پاسخ اجمالی:
حضرت علی(ع) دو مساله را به عنوان بیمناک ترین معضلاتی که بشر را از سعادت بازمی دارند معرفی می کند. اول هوس پرستی و تسلیم در برابر خواسته های نفس که انسان را از پیمودن مسیر حق بازمی دارد و دوم آرزوهای بلند که آخرت را از یاد انسان می برد.
پاسخ تفصیلی:
امام علی(علیه السلام) در پایان خطبه 28 نهج البلاغه مى فرماید: (ترسناک ترین چیزى را که بر شما از آن بیمناکم دو چیز است: هواپرستى و آرزوهاى دراز)؛ «وَ إِنَّ أَخْوَفَ مَا أَخافُ عَلَیْکُمُ اثْنَتانِ: اتِّبَاعُ الْهَوَى، وَ طُولُ الاَْمَلِ».(1)
همین معنا، در خطبه 42 با توضیح بیشترى ـ به خاطر اهمیّت فوق العاده اى که دارد ـ آمده است، مى فرماید: «أَیّها الناسُ! وَ إِنَّ أَخْوَفَ مَا أَخافُ عَلَیْکُمُ اثْنانِ: اتِّبَاعُ الْهَوَى وَ طُولُ الاَْمَلِ. فَأمّا اتِّباعُ الْهَوى فَیَصُدُّ عَنِ الْحَقِّ، وَ أمَّا طُولُ الأَمَلِ فَیُنْسِى الاْخِرَةَ»؛ (اى مردم! بدانید که ترسناکترین چیزى که از آن بر شما خائفم، دو چیز است: پیروى از هوا و هوس و آرزوهاى طولانى. پیروى از هوا و هوس، انسان را از حق باز مى دارد و آرزوهاى طولانى آخرت را به دست فراموشى مى سپارد).
هشدارى را که در خطبه های نهج البلاغه، درباره خطرات عظیم هواپرستى و آرزوهاى دراز داده شده، باید بسیار جدّى گرفت؛ چرا که نقطه اصلى درد و خطر همین جا است.
هواپرستى، بزرگترین مانع راه سعادت انسان است. تسلیم بى قید و شرط در برابر شهوات و خواسته هاى نفس، مهمترین دشمن سعادت بشر است.
قرآن، حتّى نسبت به این موضوع به پیامبران نیز هشدار مى دهد، از جمله در مورد حضرت داوود مى گوید که ما به داوود گفتیم: «وَ لاتَتَّبِعِ الْهَوى فَیُضِلَّکَ عَنْ سَبیلِ اللهِ»؛ (از هواى نفس، پیروى نکن! که تو را از طریق حقْ گمراه مى سازد).(2)
در جاى دیگر، از هواى نفس، به عنوان یک بت خطرناک، یاد مى کند و مى فرماید: «أفَرَأیْتَ مَنِ اتَّخَذ إلهَهُ هَواهُ وَ أَضَلَّهُ اللهُ عَلى عِلْم وَ خَتَمَ عَلَى سَمْعِهِ وَ قَلْبِهِ وَ جَعَلَ عَلَى بَصَرِهِ غِشاوَةً فَمَنْ یَهْدیهِ مِنْ بَعْدِ اللهِ أفَلا تَذَکَّرُونَ»؛ (آیا دیدید آن کس را که معبودش را هواى نفس خویش قرار داده؟ و خداوند او را با علم [به این که شایسته هدایت نیست]، گمراه ساخته و بر گوش و قلبش مُهر نهاده و بر چشمش پرده افکنده، با این حال چه کسى مى تواند غیر از خدا، او را [در سایه توبه و بازگشت] هدایت کند، آیا متذکّر نمى شوید؟).(3)
براستى که هواپرستى، چشم و گوش را کور و کر مى کند و بر عقل و فکر انسان، مُهر مى زند و او را از تشخیص بدیهى ترین مسائل زندگى، محروم مى سازد! چه خطرى از این برتر و بالاتر است؟!
به همین دلیل، قرآن بهشت را تنها از آن کسانى مى شمرد که از مخالفت خداوند خائف و در برابر هواى نفس ایستادگى به خرج دهند: «وَ أَمّا مَنْ خافَ مَقامَ رَبِّهِ وَ نَهَى النَّفْسَ عَنِ الْهَوى فَإِنَّ الْجَنَّةَ هِىَ الْمَأْوى».(4)
آرزوهاى دراز، به یقین یکى از بدترین و خطرناکترین دشمنان سعادت انسان است؛ چرا که تجربه در تمام طول تاریخ نشان داده که انسان در بلند پروازى آرزوها هیچ حدّ و مرزى را به رسمیّت نمى شناسد و هر قدر در آن پیش مى رود، باز آرزو دارد از آن هم پیشتر رود. بدیهى است که چنین آرزوهاى طولانى و بى حدّ و مرز تمام قدرت فکرى و جسمى او را به خود جلب و جذب مى کند و چیزى براى پرداختن به امر آخرت و زندگى جاویدان او باقى نمى گذارد.
