پاسخ اجمالی:
چون تمام اصحاب به شهادت رسیدند امام حسين(ع) به آن قوم نگاهى كرده و پيوسته به راست و چپ مى نگريست، آنگاه یارانش را با نام صدا زد. سپس امام(ع) فرمود: به خدا سوگند! مرگ، شما را به خاك افكنده، ... و گرنه هرگز از اجابت دعوتم كوتاهى نمى كرديد و از ياريم دست نمى كشيديد.
پاسخ تفصیلی:
چون تمام اصحاب به شهادت رسیدند امام حسين(عليه السلام) به آن قوم نگاهى كرده و پيوسته به راست و چپ مى نگريست و هيچ يك از اصحاب و ياران خود را نديد جز آنان كه پيشانى به خاك ساييده و صدايى از آنها به گوش نمى رسيد، پس ندا داد:
«يا مُسْلِمَ بْنَ عَقيل، وَ يا هانِىَ بْنَ عُرْوَةَ، وَ يا حَبيبَ بْنَ مَظاهِرَ، وَ يا زُهَيْرَ بْنَ الْقَيْنِ، وَ يا يَزيدَ بْنَ مَظاهِرَ، وَ يا يَحْيَى بْنَ كَثير، وَ يا هِلالَ بْنَ نافِع، وَ يا إِبْراهِيمَ بْنَ الحَصيْنِ، وَ يا عُمَيْرَ بْنَ الْمُطاعِ، وَ يا أَسَدُ الْكَلْبِىُّ، وَ يا عَبْدَاللّهِ بْنَ عَقيل، وَ يا مُسْلِمَ بْنَ عَوْسَجَةَ، وَ يا داوُدَ بْنَ الطِّرِمّاحِ، وَ يا حُرُّ الرِّياحِىُّ، وَ يا عَلِىَّ بْنَ الْحُسَيْنِ، وَ يا أَبْطالَ الصَّفا، وَ يا فُرْسانَ الْهَيْجاءِ، مالي أُناديكُمْ فَلا تُجيبُوني، وَ أَدْعُوكُمْ فَلا تَسْمَعُوني؟! أَنْتُمْ نِيامٌ أَرْجُوكُمْ تَنْتَبِهُونَ؟ أَمْ حالَتْ مَوَدَّتُكُمْ عَنْ إِمامِكُمْ فَلا تَنْصُرُونَهُ؟ فَهذِهِ نِساءُ الرَّسُولِ(صلى الله عليه وآله) لِفَقْدِكُمْ قَدْ عَلاهُنَّ النُّحُولُ، فَقُومُوا مِنْ نَوْمَتِكُمْ، أَيُّهَا الْكِرامُ، وَ ادْفَعُوا عَنْ حَرَمِ الرَّسُولِ الطُّغاةَ اللِّئامَ، وَ لكِنْ صَرَعَكُمْ وَاللّهِ رَيْبُ الْمَنُونِ وَ غَدَرَ بِكُمُ الدَّهْرُ الخَؤُونُ، وَ إِلاّ لَما كُنْتُمْ عَنْ دَعْوَتي تَقْصُرُونَ، وَلا عَنْ نُصْرَتي تَحْتَجِبُونَ، فَها نَحْنُ عَلَيْكُمْ مُفْتَجِعُونَ، وَ بِكُمْ لاحِقُونَ، فَإِنّا لِلّهِ وَإِنّا إِلَيْهِ راجِعُونَ».
(اى مسلم بن عقيل! اى هانى بن عروة! اى حبيب بن مظاهر! اى زهير بن قين! اى يزيد بن مظاهر! اى يحيى بن كثير! اى هلال بن نافع! اى ابراهيم بن حُصَين! اى عمير بن مطاع! اى اسد كلبى! اى عبدالله بن عقيل! اى مسلم بن عوسجه! اى داود بن طرمّاح! اى حرّ رياحى! اى على بن الحسين! اى دلاورمردان خالص! و اى سواران ميدان نبرد! چه شده است شما را صدا مى زنم ولى پاسخم را نمى دهيد؟ و شما را مى خوانم ولى ديگر سخنم را نمى شنويد؟ آيا به خواب رفته ايد كه به بيدارى تان اميدوار باشم؟ يا از محبّت امامتان دست كشيده ايد كه او را يارى نمى كنيد؟ اين بانوان از خاندان پيامبرند كه از فقدانتان ناتوان گشته اند. از خوابتان برخيزيد، اى بزرگواران! و از حرم رسول خدا در برابر طغيانگران پست، دفاع كنيد.
ولى به خدا سوگند! مرگ، شما را به خاك افكنده، و روزگار خيانت پيشه با شما وفا نكرده، و گرنه هرگز از اجابت دعوتم كوتاهى نمى كرديد، و از ياريم دست نمى كشيديد، آگاه باشيد، ما در فراق شما سوگواريم و به شما ملحق مى شويم، «إِنّا لِلّهِ وَ إِنّا إِلَيْهِ راجِعُونَ»). (1)
سخن گفتن با پيكرهاى در خون غلطيده شهيدان، آن هم با اين حماسه هاى جاويدان تنها در صحنه كربلا ديده شده است و اين مدال پر افتخارى بود كه امام(عليه السلام) بر سينه ياران شهيدش نصب كرد كه تا دامنه قيامت مى درخشد.
دلاور مردانى كه اگر به آنها اجازه داده مى شد، به اين جهان باز مى گشتند و بار ديگر جانفشانى مى كردند و شربت شهادت را با علاقه بيشترى مى نوشيدند.
آرى، آنها چنان شجاع بودند كه گويى دلها را بر زره ها پوشانده بودند و برترين سرمايه ها را براى ايثار آماده كرده بودند. (2)
آرى، آنها لايق پوشيدن لباس هاى بهشتى و پرواز به سوى ابديّت بودند! گوارايشان باد! (3)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.