پاسخ اجمالی:
از ويژگي هاي «قرآن» اين است كه برخی از مطالب آن تکرار شده است. علماء در مورد فلسفه اين تکرار، دو پاسخ داده اند: 1. «قرآن» زندگی و داستان پیامبران و اقوام مختلف را برای پند و اندرز و عبرت گرفتن مردم بیان کرده است و هر بار از یک زاویه به آن نگریسته است. 2. فصاحت و بلاغت اقتضاء می کند که برخی مطالب مهمّ تکرار شود.
پاسخ تفصیلی:
يكي از ويژگي هاي «قرآن مجيد» اين است كه برخی از مطالب آن بارها تکرار شده است. مانند «اصحاب الايكة» كه چند بار در «قرآن» مطرح شده است؛ اما چرا «اصحاب الايكة» در «قرآن» تكرار شده، و در چهار سوره مختلف مطرح گرديده است؟ چرا تاريخ برخى از پيامبران مانند حضرت ابراهيم، موسى، نوح و عيسى(عليهم السلام) در آيات مختلف «قرآن مجيد» تكرار شده است. فلسفه اين تكرار چيست؟
جواب: علما و مفسّران به اين سؤال دو جواب داده اند:
جواب اوّل اينكه: تاريخ انبياء درس هاى عبرت انگيزِ متعدّد و فراوانى دارد و «قرآن مجيد» از زاويه هاى مختلف به آن نگريسته و ما را به آن درسها رهنمون مى شود. به عنوان مثال گاه از اين زاويه به داستان حضرت موسى(عليه السلام) نگاه مى شود كه چگونه آن حضرت در دامان فرعون پرورش يافت؛ در حالى كه او براى نابودى موسى(ع) تمام فرزندان پسر بنى اسرائيل را به قتل مى رساند و تنها دختران را زنده نگه مى داشت. آرى! اگر خداوند اراده كند عليرغم قصد فرعون، قاتل او را در دامان خودش پرورش مى دهد، و گاه از اين زاويه به داستان آن حضرت نگاه مى شود كه با جسارت، شجاعت، با دستى خالى و بدون سپاه و لشكر در مقابل فرعونى كه ادعاى خدايى مى كرد و همه چيز در اختيار داشت، قد علم كرد و شجاعانه دعوتش را ابلاغ نمود، و گاه از اين زاويه به داستان آن حضرت نگاه مى شود كه با تكيه بر لطف و عنايت الهى جادوى تمام ساحران مصر را باطل كرد و آنها را وادار به تسليم نمود. بنابراين داستان انبياء درس هاى مختلفى دارد و «قرآن مجيد» از زواياى مختلفي به آن پرداخته است، و در حقيقت اين امر، تكرارى نيست؛ گرچه در ظاهر تكرار شده است.
جواب دوم اينكه: فصاحت و بلاغت اقتضاء مى كند كه مطالبِ مهمّ تكرار گردد. اينكه در سوره «الرحمن» آيه شريفه «فَبِأَىِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ» تكرار شده، بدان جهت است كه خداوند متعال در اين سوره، نعمت هاى مختلف مادّى و معنوى را بيان كرده و پس از ذكر هر نعمتى از انسان سؤال مى كند كه كدام نعمت از نعمت هاى الهى را مى تواند انكار كند؟ نتيجه اينكه فلسفه تكرار، يا پرداختن به يك موضوع از زواياى مختلف است، يا اهميّت آن موضوع، سبب تكرار شده است.(1)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.