تأثیر «انقلاب ایران» روی حرکتهای انقلابی در منطقه و جهان
حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی؛ مجله مکتب اسلام، تیر 1358، سال نوزدهم، شماره 4.
تأثیر «انقلاب ایران» روی حرکتهای انقلابی در منطقه و جهان
اکنون دوست و دشمن در این مسئله متفقند که در تاریخچه انقلابهای جهان، انقلاب ایران مشکل تازه و بی سابقه ای عرضه کرده است؛ زیرا در خاورمیانه، در عراق، افغانستان، سوريه، يمن، مصر، سودان و در آمریکای لاتین و آفريقا ما شاهد کودتاهای زیادی در گذشته بوده ايم که همه از طريق قیام مسلحانه ارتش سبب دگرگونی اوضاع شد، بی آنکه تودههای وسیع مردم در آن دخالت مستقیم داشته باشند. درالجزاير و ویتنام شاهد نوع دیگری از قیام و انقلاب بودیم و آن قیام مسلحانه مردم بود که با کمک گرفتن از خارج و اتکاء به کشورهای دوست همسایه و غیر همسايه سالها جنگیدند، و میلیونها قربانی دادند تا سرانجام پیروز شدند. ولی میدانیم انقلاب کشور ما نه شکل یک کودتای نظامی داشت، و نه قیام مسلحانه ملت با کمک نیروهای خارجی دوست؛ بلکه یک قیام ملی، همگانی و فراگیر بود در سطح عموم قشرها و در هر سن و سال در شهر و روستا که از تظاهرات، راه پیمائیها، مبارزه ایدئولوژیک از طریق اعلامیههای آگاهی بخش شروع میشد، و به تبعید و زندان و سرانجام دادن قربانی منتهی میگشت.
تنها در چند روز آخر، شکل قیام مسلحانه با استفاده از سنگرهای خیابانی پیدا کرد، که آن هم سلاحش فقط از داخل تهیه شد؛ يعنی از دست دشمن گرفته، و بر فرق او کوبیده شد. البته با همکاری ارتشیان وفادار به انقلاب و به هرحال انقلابی بود سریع، برقآسا، کوبنده و غافلگیرکننده؛ آن چنان که از نقشههای ضد انقلابی دشمنان در داخل و خارج پیشی میگرفت، و قبل از آن که آنها تصمیمی بگیرند در برابر عمل انجام شده قرار میگرفتند.
سلاح اصلی در این انقلاب در دست رهبران مذهبی، مخصوصا آیه الله العظمی خمینی بود. این سلاح چیزی جز سلاح ايمان به مبانی اسلام نبود که در هیچ یک از انقلابهای عصر ما به این صورت مورد استفاده قرار نگرفته بود هرچند که نارضایتی عمومی و فشار ظلم و خفقان و استبداد، زمینه را برای کاربرد این سلاح آماده کرده بود. بنابراین اگر بخواهیم شبیهی برای این انقلاب پیدا کنیم باید بگوئیم انقلاب ما فقط شبیه به خودش بود، و یا اگر به عقب باز گردیم باید بگوئیم از جهات فراوانی شبیه انقلاب اسلام در عصر پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم) بود.
چه گروههائی از انقلاب ما رنج میبرند؟
برای این که بدانیم دشمنان انقلاب ما چه اشخاصی هستند باید ببینیم چه گروههائی در داخل و خارج از آن زیان دیده اند؟! بی شک امپریالیسم غربی که ایران را پایگاه و منبع بزرگ درآمد خود، و ژاندارم و حافظ منافع خویش در منطقه، و بازار فروش اجناس گران قیمت وسلاحهای سنگین و کارشناسان پرخرج قرار داده بود، بیش از همه از انقلاب ما زیان برد. دیگر جلوی آن چشمه طلای سیاه نفت که سالها به قیمت ارزان، بسوی آنها روانه میشد بسته شد، دیگر از قراردادهای سرسام آور خرید اسلحه خبری نیست، سیل مستشاران و کارشناسان نظامی و غیر نظامی قطع شد، و همه راهی دیار خود گشتند و سرانجام پایگاههای بزرگشان تخته شد و منافعشان در منطقه بدون مدافع مانده است. اینها ضربات گیج کنندهای بود که یکی پس از دیگری برآنها وارد گشت.
