پاسخ اجمالی:
خداوند وجودى است از هر نظر بى نهايت و مسلّماً چنين وجودى دوگانگى در آن راه ندارد. اگر دو نفر هر كدام داراى باغى باشند يقيناً هريك از اين دو باغ محدود است. حال اگر فرض كنيم باغ نفر اول آنقدر گسترش پيدا كند كه تمامى روى زمين را بگيرد؛ مسلّماً جايى براى باغ دوّم باقى نمى ماند؛ پس هرجا سخن از نامحدود است سخن از وحدت خواهد بود. از این رو منظور از برهان صرف الوجود، همين است كه خداوند هستى مطلق است، و از هر نظر بى قيد و بى شرط و نامحدود، و مسلّماً دومى براى او فرض نمى شود.
پاسخ تفصیلی:
خداوند وجودى است از هر نظر بى نهايت و مسلّماً چنين وجودى دوگانگى در آن راه ندارد؛ زيرا دو موجود بى نهايت غير ممكن است، چون وقتى سخن از دوگانگى پيش مى آيد، هريك فاقد هستى ديگرى است. يا به تعبير ديگر به جايى مى رسيم كه وجود اوّل پايان مى گيرد، و وجود دوم شروع مى شود؛ بنابراين، هم وجود اوّل محدود است و هم وجود دوم، چون هر كدام پايان و آغاز دارد.
بگذاريد اين مطلب را با مثالى روشن كنيم: اگر دو نفر هر كدام داراى باغى باشند يقيناً هريك از اين دو باغ محدود است. حال اگر فرض كنيم باغ نفر اول آنقدر گسترش پيدا كند كه تمامى روى زمين را بگيرد؛ مسلّماً جايى براى باغ دوّم باقى نمى ماند و تنها يك باغ در كره زمين خواهيم داشت؛ پس هرجا سخن از نامحدود است سخن از وحدت خواهد بود.
منظور از برهان صرف الوجود همين است كه خداوند هستى مطلق است، و از هر نظر بى قيد و بى شرط و نامحدود، و مسلّماً دومى براى او فرض نمى شود. (1)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.