پاسخ اجمالی:
در «تورات» آمده: سليمان از زنى كه داود او را از شوهرش غصب كرده و براى كشته شدنش توطئه كرده بود به دنيا آمد! اما قرآن ساحت این پيامبر را از زشتي ها پيراسته نموده، می فرماید: «و داود بنده ما را كه داراى امكانات چندى بود به ياد آور؛ آرى او بسيار بازگشت كننده [به سوى خدا] بود. ما كوه ها را با او مسخّر ساختيم كه شامگاهان و بامدادان خداوند را نيايش مى كردند. و پرندگان را از هر سو [بر او] گرد آورديم و همگى به سوى او بازگشت كننده بودند».
پاسخ تفصیلی:
داستان داود(علیه السلام) و همسر اوريا
در باب يازدهم از كتاب دوم سموئيل مى خوانيم: «اما داود در اورشليم ماند. و واقع شد در وقت عصر كه داود از بسترش برخاسته بر پشت بام خانه پادشاه گردش كرد و از پشت بام زنى را ديد كه خويشتن را شستشو مى كند و آن زن بسيار نيكو منظر بود. پس داود فرستاد درباره زن استفسار نمود و او را گفتند كه آيا اين بَتْشَبَع دختر اَليعام زن اورياى حتّى نيست؟ و داود قاصدان فرستاده او را گرفت و او نزد وى آمده داود با او هم بستر شد و او از نجاست خود طاهر شده به خانه خود برگشت. و آن زن حامله شد و فرستاده داود را مخبر ساخت و گفت كه من حامله هستم. پس داود نزد يوآب فرستاد كه اورياى حتّى را نزد من بفرست و يوآب اوريا را نزد داود فرستاد... و بامدادان داود مكتوبى براى يوآب نوشته به دست اوريا فرستاد. و در مكتوب به اين مضمون نوشت كه اوريا را در مقدمه جنگ سخت بگذاريد و از عقبش پس برويد تا زده شده بميرد... و چون زن اوريا شنيد كه شوهرش اوريا مرده است براى شوهر خود ماتم گرفت. و چون ايام ماتم گذشت داود فرستاده او را به خانه خود آورد و او زن وى شد و برايش پسرى زاييد. اما كارى كه داود كرده بود در نظر خداوند ناپسند آمد».
در باب دوازدهم نيز آمده است كه: «و داود زن خود بَتْشَبَع را تسلّى داد و نزد وى در آمده با او خوابيد و او پسرى زاييده او را سليمان نام نهاد». بنابر آنچه خوانديم سليمان از زنى كه داود او را از شوهرش غصب كرده و براى كشته شدنش توطئه كرده بود به دنيا آمد. و در باب هاى بعدى همين كتاب (باب 13 تا 16) آمده است كه پس از اين واقعه ابشالوم پسر داود، خواهر زيبايى به نام تامار داشت كه برادرش امنون كه از مادر ديگرى بود به او عشق ورزيد و براى رسيدن به او حيله كرد، پس خود را به مريضى زد و از او خواست كه پرستارى اش را به عهده گيرد، سپس چون بر او وارد شد با او همخوابى كرد. سپس برادرش اَبشالوم بعد از دو سال توانست كه بر برادرش اَمْنون دست يابد و او را بكشد و پس از مدتى بر پدرش داود شوريد و او را با لشكرى عظيم فرارى داد. و از جمله اعمال شنيعى كه مرتكب شده بود اين بود كه «در نظر تمامى اسرائيل نزد متعه هاى پدرش درآمد».
قوم يهود اين گونه با قداست داود پيامبر بازى كرده با تهمت بى عفتى زشت ترين وصلهها را بر او و خاندانش بسته اند و ايشان را خانواده اى وانمود كرده اند كه در گرداب انواع زشتىها و پلشتىها در افتاده بوده اند. اما قرآن آمده تا ساحت پيامبران را پيراسته از داود چهره اى قدّيس و بنده اى سر بر آستان خداوند ترسيم كند: آيات زير را بنگريد:
«وَ اذْكُرْ عَبْدَنَا دَاوُودَ ذَا الاَيْدِ إِنَّهُ أَوَّابٌ. إِنَّا سَخَّرْنَا الْجِبَالَ مَعَهُ يُسَبِّحْنَ بِالْعَشِىِّ وَ الاِشْرَاقِ. وَ الطَّيْرَ مَحْشُورَةً كُلٌّ لَهُ أَوَّابٌ. وَ شَدَدْنَا مُلْكَهُ وَ آتَيْنَاهُ الْحِكْمَةَ وَ فَصْلَ الْخِطَابِ»؛(1) (و داود بنده ما را كه داراى امكانات چندى بود به ياد آور؛ آرى او بسيار بازگشت كننده [به سوى خدا] بود. ما كوهها را با او مسخّر ساختيم كه شامگاهان و بامدادان خداوند را نيايش مى كردند. و پرندگان را از هر سو [بر او] گرد آورديم همگى به سوى او بازگشت كننده بودند. و پادشاهى اش را استوار كرديم و او را حكمت و كلام فيصله دهنده عطا كرديم). «وَ وَهَبْنَا لِدَاوُودَ سُلَيْمَانَ نِعْمَ الْعَبْدُ إِنَّهُ أَوَّابٌ»(2)، «اعْمَلُوا آلَ دَاوُودَ شُكْراً وَ قَلِيلٌ مِنْ عِبَادِي الشَّكُورُ».(3)
داستان آزمون داود را كه نشان از پيراستگى دامان پاك او از اين خرافه هاى اسرائيلى دارد در جاى ديگر به تفصيل آورده ايم.(4)(5)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.