پاسخ اجمالی:
سرهاى پاك شهدای کربلا كه مجموع آنها با سر امام(ع) به 72 سر نورانى مى رسيد اينگونه بين قبائل تقسيم شد: 1- قبيله كنده به سركردگى قيس بن اشعث، سيزده سر!. 2- قبيله هوازن به فرماندهى شمر بن ذى الجوشن، دوازده سر!. 3- قبيله تميم، هفده سر!. 4- قبيله بنى اسد، نه سر!. 5- قبيله مذحج، هفت سر!. 6- ساير قبايل، سيزده سر!
پاسخ تفصیلی:
«ابن سعد» براى اينكه خبر پيروزى ظاهرى خويش را هر چه زودتر به عبيدالله بن زياد برساند در عصر همان روز عاشورا سر امام(عليه السلام) را توسط «خولى بن يزيد» و «حميد بن مسلم» به كوفه فرستاد.
خولى كه حامل خبرى عظيم بود خود را با شتاب به كوفه رساند و جلو دارالاماره آمد و چون در قصر را بسته يافت به ناچار به سوى خانه خود رفت و سرِ امام را زير طشتى قرار داد و به نزد همسرش ـ نوار دختر مالك بن عقرب حضرمى ـ رفت.
«نوار» از وى سؤال كرد: چه خبر؟ گفت: «جِئْتُكِ بِغِنَى الدَّهْرِ»؛ (ثروت دنيا را برايت آورده ام!) اينك سر حسين(عليه السلام) در خانه توست!
گفت: شگفتا! مردم زر و سيم به خانه مى آورند، تو سر پسر دختر پيامبر(صلى الله عليه وآله) را. «لا، وَاللهِ لا يَجْمَعُ رَأْسِي وَرَأْسُكَ بَيْتٌ أَبَداً»؛ (نه به خدا سوگند، هرگز سر من و تو در زير يك سقف جمع نخواهد شد).
اين گفت و از اتاق بيرون آمد، مشاهده كرد نورى از آسمان تا زير آن طشت كشيده شده است و مرغان سفيدى اطراف طشت و در مسير نور در پروازند. چون صبح شد خولى با عجله و شتاب سر امام(عليه السلام) را نزد عبيدالله برد. (1)
«ابن سعد» تا حدود ظهر روز يازدهم به دفن اجساد پليد كوفيان مشغول بود. پس از اتمام كار در حالى كه پيكر پاك فرزند رسول خدا(صلى الله عليه وآله) و ياران پاكبازش در زير آفتاب رها شده بود، دستور داد سرهاى ديگر شهداى كربلا را از بدنها جدا كنند و به قصد تقرّب به ابن زياد و گرفتن جايزه با خود به كوفه ببرند.
اين سرهاى پاك كه مجموع آنها با سر امام(عليه السلام) به 72 سر نورانى مى رسيد اينگونه بين قبائل تقسيم شد:
1. قبيله كنده به سركردگى قيس بن اشعث، سيزده سر!
2. قبيله هوازن به فرماندهى شمر بن ذى الجوشن، دوازده سر!
3. قبيله تميم، هفده سر!
4. قبيله بنى اسد، نه سر!
5. قبيله مذحج، هفت سر!
6. ساير قبايل، سيزده سر! (2)، (3)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.