آفرینش مشرکین و مسئله عدل الهی؟

وقتی خداوند در سوره توبه از مشرکین برائت می جوید، آفرینش آنان چگونه با عدل الهي سازگار است؟(اگر بدش می آمد نمی آفرید!)

فیض و رحمت عام خداوند بر این تعلق گرفته که اگر مقدمات به وجود آمدن انسانی فراهم شد، او نیز پدید آید اعم از اینکه چه اوصاف و ویژگی های عرضی داشته باشد. بنابراین اصل وجود او که برآمده از فیض الهی است مورد بیزاری خدا نیست و همان طور که در احادیث اهل بیت(ع) هم گفته شده فقط اعمال و عقاید مشرکانه اش مورد بیزاری خدا قرار می گیرد. اعمالی که با اراده و انتخاب آزاد خود شخص مشرک پدید می آیند و هیچ اجباری از سوی خدا برای ارتکاب آنها وجود ندارد و به همین خاطر مسئولیت عواقب بعدی آنها به عهده خود اوست.
ضمن اینکه در بحث «علم الهی» نیز اطلاع خداوند از سرنوشت انسان ها و مخصوصا مشرکین موجب پدید آمدن هیچ «جبری» در حق آنها نمی شود و بدین ترتیب کسی نمی تواند از او بپرسد که چرا با اطلاع از سرنوشت آنها و جهنمی شدن شان باز هم از فیض وجود و حضور در دنیا و آفرینش برخوردارشان ساخته است؟!

ثواب های به ظاهر ناعادلانه زیارات

اینکه خداوند به فردی تنها با خواندن یک زیارت؛ چند هزار برابر کسی که به حج رفته یا در جهاد شهید شده پاداش دهد، نابرابری و بی عدالتی نیست؟

اولا: این پاداش برای کسانی است که در هر زمانی تکالیف الهیشان را مثل جهاد یا حج واجب بجا آورند و تقوا پیشه می کنند. ثانیا: زیارتی پاداش دارد که از روی شناخت باشد و صرف خواندن زیارت پاداش ندارد. ثانیا: این ادعیه و زیارات دانشگاه های معارف هستند؛ بنابراین اهمیت دادن به آنها موجب زنده نگه داشتن فرهنگ جهاد، شهادت، حج و دین و شریعت خواهد بود و کسی که به مستحبات و مفاهیمی که در ادعیه و زیارات آمده توجه کند قطعا به واجبات خود نیز بها خواهد داد. لذا این زیارات ارزش خود را از معارف و ترویج واجبات می گیرند.

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
سامانه پاسخگویی برخط(آنلاین) به سوالات شرعی و اعتقادی مقلدان حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
تارنمای پاسخگویی به احکام شرعی و مسائل فقهی
انتشارات امام علی علیه السلام
موسسه دارالإعلام لمدرسة اهل البیت (علیهم السلام)
خبرگزاری دفتر آیت الله العظمی مکارم شیرازی

قال الرضا عليه السلام :

«ان يوم الحسين اقرح جفوننا و اسبل دموعنا و اذل عزيزنا بارض کرب و بلاء و اورثناءالکرب و البلاء الي يوم الانقضاء»

بحارالانوار، ج 44، ص 284