پاسخ اجمالی:
طبق روایتى از امام سجاد(ع)، یعقوب هر روز گوسفندی ذبح می کرد و قسمتی از آن را به مستحقان می داد و قسمتى را خود و فرزندانش مى خوردند. اما یک شب جمعه آنها سخن مستمند غریبی را باور نکرده و به او کمک نکردند. همان شب یوسف آن خواب را دید و یعقوب(ع) به خاطر بى خبر ماندن از درد دل یک سائل به فراق یوسف(ع) مبتلا شد.
پاسخ تفصیلی:
پاسخ این سؤال در روایتى از امام سجاد(علیه السلام) آمده است: «ابوحمزه ثمالى» نقل مى کند: روز جمعه در «مدینه» بودم، نماز صبح را با امام سجاد(علیه السلام) خواندم، هنگامى که امام از نماز و تسبیح، فراغت یافت، به سوى منزل حرکت کرد، من با او بودم، زن خدمتکار را صدا زد، گفت: مواظب باش، هر سائل و نیازمندى از در خانه بگذرد، غذا به او بدهید، زیرا امروز روز جمعه است.
ابو حمزه مى گوید: گفتم: هر کسى که تقاضاى کمک مى کند، مستحق نیست!.
امام فرمود: درست است، ولى من از این مى ترسم که در میان آنها افراد مستحقى باشند و ما به آنها غذا ندهیم و از در خانه خود برانیم، و بر سر خانواده ما همان آید که بر سر یعقوب و آل یعقوب آمد!.
آنگاه فرمود: به همه آنها غذا بدهید (مگر نشنیده اید) یعقوب هر روز گوسفندى ذبح مى کرد، قسمتى را به مستحقان مى داد و قسمتى را خود و فرزندانش مى خوردند، یک روز سؤال کننده مؤمنى که روزه دار بود و نزد خدا منزلتى داشت، عبورش از آن شهر افتاد، شب جمعه بود بر در خانه یعقوب به هنگام افطار آمده گفت:
به میهمان مستمند غریب گرسنه از غذاى اضافى خود کمک کنید، چند بار این سخن را تکرار کرد، آنها شنیدند، و سخن او را باور نکردند، هنگامى که او مأیوس شد و تاریکى شب، همه جا را فرا گرفت برگشت، در حالى که چشمش گریان بود و از گرسنگى به خدا شکایت کرد، آن شب را گرسنه ماند و صبح همچنان روزه داشت، در حالى که شکیبا بود و خدا را سپاس مى گفت، اما یعقوب(علیه السلام) و خانواده یعقوب، کاملاً سیر شدند، و هنگام صبح مقدارى از غذاى آنها اضافه مانده بود!.
امام(علیه السلام) سپس اضافه فرمود: خداوند به یعقوب در همان صبح، وحى فرستاد که تو اى یعقوب بنده مرا خوار کردى و خشم مرا بر افروختى، و مستوجب تأدیب و نزول مجازات بر خود و فرزندانت شدى...
اى یعقوب! من دوستانم را زودتر از دشمنانم توبیخ و مجازات مى کنم، و این به خاطر آن است که به آنها علاقه دارم!.(1)
قابل توجه این که: به دنبال این حدیث مى خوانیم «ابو حمزه» مى گوید: از امام سجاد(علیه السلام) پرسیدم: یوسف(علیه السلام) چه موقع آن خواب را دید؟
امام فرمود: «در همان شب».(2)
از این حدیث، به خوبى استفاده مى شود یک لغزش کوچک و یا صریح تر یک «ترک اولى» ـ که گناه و معصیتى هم محسوب نمى شد، (چرا که حال آن سائل بر یعقوب روشن نبود) ـ از پیامبران و اولیاى حق بسا سبب مى شود که خداوند، گوش مالى دردناکى به آنها بدهد، و این نیست مگر به خاطر این که مقام والاى آنان ایجاب مى کند، همواره مراقب کوچک ترین گفتار و رفتار خود باشند، چرا که: «حَسَناتُ الأَبْرارِ سَیِّئاتُ الْمُقَرَّبِینَ»؛ (کارهائى که براى بعضى از نیکان حسنه محسوب مى شود براى مقربان درگاه خداوند سیئه است).(3)
جائى که یعقوب آن همه درد و رنج به خاطر بى خبر ماندن از درد دل یک سائل بکشد، باید فکر کرد، جامعه اى که در آن گروهى سیر و گروه زیادترى گرسنه باشند، چگونه ممکن است مشمول خشم و غضب پروردگار نشوند و چگونه خداوند آنها را مجازات نکند؟(4)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.