تناقض در منطق آیات قرآن و پدیده تولد عیسی(ع)!
قرآن هنگامی که می خواهد امکان فرزند دارشدن را از ساحت وجود خدا نفی کند، در آیه 101 سوره انعام می گوید: «چگونه ممكن است [خدا] فرزندى داشته باشد، حال آنكه همسرى نداشته است»؟! همچنین از زبان حضرت مریم در آیه 20 سوره مریم می گوید: «چگونه ممكن است فرزندى براى من باشد، در حالى كه تا كنون انسانى با من تماس نداشته»؟! اگر منطق قرآن در نفی فرزند دار شدن خدا و حضرت مریم(س) این است، تولد حضرت عیسی(ع) بدون پدر چگونه پذیرفتنی است؟!
اولا: سخن خداوند در آیه 20 سوره انعام سخنی جدلی و در پاسخ عقیده باطل مشرکین بوده و منطبق با منطق آنها بوده، نه اینکه سبب فرزند نداشتن خداوند منحصر در همسر نداشتن او باشد! چرا که همسر گزیدن براى خداى تعالى معقول نيست، زیرا همسرگزینی از عوارض موجودات جسمانی و مادی است و او از چنین عوارضی پاک و منزه است.
ثانیا: کلام حضرت مریم(س) کلامی ناظر به شیوه های طبیعی تولد فرزندان انسان است و منافاتی با اراده الهی ندارد. حضرت مریم(س) در اين حال تنها به اسباب عادى مى انديشيد، در حالی که نظام عالم طبيعت مخلوق خدا و محكوم فرمان او است و هر گاه بخواهد مى تواند اين نظام را دگرگون سازد و به وسيله اسباب و عوامل غير عادى موجوداتى را بيافريند.
ثالثا: هدف از تولد حضرت عیسی(ع) از مادری بدون همسر اين بوده كه خداوند بشرى به وجود آورد كه مظهر قدرت او باشد و از اين طريق حجّت را بر ملّت لجوج بنى اسرائيل كه زير بار دعوت دیگر پيامبران پس از حضرت موسى(ع) نمى رفتند، تمام كند و از آنجا که حکمت خاصی دارد، نمی توان داستان آن را به عنوان نقض دیگر آیات قرآن در چگونگی تولد فرزندان انسان در نظر گرفت.