پاسخ اجمالی:
روايات زيادى در زمينه «عالم ذر» ديده مى شود، ولى بسيارى از آنها تنها از يك راوى نقل شده كه حكم خبر واحد را پيدا مى كند. محتواى اين روايات نيز با هم متفاوت است؛ برخی آنرا یک پیمان فطری دانسته و برخی آنرا پیمان از فرزندان آدم که به صورت ذراتی از پشت او خارج شدند دانسته اند و برخی هم آنرا پیمان از ارواح انسانها بیان نموده اند و... . اما با توجّه به متعارض بودن اين روايات و ضعف سند بسيارى از آنها هرگز نمى توان روى آنها به عنوان يك مدرك معتبر تكيه كرد.
پاسخ تفصیلی:
در منابع مختلف اسلامى اعم از شيعه و اهل سنّت، روايات زيادى در زمينه عالم ذر ديده مى شود كه در بدو امر به صورت يك روايت متواتر تصوّر مى شود. مثلا در تفسير نورالثقلين سى روايت، و در تفسير برهان سى و هفت روايت، و شايد در مجموع - با حذف مكرّرات - از چهل روايت نيز تجاوز كند، در تفسير الدّرالمنثور نيز روايات متعدّدى نقل شده كه نشان مى دهد مضامين روايات، منحصر به يكى از مذاهب اسلامى نيست.
ولى بسيارى از آنها تنها از يك راوى نقل شده كه حكم خبر واحد را پيدا مى كند ـ بسيارى از زراره و تعدادى از ابوبصير و قسمتى از جابر و بالاخره رواياتى از عبدالله بن سنان و صالح بن سهل ديده مى شود ـ كه با توجّه به اين معنا عدد واقعى روايات بسيار كاهش مى يابد.
محتواى اين روايات نيز كاملا با هم متفاوت است:
قسمتى مى گويد: اين پيمان يك پيمان فطرى است و بازگشت به آفرينش معرفت در سرشت انسان مى كند، هماهنگ است. مانند روايتى كه عبدالله بن سنان از امام صادق(عليه السلام) نقل مى كند: «قالَ سَئَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اللهِ عَزَّوَجَلَّ «فِطْرَةَ اللهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا» ما تِلْكَ الْفِطْرَةُ؟ قالَ هِىَ الاِسْلامُ، فَطَرَهُمُ اللهُ حِيْنَ اَحَذَ مِيثاقَهُمْ عَلَى التَّوْحيدِ، قالَ «أَلَسْتُ بِرَبِّكُمْ» وَفِيهِ الْمُوْمِنُ و الْكافِرُ»؛ (از امام(عليه السلام) پرسيدم منظور از فطرت در آيه «فِطْرَةَ اللهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَ»چيست؟ فرمود: اسلام است كه خداوند سرشت همه را بر آن قرار داده، در آن روزى كه از همه پيمان بر توحيد گرفت، و فرمود: آيا من پروردگار شما نيستم؟ در حالى كه در آن هم مؤمن وجود داشت و هم كافر.)(1)
همان گونه كه ملاحظه مى كنيد در اين حديث رابطه نزديكى ميان آيه فطرت و آيه عالم ذر بيان شده است. همين معنا با عبارت ديگرى از زراره از امام صادق(عليه السلام) نقل شده است كه وقتى از تفسير آيه «وَإِذْ أَخَذَ رَبُّكَ» سؤال كرد، امام(عليه السلام) در پاسخ فرمود: «ثَبَتَتِ الْمَعْرِفَةُ فِى قُلُوْبِهِمْ وَ نَسُواْ الْمَوْقِفَ، وَ يَذْكُرُوْنَهُ يَوْماً، وَ لَوْلا ذلِكَ لَمْ يَدْرِ اَحَدٌ مَنْ خالِقُهُ وَ مَنْ رازِقُهُ؟»؛ (معرفت در دل هاى آنها قرار گرفت، ولى موقف خويش را در برابر پروردگار فراموش كردند، و روزى به خاطرشان خواهد آمد، و اگر اين نبود ـ كه معرفت به طور فطرى در قلوب انسان ها آفريده شده ـ كسى نمى دانست خالق و رازق او كيست؟)(2)