امپریالیسم سرخ هرچند خوشحالی خود را از این موضوع كتمان نمی کند که ایران از شکل یک پایگاه برای دشمنانش به در آمده، ولی به هرحال ناراحتی خود را از وجود یک حکومت مستقل اسلامی که طبعا مخالف یک حکومت ماتریالیستی مخالف مذهب است پنهان نمی دارد. بخصوص این که سرایت این انقلاب به گروه عظیم مسلمانان آن کشور، طبق هر محاسبه ای، در آینده ای دور يا نزديک، کاملا قابل پیش بینی است. همچنین آوانسهائی که حکومت طأغوت به منظور تعادل قوا و یا صحیح تر -حق السکوت- به آنها میپرداخت درآینده قطع خواهد شد. از امپریالیسم "سیاه" و "سرخ" که بگذریم نوبت به صهیونیسم و اسرائیل میرسد که آنها از یک دوست وفادار و صمیمی محروم شدند، و یک منيع انرژی نزدیک و پرمایه و یک متحد واقعی را از دست دادند، و سزاوار است لباس عزا در تن کنند و بر فقدان این دوست قدیمی اشک حسرت بریزند بی آنکه بتوانند کار موثری برای او انجام دهند.
از اینها که بگذریم، در منطقه دولتهای کوچک و بزرگ پرپول وابسته به قدرتهای غربی هستند که انقلاب ایران سخت آنها را به لرزه افکنده است؛ زیرا آنها نه فقط پایگاه مردمی ندارند، بلکه فرو رفتنشان در فساد، و وابستگیشان به قدرتهای بیگانه آن چنان روشن است که ملتهايشان از این جهت سخت در عذابند و در انتظار فرصتی هستند که آنها نیز قیام کنند و زنجیرهای استعمار را درهم بشکنند. نگرانی این گروه از دولتهای منطقه نیز کاملاً قابل درک است.
در شرق و غرب جهان -مخصوصاً در غرب- کمپانیهای بزرگی برای خريد و فروش نفت و تهیه و فروش اسلحه وجود دارد که ارقام معاملاتشان در سال شبیه ارقام نجومی است و درآمدهای هنگفتی از این رهگذر دارند که با دولتهایشان تقسیم میکنند. آنها با از دست دادن ایران به عنوان یک صادر کننده بزرگ «نفت» و یک خریدار بزرگتر «اسلحه» چنان گرفتار زیان شده اند که هم اکنون ور شکستگی بسیاری از آنها را میتوان پیش بینی کرد و به دنبال آن بیكار شدن دهها هزار نفر از کارگرانشان را.
ما چه تجربههائی برای دنیا اندوختیم؟
با توجه به پیوند همه جهان به یکدیگر از طریق رسانههای گروهی و با توجه به اینکه شرایط سیاسی و اجتماعی در بسیاری از نقاط دوردست دنیا مانند آمریکای لاتین و قسمتی از آفریقا مشابه ایران است، تاثیر گذاشتن انقلاب ایران در آن مناطق و تکرار این تجربهها درآن اجتماعات کاملا قابل درک است. تاکتیکهای موثر و برندهایی که در انقلاب مملکت ما بکار رفت، مانند: اعتصابهای فلج کننده در شرکت نفت و گمرکات و دانشگاهها و مدارس و ادارات و بازار، یک تجربه بسیار آموزنده برای همه کشورهائی خواهد بود که در اسارت استعمار به سر میبرند. همچنین توسل به جنگ تبلیغاتی از طريق پخش اعلامیههای زیرزمینی و شبنامهها و شعارهای داغ خیابانی، و کشیدن پای زنان و نوجوانان و حتی کودکان به میدان مبارزه، و سرانجام بالابردن سطح مقاومت مبارزین در برابر تبعيد و زندان و شکنجه، یکی دیگر از این تجربههای آموزنده برای همه مستضعفان جهان است.
استفاده از مذهب مخصوصاً اسلام -در نقاطی که وجود دارد- به عنوان یک حربه بسیار موثر در برابر تهدیدهای استعمار و عمال و آیادی آنها، فصل دیگری از برنامههای انقلابی کشور ما است که میتواند الگوئی برای دیگران باشد. با توجه به این واقعیات جای تعجب نیست که امواج انقلاب ایران به دورترین نقاط جهان برسد و دربدری شاه سابق و خانوادهاش عامل وحشت تمام عمال بیگانه درجهان گردد.
