پاسخ اجمالی:
«أُولُوا بَقِیَّة» در این آیه، به معنی صاحبان فضیلت و نیکان و پاکانی که باقی می مانند است ودر روایات بر مهدى موعود(ع) اطلاق شده؛ زیرا او یک وجود پر فیض و ذخیره بزرگ الهى است که براى بر چیدن بساط ظلم و بیدادگرى در جهان و برافراشتن پرچم عدل و داد، نگهدارى شده است.
پاسخ تفصیلی:
در آیه 116 سوره «هود» مى خوانیم: (چرا در قرون و امت ها و اقوام قبل از شما، نیکان و پاکان قدرتمند و صاحب فکرى نبودند که از فساد در روى زمین جلوگیرى کنند)؛ «فَلَوْ لا کانَ مِنَ الْقُرُونِ مِنْ قَبْلِکُمْ أُولُوا بَقِیَّة یَنْهَوْنَ عَنِ الْفَسادِ فِی الأَرْضِ« . »أُولُوا» به معنى صاحبان و «بَقِیَّة» به معنى باقیمانده است، و معمولاً این تعبیر، در لغت عرب به معنى «أُولُوا الْفَضل» (صاحبان فضیلت و شخصیت و نیکان و پاکان) گفته مى شود؛ زیرا انسان معمولاً اجناس بهتر و اشیاء نفیس تر را ذخیره مى کند و نزد او باقى مى ماند؛ و به همین جهت، این کلمه مفهوم نیکى و نفاست را با خود دارد. و از این گذشته، همواره در میدان مبارزات اجتماعى، آنها که ضعیف ترند، زودتر از صحنه خارج مى شوند یا نابود مى گردند، و تنها آنها باقى مى مانند که از نظر تفکر و یا نیروى جسمانى قوى ترند، و به همین دلیل، باقیماندگان، نیرومندانند، به همین جهت، در عرب این ضرب المثل وجود دارد که مى گویند: «فِى الزَّوایا خَبایا وَ فِى الرِّجالِ بَقایا»؛ (در زاویه ها هنوز مسائل مخفى وجود دارد و در میان رجال، شخصیت هائى باقیمانده). و نیز، به همین دلیل کلمه «بَقِیَّة» ـ که در سه مورد از قرآن مجید آمده است ـ همین مفهوم را در بر دارد: در داستان طالوت و جالوت در قرآن مجید مى خوانیم: «إِنَّ آیَةَ مُلْکِهِ أَنْ یَأْتِیَکُمُ التّابُوتُ فیهِ سَکینَةٌ مِنْ رَبِّکُمْ وَ بَقِیَّةٌ مِمّا تَرَکَ آلُ مُوسى»؛ (نشانه حقانیت حکومت طالوت این است که، صندوق عهد به سوى شما خواهد آمد، همان صندوقى که یادگارى نفیس خاندان موسى و هارون در آن است و مایه آرامش شما است).(1) و نیز، در داستان «شعیب» در سوره «هود» مى خوانیم که، به قومش گفت: «بَقِیَّةُ اللّهِ خَیْرٌ لَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنینَ».(2)و این که در پاره اى از تعبیرات و روایات نام «بَقِیَّةُ اللّه» بر مهدى موعود(علیه السلام) گذارده شده(3) نیز، اشاره به همین موضوع است. زیرا او یک وجود پر فیض و ذخیره بزرگ الهى است که براى بر چیدن بساط ظلم و بیدادگرى در جهان و بر افراشتن پرچم عدل و داد، نگهدارى شده است. و از اینجا، روشن مى شود: چه حق بزرگى این شخصیت هاى ارزشمند و مبارزه کنندگان با فساد و «اولوا بقیه» بر جوامع بشرى دارند؛ چرا که آنها رمز بقاء و حیات ملت ها و نجات آنها از نابودى و هلاکتند! توضیح اینکه: در هر جامعه اى معمولاً ظلم و فسادى وجود دارد، اما مهم این است که مردم احساس کنند که ظلم و فسادى هست، و در طریق اصلاح باشند. و با چنین احساس و گام برداشتن در راه اصلاح، خداوند به آنان مهلت مى دهد و قانون آفرینش براى آنها حق حیات قائل است. امّا، همین که این احساس از میان رفت، و جامعه بى تفاوت شد، و فساد و ظلم به سرعت همه جا را گرفت، آنگاه است که دیگر در سنت آفرینش حق حیاتى براى آنها وجود ندارد، این واقعیت را با یک مثال روشن مى توان بیان کرد: در بدن انسان، نیروى مدافع مجهزى است به نام «گلبول هاى سفید خون» که هر میکروب خارجى از طریق هوا، آب و غذا و خراش هاى پوست به داخل بدن هجوم آورد، این سربازان جانباز در برابر آنها ایستادگى کرده و نابودشان مى کنند، و یا حداقل جلو توسعه و رشد آنها را مى گیرند. بدیهى است، اگر یک روز این نیروى بزرگ دفاعى، که از میلیون ها سرباز تشکیل مى شود دست به اعتصاب بزند، و بدن بى دفاع بماند، چنان میدان تاخت و تاز میکروب هاى مضر مى شود که به سرعت انواع بیمارى ها به او هجوم مى آورند. کل جامعه انسانى نیز چنین حالى را دارد، اگر نیروى مدافع که همان «أُولُوا بَقِیَّة» بوده باشد از آن برچیده شود، میکروب هاى بیمارى زاى اجتماعى ـ که در زوایاى هر جامعه اى وجود دارد ـ به سرعت نمو و تکثیر مثل کرده، جامعه را سر تا پا بیمار مى کنند. نقش «أُولُوا بَقِیَّة» در بقاى جوامع آن قدر حساس است که باید گفت: بدون آنها حقّ حیات از آنان سلب مى شود و این همان چیزى است که آیات قرآن به آن اشاره دارد.(4)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.