پاسخ اجمالی:
نه تنها در میان عرب جاهلى بلکه در اقوام دیگر و حتى شاید متمدن ترین ملل آن زمان، زن شخصیتى ناچیز داشت، و غالباً با او به صورت یک کالا رفتار مى شد؛ ولى اسلام با این خرافه در ابعاد مختلفش سرسختانه جنگید، مخصوصاً تولد دختر را که ننگ مى دانستند در احادیث اسلامى به عنوان گشوده شدن باب رحمت خدا به خانواده معرفى کرد. نمونه آن در رفتار پیامبر(ص) با دخترش فاطمه(س) و سخنان حضرت درباره آثار محبت به دختر و برکت های دختر قابل مشاهده است.
پاسخ تفصیلی:
تحقیر و در هم شکستن شخصیت زن، تنها در میان عرب جاهلى نبود، بلکه در میان اقوام دیگر و حتى شاید متمدن ترین ملل آن زمان نیز، زن شخصیتى ناچیز داشت، و غالباً با او به صورت یک کالا و نه یک انسان رفتار مى شد، ولى مسلماً عرب جاهلى این تحقیر را در اشکال زننده تر و وحشتناکترى انجام مى داد. تا آنجا که اصلاً نسب را به مرد مربوط مى دانست و مادر را تنها ظرفى براى نگاهدارى و پرورش جنین، محسوب مى کرد! چنانکه در شعر معروف جاهلى منعکس است:
«بَنُونا بَنُو أَبْنائِنا وَ بَناتُنا بَنُوهُنَّ أَبْناءُ الرِّجالِ الأَباعِدِ»؛ (فرزندان ما فرزندان پسران ما هستند و اما فرزندان دختران ما پسران مردان بیگانه اند).
این را نیز مى دانیم که: آنها براى زن، حقى در ارث قائل نبودند و براى تعدد زوجات، حدّ و مرزى قائل نمى شدند، به سادگى خوردن آب، ازدواج مى کردند و به آسانى، آنها را طلاق مى دادند.
ولى اسلام ظهور کرد و با این خرافه در ابعاد مختلفش سرسختانه جنگید، مخصوصاً تولد دختر را که ننگ مى دانستند در احادیث اسلامى به عنوان گشوده شدن ناودانى از رحمت خدا به خانواده معرفى کرد.
خود پیامبر(صلى الله علیه وآله) آن قدر به دخترش بانوى اسلام فاطمه زهرا(علیها السلام) احترام مى گذاشت که مردم تعجب مى کردند، با تمام مقامى که داشت، دست دخترش را مى بوسید، و به هنگام مراجعت از سفر، به دیدار نخستین کسی که می رفت، دخترش «فاطمه»(علیها السلام) بود.
به عکس هنگامى که مى خواست به سفر برود آخرین خانه اى را که خداحافظى مى کرد، باز خانه فاطمه(علیها السلام) بود.
در حدیثى مى خوانیم: به پیامبر(صلى الله علیه وآله) خبر دادند، خدا به او دخترى داده است، ناگهان نگاه به صورت یارانش کرد، دید آثار ناخشنودى در آنها نمایان گشت! (گوئى هنوز رسوبات افکار جاهلى از مغز آنها برچیده نشده) پیامبر(صلى الله علیه وآله) فوراً فرمود: «مَا لَکُمْ؟ رَیْحَانَةٌ أَشَمُّهَا وَ رِزْقُهَا عَلَى اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ!»؛ (این چه حالتى است در شما مى بینم؟! خداوند گلى به من داده آن را مى بویم، و اگر غم روزى او را مى خورید، روزیش با خدا است).(1)
در حدیث دیگرى از پیامبر(صلى الله علیه وآله) مى خوانیم که فرمود: «نِعْمَ الْوَلَدُ الْبَناتُ، مُلْطِفاتُ، مُجَهِّزاتُ، مُؤْنِساتُ، مُفْلِیاتُ»؛ (چه فرزند خوبى است دختر! هم پر محبت است، هم کمک کار، هم مونس است و هم پاک و پاک کننده).(2)
در حدیث سومى که از پیامبر(صلى الله علیه وآله) رسیده می خوانیم: «مَنْ دَخَلَ السُّوقَ فَاشْتَرَى تُحْفَةً فَحَمَلَهَا إِلَى عِیَالِهِ کَانَ کَحَامِلِ صَدَقَة إِلَى قَوْم مَحَاوِیجَ وَ لْیَبْدَأْ بِالْإِنَاثِ قَبْلَ الذُّکُورِ، فَإِنَّهُ مَنْ فَرَّحَ ابْنَتَهُ فَکَأَنَّمَا أَعْتَقَ رَقَبَةً مِنْ وُلْدِ إِسْمَاعِیلَ»؛ (کسى که بازار مى رود و تحفه اى براى خانواده خود مى خرد، همچون کسى است که مى خواهد به نیازمندانى کمک کند [همان پاداش را دارد] و هنگامى که مى خواهد تحفه را تقسیم کند، نخست باید به دختر، و بعد به پسر بدهد، چرا که هر کس دخترش را شاد و مسرور کند، چنان است که گوئى کسى از فرزندان اسماعیل(علیه السلام) را آزاد کرده باشد).(3)
در حقیقت، این احترام به شخصیت زن سبب آزادى او در جامعه و پایان دادن به دوران بردگى زنان است.
گر چه در این زمینه سخن بسیار است، ولى از این واقعیت نمى توان به آسانى گذشت که با نهایت تأسف هنوز در جوامع اسلامى، آثارى از همان افکار جاهلى وجود دارد، و هنوز کم نیستند خانواده هائى که از تولد پسر خوشحال و از نوزاد دختر ناراحت مى شوند، و یا لااقل تولد پسر را بر دختر ترجیح مى دهند.
البته ممکن است، شرائط خاص اقتصادى و اجتماعى در رابطه با وضع زنان در جوامع کنونى، یکى از علل این گونه عادات و رسوم غلط بوده باشد، ولى هر چه هست باید عموم مسلمانان راستین با این طرز فکر مبارزه کنند، و ریشه هاى اجتماعى و اقتصادى آن را بسوزانند که اسلام نمى پسندد بعد از چهارده قرن، پیروانش به افکار جاهلى باز گردند، و این یک نوع جاهلیت ثانوى است.
حتى در جوامع غربى، که تصور مى کنند براى زن شخصیت والائى قائلند عملاً مى بینیم او را آن چنان تحقیر کرده اند که به صورت یک عروسک بى ارزش یا وسیله اى براى خاموش کردن آتش شهوت، و یا کالائى براى تبلیغ کالاهایشان در آورده اند.(4)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.