پاسخ اجمالی:
در آیه 75 سوره «واقعه» مى خوانیم: «فَلاأُقْسِمُ بِمَواقِعِ النُّجُوم»؛ (سوگند به جایگاه ستارگان). مفسران در مورد «مَواقِعِ النُّجُوم» تفسیرهاى متعددى ذکر کرده اند: 1- به معنی جایگاه ستارگان و مدارات و مسیر آنها. 2- منظور محل طلوع و غروب آنها است. 3- منظور سقوط ستارگان در آستانه رستاخیز و قیامت است. 4- به معنى غروب ستارگان است. 5- اشاره به نزول قسمتهاى مختلف قرآن در فواصل زمانى متفاوت است. گرچه منافاتى بین این معانى نیست، ولى تفسیر اول، از همه مناسب تر به نظر مى رسد.
پاسخ تفصیلی:
در آیه 75 سوره «واقعه» مى خوانیم: (سوگند به جایگاه ستارگان و (نیز) محل طلوع و غروب آنها)؛ «فَلاأُقْسِمُ بِمَواقِعِ النُّجُوم».
بسیارى از مفسران را عقیده بر این است که: «لا» در اینجا به معنى نفى نیست، بلکه زائده، و براى تأکید است، چنان که در آیات دیگر قرآن همین تعبیر در مورد سوگند به روز قیامت، و نفس لوامه، و پروردگار مشرقها و مغربها، و شفق و مانند آن آمده است.
در حالى که، بعضى دیگر، «لا» را در اینجا به معنى نفى و اشاره به این مى دانند که، مطلب مورد قسم از آن پراهمیت تر است که به آن سوگند یاد شود، همان گونه که در تعبیرات روزمره نیز گاه مى گوئیم: «ما به فلان موضوع قسم نمى خوریم».
ولى تفسیر اول، مناسب تر به نظر مى رسد; چرا که در قرآن به ذات پاک خدا صریحاً سوگند یاد شده، مگر ستارگان از آن برترند که به آنها قسم یاد شود؟!
مفسران در مورد «مَواقِعِ النُّجُوم» تفسیرهاى متعددى ذکر کرده اند: نخست: همان که در بالا گفتیم، یعنى جایگاه ستارگان و مدارات و مسیر آنها.
دیگر این که: منظور محل طلوع و غروب آنها است.
و دیگر این که: منظور سقوط ستارگان در آستانه رستاخیز و قیامت است.
بعضى نیز آن را تنها به معنى غروب ستارگان تفسیر کرده اند.
بعضى هم، به پیروى پاره اى از روایات، آن را اشاره به نزول قسمتهاى مختلف قرآن در فواصل زمانى متفاوت، مى دانند (زیرا «نجوم» جمع «نجم» در مورد کارهاى تدریجى به کار مى رود).
گرچه منافاتى بین این معانى نیست و ممکن است همه در آیه فوق جمع باشد، ولى تفسیر اول، از همه مناسب تر به نظر مى رسد؛ چرا که به هنگام نزول این آیات، غالب مردم اهمیت این سوگند را نمى دانستند، امروز براى ما روشن شده است که، ستارگان آسمان هر کدام جایگاه مشخصى دارد، و مسیر و مدار آنها که طبق قانون جاذبه و دافعه تعیین مى شود، بسیار دقیق و حساب شده است، و سرعت سیر آنها هر کدام با برنامه معینى انجام مى پذیرد.
این مسأله گرچه در کرات دوردست دقیقاً قابل محاسبه نیست، اما در منظومه شمسى که خانواده ستارگان نزدیک به ما را تشکیل مى دهد، دقیقاً مورد بررسى قرار گرفته، و نظام مدارات آنها به قدرى دقیق و حساب شده است که، انسان را به شگفتى وامى دارد.
هنگامى که به این نکته توجه کنیم که، طبق گواهى دانشمندان، تنها در کهکشان ما حدود «دویست میلیارد» ستاره وجود دارد! و در جهان، کهکشانهاى زیادى موجود است که، هر کدام مسیر خاصى دارند، به اهمیت این سوگند قرآن آشناتر مى شویم.
در کتاب «اللّه و العلم الحدیث» مى خوانیم:
«دانشمندان فلکى معتقدند: این ستارگانى که از میلیاردها متجاوزند قسمتى از آنها را با چشم غیر مسلح مى توان دید، و قسمت (بسیار بیشترى) را جز با تلسکوبها نمى توان دید. بلکه قسمتى از آنها با تلسکوب هم قابل مشاهده نیست، فقط با وسائل خاصى مى توان از آنها عکسبردارى کرد، همه اینها در مدار مخصوص خود شناورند، و هیچ احتمال این را ندارد که، یکى از آنها در حوزه جاذبه ستاره دیگرى قرار گیرد، یا با یکدیگر تصادف کنند، و در واقع چنین تصادفى همانند این است که، فرض کنیم یک کشتى اقیانوس پیما در دریاى مدیترانه با کشتى دیگرى در اقیانوس کبیر، تصادف کند، در حالى که هر دو کشتى به یکسو، و با سرعت واحدى در حرکتند، و چنین احتمالى اگر محال نباشد، لااقل بعید است»!(1)
با توجه به این اکتشافات علمى از وضع ستارگان، اهمیت سوگند بالا روشنتر مى گردد.(2)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.