبه ـ چنان که در اواخر شرح حال شریک در میزان الاعتدال آمده است ـ از على بن حکیم، و او از على بن قادم نقل نموده است که عتّاب و مرد دیگرى نزد شریک آمدند، عتاب به شریک گفت: مردم مى گویند که تو در مسئله خلافت، در شک و تردیدى؟
شریک در پاسخ به او خطاب کرد: اى احمق! چگونه مى توانم در شک باشم، در حالى که دوست مى داشتم با على مى بودم و دست خود را به وسیله شمشیرم از خون آنها رنگین مى ساختم.
کسى که سیره و زندگانى شریک را بررسى کند، آگاه مى شود که او اهل بیت را دوست مى داشته و از دوستان اهل بیت(علیهم السلام) دانش فراوانى نقل کرده است.
پسرش عبدالرحمن ـ چنان که در شرح حالش در میزان الاعتدال(3) آمده است ـ مى گوید: پدرم ده هزار مسئله و ده هزار مطلب شگفت انگیز و پیچیده از جابر جعفى فرا گرفته و از آن آگاهى داشت.
عبداللّه بن مبارک ـ باز، چنان که در میزان الاعتدال آمده ـ مى گوید: شریک از احادیث محدثان و دانشمندان کوفه از سفیان آگاه تر است. او دشمن سرسخت مخالفان على(علیه السلام) بود و نسبت به آنها سخت بد گویى مى کرد.
عبدالسّلام بن حرب به او گفت: آیا حاضرى که از برادرى عیادت کنى؟
گفت: چه کسى؟ پاسخ شنید: مالک بن مغول.(4) جواب داد: کسى که بر على(علیه السلام) و عمار عیب گیرد و آنها را کوچک شمارد، برادر من نیست.
زمانى در پیش او، از معاویه سخن به میان آمد و کسى او را به حلم توصیف کرد، شریک گفت: کسى که حق را نشناسد و خود را در برابر آن به سفاهت بزند و با على بن ابیطالب(علیه السلام) بجنگد، حلیم نیست.(5)
همین شریک است که از عاصم، از ذر، از عبداللّه بن مسعود به طور مرفوعه نقل کرده است که پیامبر(صلى الله علیه وآله) فرمود: هنگامى که معاویه را بر منبر من دیدید، او را بکشید.(6)
بین او و مصعب بن عبداللّه زبیرى، در حضور مهدى عباسى، مشاجره اى واقع شد ـ چنان که وفیات الاعیان در شرح حال شریک نقل کرده است - مصعب به او گفت: تو همانى که بر ابوبکر و عمر عیب مى گیرى و انتقاد مى کنى... .
با این وجود، ذهبى او را به حافظ صادق و یکى از پیشوایان توصیف کرده است.
و از ابن معین نقل نموده است که شریک راستگوى مورد اطمینانى است.
و در آخر شرح حالش گفته است: شریک از نگاه دارندگان علم و دانش بود؛ اسحاق ازرق نُه هزار حدیث از او فرا گرفته است. و از ابوتوبه حلبى نقل مى کند که ما در رمله بودیم، صحبت شد که مرد امت هم اکنون کیست؟
گروهى گفتند: ابن لهیعه، و گروه دیگرى مالک را نام بردند. این پرسش را با عیسى بن یونس در میان گذاشتیم، گفت: «امروز رجل و مرد امت، شریک است.» و شریک در این موقع زنده بود.
به احادیث شریک، مسلم و نویسندگان سنن اربعه استدلال کرده اند؛ مى توان روایاتى را که وى از زیاد بن علاقه، عمار دهنى، هشام بن عروة، یعلى بن عطا، عبدالملک بن عمیر، عمارة بن قعقاع، عبداللّه بن شبرمه نقل کرده است، و احادیثى را که ابن ابى شیبة، على بن حکیم، یونس بن محمّد، فضل بن موسى، محمّد بن صباح، و على بن حجر از او نقل نموده اند، در کتاب هاى این نویسندگان مشاهده کنید.
وى در خراسان یا بخارا در سال 95 به دنیا آمد، و در روز شنبه اول ذى القعده سال 178 یا 177، در کوفه از دنیا رفت.(7)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.