پاسخ اجمالی:
ذهبی گفته: نویسندگان صحاح سته و دیگران به احادیث او استدلال کرده اند و در صحیح بخارى و مسلم احادیثی از وی موجود مى باشد.
پاسخ تفصیلی:
وکیع بن جراح بن ملیح بن عدى، که کنیه او به دلیل نام پسرش «سفیان رواسى» مى باشد (لذا به او ابوسفیان مى گویند). از قبیله «قیس غیلان» است.
ابن قتیبه در کتاب معارف خود، او را از رجال شیعه شمرده و ابن مدینى در کتاب تهذیب خود تصریح کرده است که وکیع شیعه بود. مروان بن معاویه تردیدى نداشت که وکیع رافضى است. روزى، یحیى بن معین بر او وارد شد، لوحى را نزد او یافت که در آن آمده بود: فلانى چنین است و فلانى چنان. از جمله افرادى که در آن لوح آمده بود وکیع بود و این که او رافضى است. ابن معین به او گفت: وکیع از تو بهتر است. گفت: از من؟ پاسخ داد: بلى. این خبر به وکیع رسید، گفت: یحیى هم نشین و دوست ماست.
از احمد بن حنبل پرسیده شد: اگر وکیع و عبدالرحمن بن مهدى با هم در نظریه اى اختلاف داشتند، نظر کدام را مقدم داریم؟ وى عبدالرحمن را به دلایلى ترجیح داد. از جمله این که، گذشتگان از زبان عبدالرحمن در امان هستند، نه از وکیع بن جراح.
مؤید این گفته چیزى است که ذهبى در اواخر شرح حال حسن بن صالح، بیان کرده است و آن این که وکیع مى گفت: حسن بن صالح، نزد من، امام و پیشواست. به او گفته شد: او بر عثمان درود و رحمت نمى فرستد، وکیع پاسخ داد: آیا تو بر حجاج رحمت و درود مى فرستى؟ در اینجا، عثمان را همچون حجاج قرار داده است.
ذهبى در میزان الاعتدال او را ذکر کرده و آنچه را که بیان شد، در شرح حال او آورده است. نویسندگان صحاح سته و دیگران به احادیث او استدلال کرده اند.
احادیثى را که وى از اعمش، ثورى، شعبه، اسماعیل بن ابى خالد، و على بن مبارک نقل کرده، در صحیح بخارى و مسلم موجود مى باشد.
از نظر هر دو، اسحاق حنظلى و محمّد بن نمیر از او حدیث نقل کرده اند.
در نزد بخارى، عبداللّه حمیدى، محمّد بن سلام، یحیى بن جعفر بن اعین، یحیى بن موسى، محمّد بن مقاتل، و در نزد مسلم، زهیر، ابن ابى شیبه، ابوکریب، ابوسعید اشج، نصر بن على، سعید بن ازهر، ابن ابى عمر، على بن خشرم، عثمان بن ابى شیبه و قتیبة بن سعید از او حدیث نقل کرده اند.
وى در محرم سال 197 در حالى که از حج بر مى گشت، در فید، به سن 68 سالگى از جهان رخت بربست (خدا رحمتش کند).(1)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.