از شگفتیهاى این آرزوها این است که هر چه انسان پیشتر مى رود جاذبه هاى کاذب آن بیشتر مى شود و امواج غرور و غفلت آن سهمگین تر مى گردد.
این همان است که قرآن مجید درباره آن خطاب به پیامبر اسلام، در اشاره به وضع گروهى از کفّار مى فرماید: «ذَرْهُمْ یَأْکُلُوا وَ یَتَمَتَّعُوا وَ یُلْهِهِمُ الاَْمَلُ فَسَوْفَ یَعْلَمُونَن»؛ (آنها را به حال خود واگذار! تا بخورند و از لذتهاى این زندگى مادّى بهره گیرند و آرزوها[ى دراز]، آنها را در غفلت فرو برد، ولى به زودى خواهند فهمید).(5) که چه اشتباه بزرگى کرده اند و چه فرصت هاى پرارزشى را جاهلانه از دست داده اند.
در کلمات قصار نهج البلاغه آمده است: «مَنْ أَطالَ الاَْمَلَ أَساءَ الْعَمَلَ»؛ (آن کس که آرزوهاى خود را طولانى کند، مرتکب اعمال بدى مى شود).(6)
که با استفاده از اسباب مشروع، هرگز نیل به آن آرزوها امکان پذیر نیست، و فقط، از طریق آمیختن حلال به حرام و پایمال کردن حقوق دیگران و به فراموشى سپردن فرمان خدا تنها به بخشى از آن خواهند رسید.
در آخر خطبه 86 نهج البلاغه، حضرت با تعبیر بسیار گویایى در این زمینه به همه انسانهایى که طالب سعادتند; هشدار داده است، و مى فرماید: «وَ اعْلَمُوا! أَنَّ الاَْمَلَ یُسْهِى الْعَقْلَ وَ یُنْسِى الذِّکْرَ فَأَکْذِبُوا الاَْمَلَ! فَاِنَّهُ غُرُورٌ وَ صاحِبُهُ مَغْرُورٌ»؛ (بدانید! آرزوهاى دراز، عقل را گمراه مى سازد و یاد خدا را به فراموشى مى سپرد. بنابراین به این گونه آرزوها اعتنا نکنید که فریب است و دارنده این آرزوها فریب خورده است).
این مسأله، به قدرى اهمیّت دارد که امام (علیه السلام) در خطبه 81، آن را رکن اصلى زهد مى شمرد و مى فرماید: «أَیُّهَا النّاسُ! الزَّهادَةُ، قِصَرُ الاَْمَلِ وَ الشُّکْرُ عِنْدَ النِّعَمِ وَ التَّوَرَّعُ عِنْدَ الْمَحارِمِ»؛ (اى مردم! زهد در سه چیز خلاصه مى شود: کوتاهى آرزوها و شکر گذارى در مقابل نعمتها و پرهیز از گناهان).
آرزوهاى آدمى همیشه فراتر از عمر و امکان و قدرت او است و به همین دلیل، هواپرستان و دنیا طلبان هرگز به آرزوى نهایى خود نمى رسند و غالباً به هنگام جان دادن با ناراحتى و زجر فراوان دنیا را وداع مى گویند.
بزرگ معلم جهان انسانیت، پیامبر اکرم (صلى الله علیه وآله وسلم) این مطلب را در ضمن مثال جالب و روشنى بیان کرده است. آن حضرت روزى سه قطعه چوب را گرفت، یکى را در پیش روى خود بر زمین فرو نشاند و دومى را کمى آن طرف تر، ولى سومى را بسیار دورتر قرار داد. سپس رو به یاران کرد و فرمود: «مى دانید اینها چیست؟» عرض کردند: خدا و پیامبرش، آگاه تر است. حضرت فرمود: «این قطعه چوبى که در برابر من قرار داد، بمنزله انسان است، و قطعه دوم ـ که کمى از آن دورتر است به منزله اجل و پایان زندگى است و اما آن قطعه سوم ـ که در فاصله دورى قرار دارد ـ آرزوها است که انسان، به سراغش مى رود، ولى اجل پیش از رسیدن به آن مانع و حائل مى شود.(7)؛ (8)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.