در حالى كه قسمتى ديگر از روايات و مى گويد: فرزندان آدم به صورت ذرّاتى از پشت او خارج شدند، و خداوند اين پيمان را با زبان قال از آنها گرفت. مانند رواياتى كه در تفسير برهان، تحت شماره 3 و 4 و 8 و 11 و 29 آمده است. - تمام اين روايات از زراره از امام باقر(عليه السلام) نقل شده و همه آنها در حقيقت يك روايت محسوب مى شود. -
همين معنا در تفسير درّ المنثور با طرق متعدّدى از ابن عباس نقل شده است كه ذكر همه آنها به درازا مى كشد و در حقيقت همه مضمون واحدى دارد و در يك حديث خلاصه مى شود، آن هم حديثى كه از شخص ابن عباس است نه از پيغمبر اكرم(صلى الله عليه وآله). همين معنا در كتب ديگر از طرق ديگرى نقل شده است.
اشكال مهمّى كه متوجّه اين احاديث مى شود اين است كه مخالف ظاهر يا مخالف صريح كتاب الله است؛ چرا كه اين احاديث همگى مى گويد: فرزندان آدم به صورت ذرّاتى از پشت آدم(عليه السلام) خارج شدند. در حالى كه قرآن مى فرمايد (از صلب فرزندان آدم، ذريّه آنها را برگرفت)؛ «مِنْ بَنِي آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ».
به علاوه اشكالات متعدّد ديگرى به محتواى اين احاديث وارد مى شود كه در مجموع آنها را در رديف احاديث ضعيف قرار مى دهند.
گروه سومى از احاديث مبهم است و با تفسيرهاى مختلف سازگار مى باشد؛ مانند حديثى كه ابوبصير از امام صادق(عليه السلام) نقل مى كند. مى گويد به امام عرض كردم: «كَيْفَ اَجابُوا وَهُمْ ذَرٌّ»؛ (چگونه پاسخ گفتند در حالى كه ذرّاتى بيش نبودند؟!)
امام فرمود: «جَعَلَ فيهِمْ ما اِذا سَأَلَهُمْ اَجَابُوهُ، يَعْنِى فِى الْمِيثاقِ»؛ (در آنها قدرتى قرارداد كه وقتى از آنها سؤال مى كرد پاسخ مى گفتند، يعنى در پيمان).(3)
گروه چهارمى در اين احاديث وجود دارد كه مى گويد: اين سؤال و جواب از ارواح انسان ها صورت گرفته است. مانند روايتى كه مفضّل بن عمر از امام صادق(عليه السلام) نقل مى كند كه مى گويد: امام فرمود: «قالَ اللهُ عَزَّوَجَلَّ لِجَمِيعِ اَرْواحِ (بَنِى) آدَمَ اَلَسْتُ بِرَبِّكُمْ قالُوا بَلَى»؛ (خداوند به جميع ارواح بنى آدم فرمود آيا من پروردگار شما نيستم همگى گفتند آرى.)(4)
از گروه پنجمى از روايات استفاده مى شود كه خداوند ارواح انسان ها را در همان صورتى كه بر آن آفريده مى شوند در آن روز قرارداد و از آنها پيمان گرفت.(5)
با توجّه به متعارض بودن اين روايات و ضعف سند بسيارى از آنها هرگز نمى توان روى آنها به عنوان يك مدرك معتبر تكيه كرد؛ و بهتر اين است همان گونه كه علماى بزرگ در اين قبيل موارد مى گويند، از قضاوت پيرامون آنها خوددارى كرده، و علم آنها را به صاحبان آنها واگذار كنيم.(6)،(7)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.