پاسخ اجمالی:
در حالى که قرآن، سلیمان(ع) را پیامبرى بزرگ مى خواند، با علم سرشار و تقواى بسیار، تورات تحریف شده کنونی، بدترین نسبت ها را در زمینه بنا کردن بتکده و ترویج بت پرستى، و عشق بى حساب به زنان و تعبیرات بسیار زننده از توصیف هاى عاشقانه او بیان کرده، که نقل آن ها، شرم آور است.
پاسخ تفصیلی:
در حالى که قرآن، سلیمان(علیه السلام) را پیامبرى بزرگ مى خواند، با علم سرشار و تقواى بسیار، پیامبرى که با داشتن حکومت عظیم، هرگز اسیر مقام و مال نشد، و به آنها که از سوى ملکه «سبأ» براى فریفتنش هدایاى بسیار گرانبهائى آورده بودند، گفت:«أَ تُمِدُّونَنِ بِمال فَما آتانِیَ اللّهُ خَیْرٌ مِمّا آتاکُمْ»؛ (آیا مرا به وسیله مال مى خواهید کمک کنید؟ در حالى که آنچه خدا به من داده است، از آنچه به شما داده برتر است).(1)
پیامبرى که، تمام آرزویش این بود، بتواند شکر نعمتهاى پروردگار را به جا آورد: «وَ قالَ رَبِّ أَوْزِعْنِی أَنْ أَشْکُرَ نِعْمَتَکَ الَّتِی أَنْعَمْتَ عَلَیَّ وَ عَلى والِدَیَّ»؛ (گفت پروردگارا ! مرا یارى و الهام کن، تا بتوانم شکر نعمتهائى را که بر من و پدر و مادرم ارزانى داشته اى به جاى آورم).(2)
رهبرى که، حتى اجازه نمى داد، کسى آگاهانه به مورچه اى ستم کند، لذا در وادى «نمل»، مورچه اى صدا زد: «یا أَیُّهَا النَّمْلُ ادْخُلُوا مَساکِنَکُمْ لایَحْطِمَنَّکُمْ سُلَیْمانُ وَ جُنُودُهُ وَ هُمْ لایَشْعُرُونَ»؛ (اى مورچگان به لانه ها بروید، مبادا سلیمان و لشکریانش نا آگاهانه شما را پایمال کنند)!.(3)
عبادت کارى بود که، هر گاه لحظه اى به دنیا مشغول و از ذکر خدا غافل مى شد در مقام جبران بر مى آمد و مى گفت: «إِنِّی أَحْبَبْتُ حُبَّ الْخَیْرِ عَنْ ذِکْرِ رَبِّی»؛ (افسوس که علاقه به نیکى ها (اسب هاى سوارى آماده جهاد) مرا لحظه اى از یاد خدایم به خود مشغول داشت).(4)
حکیمى بود که، در عین قدرت، جز با منطق، سخن نمى گفت، و حتى در گفتگو با پرنده اى همچون «هدهد»، حق و عدالت را از دست نمى داد.
حاکمى بود که، معاونش آن چنان از «علم کتاب» سرشار بود، که در یک لحظه مى توانست تخت «بلقیس» را حاضر کند.
و قرآن او را با اوصافى همچون «أَوّاب»؛ (بسیار بازگشت کننده به سوى خدا) و «نِعْمَ العَبْدُ»؛ (بنده بسیار خوب) خوانده.
کسى که، خداوند «حکومت» و «علم» را در اختیار او قرار داده بود، و کسى که، او را مشمول هدایت خویش فرموده بود، و کسى که، یک لحظه در عمرش به خدا شرک نورزید.
با این حال، ببینیم تورات تحریف یافته کنونى، چگونه دامان پاک این پیامبر بزرگ را آلوده به شرک و غیر آن مى کند.
تورات، بدترین نسبت ها را در زمینه بنا کردن بتکده و ترویج از بت پرستى، و عشق بى حساب به زنان و تعبیرات بسیار زننده از توصیفهاى عاشقانه او بیان کرده، که نقل همه آن، شرم آور است، تنها به یک قسمت که ملایمتر به نظر مى رسد قناعت مى کنیم.
در کتاب اول «ملوک و پادشاهان» چنین مى خوانیم:
و سلیمان ملک، سواى دختر فرعون، زنان بیگانه بسیارى را از «موآبیان» و «عمونیان» و «ادومیان» و «صیدونیان» و «حتیان» دوست مى داشت، از امتهائى که خداوند بنى اسرائیل را فرموده بود: شما به ایشان در نیائید، (و ازدواج نکنید) و ایشان به شما در نیایند، که ایشان قلب شما را به خدایان خودشان مایل خواهند گردانید، و سلیمان از راه محبت به ایشان ملصق شد!
و او را هفتصد زن «بانویه» (عقدى) و سیصد «متعه» (موقت) بود! و ایشان قلبش را برگردانیدند! و واقع شد، وقت پیرى سلیمان که زنهایش قلبش را به سمت خدایان غریب برگردانیدند، و قلبش مثل قلب پدرش داود(علیه السلام) با خدایش کامل نبود! و سلیمان در عقب «عشترون» خداى «صیدونیان» و «ملکوم» مکروه «عمونیان» (بت عمونیان) رفت، و سلیمان در نظر خداوند بدى کرد، و مثل پدرش «داود» راه خداوند را تماماً نرفت!!
آن گاه سلیمان مقام بلندى را به کوهى که روبروى «اورشلیم» است به خصوص «کموش» مکروه پسران «عمون» بنا کرد، پس خداوند به سلیمان غضبناک شد، به سبب این که قلبش از خداوند خداى اسرائیل که وى را دو مرتبه مرئى شد، برگردانید... و خداوند به سلیمان گفت: چون که این عمل از تو صادر شد، و عهد مرا و فرائضى که به تو امر فرموده، نگاه نداشتى، البته مملکت تو را از دست تو خواهم گرفت! و به بنده ات خواهم داد! نهایت، به ایام تو این را نخواهم کرد، به سبب پدرت داود، و از دست پسرت آن را خواهم گرفت ... نهایت، تمامى مملکت را از دست او (سلیمان) نخواهم گرفت، بلکه به پاس خاطر بنده من داود که برگزیدم به جهت این که اوامر و فرائض مرا نگاه داشته بود! او را در تمامى روزهاى عمرش سلطان خواهم نمود... .(5)
اگر ما سلیمان(علیه السلام) را ـ همانطور که قرآن مى گوید ـ پیامبر بدانیم، که وضع روشن است، و اگر هم او را در ردیف پادشاهان بنى اسرائیل بدانیم، باز چنین نسبتهائى ممکن نیست درباره او صادق باشد.
چه این که، اگر او را پیامبر ندانیم، مسلماً تالى تلو پیامبر بوده، زیرا دو کتاب از کتب «عهد قدیم» یکى به نام «مواعظ سلیمان ـ یا ـ حکمتهاى سلیمان» و دیگرى به نام «سرود سلیمان» از گفته هاى این مرد بزرگ الهى است.
به راستى یهودیان و مسیحیان که به تورات کنونى معتقدند، چه جوابى براى این سؤالات دارند؟ و این رسوائى ها را چگونه مى پذیرند؟!(6)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.