دولتهای استعماری بار سنگین این وحشت را که دوستانشان از این پس بیشتر در خطر خواهند بود به دوش میکشند. مخصوصاً وقتی آنها نتوانستند یک دوست سی و هفت ساله و يا صحیح تر نوکری که یک عمر به آنها خدمت صادقانه کرده و گوش به فرمانشان بوده و به گفته بعضی: همه روزه با سفیر آنها به مشورت مینشسته، به هنگام بدی حادثه پناه دهند و حداقل اجازه دهند به عنوان یک فرد عادی و کاملا بی اثر و بدون فعالیت در کشورشان زندگی کند. طبیعی است که این سرنوشت شوم و وحشتناک کابوسی خواهد بود برای سایر نوکران استعمار در شرق و غرب جهان، و چنان پایههای اعتماد آنها را متزلزل خواهد ساخت که ناچار میشوند به فکر پناهگاههای جدیدی باشند، و به وعده و وعیدهای اربابان از این پس تکیه نکنند، واین خود گرفتاری دیگری برای اربابان بزرگ خواهد بود.
هنگامی که سران فلان کشور متحد غرب، شاه سابق را مینگرند که دست خانواده خود را گرفته هر روز به کشوری میگریزد، و باز در امان نیست و حامیان سابقش او را همانند یک بیمار جذامی از خود رانده اند، این فکر برای آنها مسلما پیدا میشود که باجنبشهای آزادی خواهانه ملتها، به جای مبارزه کنار بیایند؛ یعنی به آنها اجازه دهند مسیر خود را پیدا کنند، همان مسیری که سرانجام به نابودی منافع استعمار منتهی خواهد شد.
شکست «ماتريالیسم» در برابر «ایمان»
گذشته از همه اینها انقلاب ایران از یک نظر همه دنیای صنعتی را که چیزی جز ارزشهای مادی را به رسمیت نمي شناسد، امروز به مبارزه طلبیده است؛ و به آنها حالی کرده که در ماورای این ارزشها، ارزش دیگری به نام ايمان به خدا و اعتقاد به مبانی مذهب وجود دارد که میتواند همه محاسبات آنها را به هم بزند، و یک گروه غیر مسلح را در مبارزه با قدرتهای بزرگ مسلح داخلی و خارجی پیروز گرداند، چیزی که در گذشته تصور آن هم مشکل بود.
مطبوعات غربی هم اکنون از این وحشت دارند که به تعبیر آنها (با نهایت معذرت) ایران غول دنیا شود و از طريق وسائل ارتباط جمعی، انقلاب اسلامی را به جهان صادر کند. ممکن است این سخن درآغاز يك نوع بلند پروازی تصور شود ولی به هرحال زمینههای نگرانی را برای آنان فراهم ساخته و ضعف و ناتوانی ماتریالیسم را در برابر قدرت ایمان به ثبوت میرساند.
با توجه به دلائل فوق و حقایق زندهای که هم اکنون در برابر ما قرار گرفته به خوبی میتوان دریافت که چه خطرهای بزرگی در داخل و خارج انقلاب ایران را تهديد میکند. آيانغمههای تجزیه طلبی که از بعضی بلند شده از حلقوم ایرانی است؟ و یا دشمن است که از بیرون مرزها دست به کار شده و به آتش دامن میزند و ما را به برادرکشی میخواند؟ آیا منافقانی که مانند وسواس خناس، کشاورزان و کارگران را در اين موقع حساس به اعتصاب و اعتراض دعوت میکنند تا اوضاع را هرچه بیشتر آشفته سازند از ما هستند؟ و یا نقشههای حساب شده دشمن است که با دقت طراحی شده و به دست این منافقان اجرا میگردد؟ آیا آنها که با پاشیدن تخم یأس و نومیدی در افكار و سوءاستفاده از نابسامانیهائی که در آغاز هر انقلابی غیر قابل اجتناب است برای آبیاری این بذر بدبینی و یأس بهره برداری میکنند خودشانند که چنین جنایتی را مرتکب میشوند؟ و یا در پشت سر آنها دست امپریالیسم، صهیونیسم، غارتگران نفتی، صادر کنندگان صلاحهای مرگبار و امثال آنها قرار دارد؟
این جاست که باید هوشیاری را صد چندان کنیم و آمادگی خود را برای مبارزات سخت تر و دادن قربانیان بیشتر، برای به ثمر رساندن این انقلاب اسلامی افزایش دهیم. با دقت هرچه بیشتر مراقب سمپاشیهای دشمن باشیم، و هر صدای نفاق افکن را در گلو خفه کنیم، و به فرصت طلبان مزدور و منافق اجازه رشد و نمو ندهیم. همگی دست به دست هم داده و از خدا مدد بطلبیم و بدانیم سرانجام پیروزی با ما است؛ چرا که خدا این وعده را به ما داده است: «وَلَا تَهِنُوا وَلَا تَحْزَنُوا وَأَنْتُمُ الْأَعْلَوْنَ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ».(آل عمران، 139)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.