پاسخ اجمالی:
برنامه ایام ظهور، برنامه ای فردی نیست بلکه تمامی عناصر تحول آفرین باید در آن شرکت داشته باشند و با تلاشی دسته جمعی همه کوشش های خود را هماهنگ و متمرکز کنند. منتظران واقعى علاوه بر این که به اصلاح خویش مى کوشند، وظیفه خود مى دانند که دیگران را نیز اصلاح کنند تا با جلوگیری از فراگیر شدن فساد، امیدهای مردم را از اصلاح وضعیت موجود ناکام نگذارند. زیرا ناامیدی از اصلاح وضعیت موجود، سمّ مهلکی است که جامعه را به نقطه بدون بازگشتِ غرق شدن در تباهی و گناه می کشاند.
پاسخ تفصیلی:
منتظران راستین وظیفه دارند که علاوه بر اصلاح خویش، در اصلاح دیگران نیز بکوشند؛ زیرا برنامه عظیم و سنگینى که انتظارش را مى کشند یک برنامه فردى نیست؛ برنامه اى است که تمام عناصر تحوّل باید در آن شرکت جوید؛ باید کار به صورت دستجمعى و همگانى باشد؛ کوششها و تلاشها باید هماهنگ گردد و عمق و وسعت این هماهنگى باید به عظمت همان برنامه انقلاب جهانى باشد که انتظار آن را دارند.
در یک میدان وسیع مبارزه دستجمعى هیچ فردى نمى تواند از حال دیگران غافل بماند؛ بلکه موظّف است هر نقطه ضعفى را در هر کجا ببیند اصلاح کند؛ و هر موضع آسیب پذیرى را ترمیم نماید؛ و هر قسمت ضعیف و ناتوانى را تقویت کند؛ زیرا بدون شرکت فعّالانه و هماهنگ تمام مبارزین، پیاده کردن چنان برنامه اى امکان پذیر نیست.
بنابراین منتظران واقعى علاوه بر این که به اصلاح خویش مى کوشند، وظیفه خود مى دانند که دیگران را نیز اصلاح کنند.
این است اثر سازنده انتظار قیام یک مصلح جهانى! و این است فلسفه افتخارات و فضیلتهائی که براى منتظران راستین شمرده شده است.
هنگامى که فساد فراگیر مى شود، و اکثریّت و یا جمع کثیرى را به آلودگى مى کشاند، گاهى افراد پاک در یک بن بست سخت روانى قرار مى گیرند، بن بستى که از یأس از اصلاحات سرچشمه مى گیرد.
گاهى آنها فکر مى کنند، کار از کار گذشته و دیگر امیدى براى اصلاح نیست، و تلاش و کوشش براى پاک نگهداشتن خویش بیهوده است؛ این نومیدى و یأس ممکن است آنها را تدریجاً به سوى فساد و همرنگى با محیط بکشاند، و نتوانند خود را به صورت یک اقلّیّت صالح در برابر اکثریّت ناسالم حفظ کنند، و همرنگ جماعت نشدن را موجب رسوایى بدانند.
تنها چیزى که مى تواند در آنها روح امید بدمد و به مقاومت و خویشتن دارى دعوت کند و نگذارد در محیط فاسد حل شوند، امید به اصلاح نهایى است؛ تنها در این صورت است که آنها دست از تلاش و کوشش براى حفظ پاکى خویش و حتّى براى اصلاح دگران بر نخواهند داشت.
و اگر مى بینیم در دستورات اسلامى یأس از آمرزش. یکى از بزرگترین گناهان شمرده شده است و ممکن است افراد ناوارد، تعجّب کنند که چرا یأس از رحمت خدا این قدر مهم تلقى شده ـ مهمتر از بسیارى از گناهان ـ فلسفه اش در حقیقت همین است که گناهکار مأیوس از رحمت، هیچ دلیلى نمى بیند که به فکر جبران بیفتد و یا لااقل دست از ادامه گناه بردارد، و منطق او این است:
«آب از سر من گذشته است، چه یک قامت چه صد قامت ـ من که رسواى جهانم غم دنیا هیچ است ـ بالاتر از سیاهى، رنگ دگر نباشد؛ آخرش جهنّم است من که هم اکنون آن را براى خود خریده ام؛ دیگر از چه چیز مى ترسم!»
امّا هنگامى که روزنه امید براى او گشوده شود، امید به عفو پروردگار و امید به تغییر وضع موجود، نقطه عطفى در زندگى او پیدا مى شود و چه بسیار او را به توقّف کردن در مسیر گناه و بازگشت به سوى پاکى و اصلاح دعوت مى نماید.
به همین دلیل، امید را مى توان همواره به عنوان یک عامل مؤثّر تربیتى در مورد افراد فاسد شناخت؛ همچنین افراد صالحى که در محیط هاى فاسد گرفتارند، بدون امید نمى توانند خویشتن را حفظ کنند.
نتیجه این که، انتظار ظهور مصلحى که هر قدر دنیا فاسدتر مى شود امید ظهورش بیشتر مى گردد اثر فزاینده روانى در معتقدان دارد، و آنها را در برابر امواج نیرومند فساد بیمه مى کند؛ آنها نه تنها با گسترش دامنه فساد محیط مأیوستر نمى شوند، بلکه به مقتضاى:
وعده وصل چون شود نزدیک *** آتش عشق تیزتر گردد
وصول به هدف را در برابر خویش مى بینند و کوششهایشان براى مبارزه با فساد و یا حفظ خویشتن با شوق و عشق زیادترى تعقیب مى گردد. (1)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.