پاسخ اجمالی:
ابن حجر از احمدبن حنبل نقل می کند که بوسیدن منبر و قبر پیامبر در نظر او بی اشکال است (این مطلب در کتابها و نقل های دیگر نیز وجود دارد) و نیز از یکی از علمای شافعیه بی اشکال بودن بوسیدن قرآن و اجزای حدیث و قبور صالحان را نقل می کند و... همچنین سبکی در مساله زیارت با نقل واقعه ای از اخبار مدینه ثابت کرده که جایز نبودن مسح قبر آنگونه که ابن تیمیه میگوید اجماعی نیست. درباره زیارت قبر پیامبر با گریه و لابه، و ماجرای بلال نیز در کتب تاریخی و رجالی نقل هایی وجود دارد.
پاسخ تفصیلی:
1ـ ابن حجر در این باره مى نویسد: «بعضى از علما از جواز بوسیدن ارکان کعبه، جایز بودن بوسیدن هر کسى را که مستحقّ تعظیم باشد از آدم و غیر آن را برداشت نموده اند؛ اما حکم بوسیدن منبر و بوسیدن قبر پیامبر(صلى الله علیه وآله) از امام احمد سئوال شد و او این مسئله را بى اشکال دانست ولى بعضى از پیروان او صحیح بودن آنرا بعید شمرده اند. از ابن ابى صیف یمانى، یکى ازعلماى شافعى مکه جواز بوسیدن مصحف (قرآن) و اجزاى حدیث و قبور صالحان نقل شده است و توفیق از ناحیه خداست». این مطلب در کتاب شوکانى(1) از کتاب فتح البارى نیز شده است (2) 2ـ سمهودى مى نویسد: عزّ مى گوید: درکتاب العلل و السئوالات عبدالله بن احمد بن حنبل از پدرش روایت أبى علّى بن صوف را از او نقل کرده که عبدالله گفت: «از پدرم درباره مردى که منبر رسول الله(صلى الله علیه وآله) را مس مى کند و به آن تبرّک مى جوید و آن را مى بوسد و همین کار را با قبر آن حضرت به امید ثواب انجام مى دهد، پرسیدم او گفت: این کار اشکال ندارد.(3) 3ـ سبکى در مسئله زیارت در ردّ بر ابن تیمیه میگوید: «جایز نبودن مسح قبر، اجماعى نیست. دراخبار مدینه روایت شده است که مروان بن حکم با مردى که به قبر پیامبر ملتزم شده بود (به آن چسبیده بود) مواجه شد، مروان گردن او را گرفت و گفت: آیا مى دانى چه مى کنى؟ آن مرد به مروان رو کرد و گفت: آرى، من سراغ یک سنگ و خشت نیامده ام، بلکه من به پیشگاه رسول خدا(صلى الله علیه وآله) آمده ام»(4) 4ـ سمهودى می گوید: «هنگامى که بلال (رضى عنه الله) از شام براى زیارت پیامبر(صلى الله علیه وآله) مشرّف شد، نزد قبر پیامبر آمد و نزد قبر گریه مى کرد و صورتش را بر آن مى مالید. سند این روایت خوب است»(5) 5ـ خطیب بن حمله ذکر میکند: «ابن عمر همواره دست راستش را روى قبر شریف پیامبر مى گذاشت و بلال دو طرف صورتش را نیز بر آن مى گذاشت. او سپس می گوید: شکى نیست در این که شدت محبت بر جواز این کار وا مى دارد(جایز بودن آن را اثبات مى کند) و مقصود از این کارها صرفاً احترام و تعظیم کردن است و مراتب مردم به اختلاف درجاتشان در این مسئله متفاوت است همان طور که در زمان حیات حضرت، مردم چنین بودند; بعضى از آنها وقتى پیامبر را مى دیدند، نمى توانستند خویشتن دارى کنند و چه بسا خود را به حضرت مى چسباندند و بعضى شکیبایى میکردند و عقب تر مى ایستادند، همه اینها خیر ونیکى است »(6) 6ـ «شیخ حسن عدوى حمزاوى مالکى درکتاب کنزالمطالب(7) و مشارق الانوار(8) بعد از نقل عبارت مذکور می گوید: در این صورت شکى نیست که بوسیدن قبر شریف (پیامبر)، تنها براى تبرّک مى باشد، پس این جواز، در مقایسه با بوسیدن قبور اولیا به قصد تبرک سزاوارتر است؛ بنابراین، آن چه عارف گفته است براین معنا حمل مى شود به ویژه که قبر شریف آن حضرت باغى از باغ هاى بهشت مى باشد».(9)-(10)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.