پاسخ اجمالی:
یکى از یاران با اخلاص پیامبر(ص) گفت: من پیر مردى نابینا و ناتوانم، حتى کسى که دست مرا بگیرد و به میدان جهاد بیاورد ندارم، آیا اگر در جهاد شرکت نکنم معذورم؟ آیه نخست نازل نازل شد و به این گونه افراد اجازه داد. آیه دوم هم درباره هفت نفر از فقراى انصار می باشد که از پیامبر(ص) تقاضا کردند وسیله اى براى شرکت در جهاد در اختیارشان گذارده شود، اما چون پیامبر(ص) وسیله اى در اختیار نداشت، جواب منفى به آنها داد، و آنها با چشم هاى پر از اشک از خدمتش خارج شدند.
پاسخ تفصیلی:
در آیات (91 ـ 93) سوره «توبه» می خوانیم: «لَیْسَ عَلَى الضُّعَفاءِ وَ لا عَلَى الْمَرْضى وَ لا عَلَى الَّذینَ لایَجِدُونَ ما یُنْفِقُونَ حَرَجٌ إِذا نَصَحُوا لِلّهِ وَ رَسُولِهِ ما عَلَى الْمُحْسِنینَ مِنْ سَبیل وَ اللّهُ غَفُورٌ رَحیمٌ * وَ لا عَلَى الَّذینَ إِذا ما أَتَوْکَ لِتَحْمِلَهُمْ قُلْتَ لا أَجِدُ ما أَحْمِلُکُمْ عَلَیْهِ تَوَلَّوْا وَ أَعْیُنُهُمْ تَفیضُ مِنَ الدَّمْعِ حَزَناً أَلاّ یَجِدُوا ما یُنْفِقُونَ * إِنَّمَا السَّبیلُ عَلَى الَّذینَ یَسْتَأْذِنُونَکَ وَ هُمْ أَغْنِیاءُ رَضُوا بِأَنْ یَکُونُوا مَعَ الْخَوالِفِ وَ طَبَعَ اللّهُ عَلى قُلُوبِهِمْ فَهُمْ لایَعْلَمُونَ»؛ (بر ضعیفان و بیماران و آنها که وسیله اى براى انفاق [در راه جهاد] ندارند، ایرادى نیست [که در میدان جنگ شرکت نجویند،] هر گاه براى خدا و رسولش خیرخواهى کنند [و از آنچه در توان دارند، مضایقه ننمایند]. بر نیکوکاران راه مؤاخذه نیست؛ و خداوند آمرزنده و مهربان است! * و [نیز] ایرادى نیست بر آنها که وقتى نزد تو آمدند که آنان را بر مرکبى [براى جهاد] سوار کنى، گفتى: «مرکبى که شما را بر آن سوار کنم ندارم»! [از نزد تو] بازگشتند در حالى که چشمانشان از اندوه اشکبار بود؛ زیرا چیزى نداشتند که در راه خدا انفاق کنند [و با آن به میدان بروند]. * راه مؤاخذه تنها به روى کسانى باز است که از تو اجازه مى خواهند در حالى که توانگرند [و امکانات کافى براى جهاد دارند]؛ آنها راضى شدند که با متخلفان [زنان و کودکان و بیماران] بمانند؛ و خداوند بر دل هایشان مُهر نهاده؛ به همین جهت چیزى نمى دانند).
شأن نزول:
در مورد آیه اوّل چنین نقل شده: یکى از یاران با اخلاص پیامبر(صلى الله علیه وآله) عرض کرد: اى پیامبر خدا! من پیر مردى نابینا و ناتوانم، حتى کسى که دست مرا بگیرد و به میدان جهاد بیاورد ندارم، آیا اگر در جهاد شرکت نکنم معذورم؟ پیامبر(صلى الله علیه وآله) سکوت کرد، سپس آیه نخست نازل شد و به این گونه افراد اجازه داد.(1)
از این شأن نزول، چنین استفاده مى شود: حتى نابینایان به خود اجازه نمى دادند، بدون اطلاع پیامبر(صلى الله علیه وآله) از شرکت در جهاد سر باز زنند، و با این احتمال که شاید وجودشان با همین حالت براى تشویق مجاهدان و یا حداقل سیاهى لشکر مفید واقع شود، از پیامبر(صلى الله علیه وآله) کسب تکلیف مى کردند.
در مورد آیه دوم نیز در روایات مى خوانیم: هفت نفر از فقراى انصار خدمت پیامبر(صلى الله علیه وآله) رسیده، و تقاضا کردند وسیله اى براى شرکت در جهاد در اختیارشان گذارده شود، اما چون پیامبر(صلى الله علیه وآله) وسیله اى در اختیار نداشت، جواب منفى به آنها داد، آنها با چشم هاى پر از اشک از خدمتش خارج شدند، و بعداً به نام «بَکّائُون» مشهور گشتند.(2)، (3)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.