پاسخ اجمالی:
علت واردات گسترده مواد غذايي به ايران در زمان طاغوت فقط به خاطر سوءِ مديريّت نبود؛ بلكه به خاطر توطئه هایی بود كه مى خواست ما را از هر نظر مصرف كننده نگهدارد. كشوری كه ناچار بود درآمد عمده خود را از نفت به دست بياورد، و به پاى فرآورده هاى صنعتى، كشاورزى و دامى آنها بريزد؛ اما با پیروزی انقلاب اسلامی آن بساط ننگين برچيده شد و سرنوشت مردم به دست خودشان افتاد و شرايطى فراهم گشت كه ديگر هيچ عذرى براى تعلّل و بازگشت به يك نظام صحيح اقتصادى باقى نمانده است.
پاسخ تفصیلی:
احياء كشاورزى از مهمترين وظائف دولت اسلامى است. با اين كه حدود 50 ميليون هكتار زمين قابل زراعت داريم شرم آور است كه وارد كننده عمده محصولات كشاورزى باشيم. در اینجا لازم است تحليلى پيرامون وضع كشاورزى كشورمان در حال حاضر داشته باشيم: همه مى دانيم كشاورزى كشور ما در رژيم گذشته مانند بسيارى ديگر از كشورهاى اسلامى به نابودى كشانده شد، نه فقط بخاطر سوءِ مديريّت؛ بلكه به خاطر نقشه هاى حساب شده اى كه مى خواست ما از هر نظر مصرف كننده باشيم.
تا آنجا كه با داشتن آمادگى فراوان براى توليد انواع فرآورده هاى كشاورزى تنها بتوانیم خوراك يك ماه خود را تهيه كنيم و براى بقيّه سال بايد دست نياز به سوى بيگانه دراز نمائيم! كار به مرحله اى رسيد كه رژيم طاغوتى گذشته ضمن اعتراف به اين واقعيّت تلخ گاهى گناه آن را به گردن توسعه سريع صنعتى كشور، و كشيده شدن روستائيان به شهرها به اميد زندگى بهتر و مزد بيشتر انداخت، و گاه عدم وجود وسائل رفاهى را در روستاها و وجود آن در شهرها عامل اين بدبختى معرفى كرد.
ولى آن روز گوش شنوائى نبود كه فرياد آگاهان دلسوز را بشنود كه مى گفتند چرا شما محصولات كشاورزى را از خارج به قيمت بسيار گران خريدارى مى كنيد؛ ولى حاضر نيستيد همان مبلغ و حتى كمتر از آن را به روستائيان ايران بدهيد تا به كار خود تشويق شوند و به شهرها جذب نگردند و روستاها را خالى و ويران نكنند، و نيز كسى گوشش بدهكارِ اين حرف حساب نبود كه با اين بودجه عظيم نفت (شش ميليون بشكه در روز كه درآمد سرسام آورى براى ما داشت) و ساير درآمدهاى سرشار چرا امكانات رفاهى در روستاها را تأمين نمى كنيد؟
چرا سرمايه هاى عظيمى در جزيره كيش و مانند آن صرف بدترين انواع عياشى و هوسرانى مى شود؛ در حالى كه روستاهاى كشور - اين كانون هاى سازنده و پربار - به خاطر نداشتن ابتدائى ترين وسيله زندگى هم چون آب و برق و مدرسه و درمانگاه، ساكنان خود را از دست مى دهند؟ اينها همه حكايت از آن داشت كه جريانى در كار است كه حتى نمى توان نام توطئه بر آن گذاشت؛ چراكه توطئه پوششى دارد و اين برنامه نابودسازى كشاورزى بدون پوشش بود! سرانجام ـ آن چنان كه پيش بينى مى شد ـ كشور به يك كشور مصرف كننده خالص تك محصولى تبديل شد كه ناچار بود درآمد عمده خود را از نفت به دست آورد، و به پاى فرآورده هاى صنعتى بيگانه و محصولات كشاورزى و دامى آنها بريزد، و در انتظار روزى بنشيند كه نفت تمام شود و با تمام شدنِ آن، همه چيز مملكت تمام گردد!
خدا يارى كرد و ملتِ فداكار کارى کرد، تا آن بساط ننگين برچيده شد و سرنوشت مردم به دست خودشان افتاد و شرايطى فراهم گشت كه ديگر هيچ عذرى براى تعلّل و بازگشت به يك نظام صحيح اقتصادى باقى نمانده است.(1)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.