پاسخ اجمالی:
بعد از اینکه اکثریت مردم به حضرت نوح(ع) ایمان نیاوردند، خداوند دستور ساختن کشتی را به نوح(ع) داد. آن حضرت شروع به ساختن كشتي كرد؛ اما مورد تمسخر اشراف و بزرگان قومش قرار گرفت. بعد از ساختن کشتی، نوح(ع) قوم مسخره گر را نفرین کرد و خداوند نفرينش را اجابت كرد و فرمان عذاب صادر شد؛ به دستور خداوند، حضرت نوح(ع) علاوه بر مؤمنان، از هر حيوانى يك جفت را سوار بر كشتى كرد. مأموريّت عذاب به آب داده شد لذا از تنورها چشمه آب فوران كرد. از آسمان هم باران هاى پى در پى باريد و خيلي زود درياى عظيم و وحشتناكى به وجود آمد و جز آنانكه سوار كشتي بودند بقيّه گرفتار طوفان شده، در آب غرق شدند.
پاسخ تفصیلی:
يكي از وظايف پيامبران هدايت مستمر و هميشگي مردم است. حضرت نوح(عليه السلام) نيز از اين وظيفه مستثنی نبود؛ اما عليرغم تلاش هاى پيگير و شبانه روزى حضرت نوح(ع) اكثريّت مردم ايمان نياوردند. خداوند خيال نوح(ع) را راحت كرد و دستور جديدى به وى داد. توجّه فرماييد: «و َأُوحِىَ إِلَى نُوحٍ أَنَّهُ لَنْ يُؤْمِنَ مِنْ قَوْمِكَ إِلَّا مَنْ قَدْ آمَنَ فَلَا تَبْتَئِسْ بِمَا كَانُوا يَفْعَلُونَ»(1)؛ (به نوح وحى شد كه: جز آنها كه [تاكنون] ايمان آورده اند، ديگر هيچ كس از قوم تو ايمان نخواهد آورد. پس، از كارهايى كه مى كردند؛ غمگين مباش).
اين آيه در حقيقت پايان مرحله ارشاد و هدايت قوم، و آيه بعد آغاز مرحله ديگرى از مأموريّت حضرت نوح(عليه السلام) است: «وَ اصْنَعِ الْفُلْكَ بِأَعْيُنِنَا و َوَحْيِنَا وَ لَا تُخَاطِبْنِى فِى الَّذِينَ ظَلَمُوا إِنَّهُمْ مُّغْرَقُونَ»(2)؛ (و [اكنون] در محضر ما و طبق وحى ما، كشتى بساز، و درباره آنها كه ستم كردند با من سخن مگو [و شفاعت مكن] كه [همه] آنها غرق شدنى هستند!).
كلمه «أَعْيُنِنَا»؛ (در برابر ديدگان ما) اشاره به اين است كه تمام تلاش ها و كوشش هاى تو در اين زمينه در حضور ماست. بنابراين، با فكر راحت به كار خويش ادامه بده. طبيعى است اين احساس كه خداوند حاضر و ناظر است و محافظ و مراقب مى باشد، هم به انسان توان و نيرو مى بخشد و هم احساس مسئوليّت بيشتر.
در ضمن از كلمه «وحينا» استفاده مى شود تمام صنايع ساخت بشر، اوّلين بار به وسيله وحى و با كمك پيامبران الهى ساخته شده است. سپس بشر آن را تكميل كرده و توسعه بخشيده است. لذا كشتى نوح(عليه السلام) كه مى بايست ظرفيّت 80 نفر انسان و موادّ غذايى لازم براى آنها را داشته باشد، و از هر حيوان يك جفت را در خود جاى دهد همراه با غذاى كافى براى حيوانات مختلف با كمك وحى الهى ساخته شد.
سومين مطلب قابل توجّه در اين آيه شريفه اينكه شفاعت حساب و كتاب دارد. كسانى مشمول شفاعت مى شوند كه حدّاقل ارتباط خود را با خداوند حفظ كرده باشند؛ بدين جهت خداوند به پيامبرش يادآور مى شود كه درباره ظالمان و كافران كه دعوتت را نپذيرفتند، شفاعت مكن و آنها بايد همگى نابود شوند.
به هر حال حضرت نوح(عليه السلام) به امر پروردگار در وسط خشكى و در شهر كوفه يا منطقه ديگرى كه از دريا دور بود شروع به ساخت كشتى كرد. قوم لجوج و عنودِ نوح(ع) با مشاهده اين صحنه بسيار تعجّب كرده و عكس العمل هاى متفاوتى نشان دادند. توجّه فرماييد: «وَ يَصْنَعُ الْفُلْكَ وَ كُلَّمَا مَرَّ عَلَيْهِ مَلَأٌ مِنْ قَوْمِهِ سَخِرُوا مِنْهُ قَالَ إِنْ تَسْخَرُوا مِنَّا فَإِنَّا نَسْخَرُ مِنْكُمْ كَمَا تَسْخَرُونَ»(3)؛ (او مشغول ساختن كشتى بود؛ و هر زمان گروهى از اشراف قومش بر او مى گذشتند او را مسخره مى كردند [؛ ولى نوح] گفت: اگر ما را مسخره مى كنيد، ما نيز شما را همين گونه مسخره خواهيم كرد!).
مى گويند: هر دسته از گروه هاى اشراف، نوعى استهزاء كه مايه خنده و تفريح بود براى خود انتخاب كردند. يكى مى گفت: اى نوح! مثل اينكه ادّعاى پيامبريت نگرفت، آخرِ سر نجّار شدى! ديگرى مى گفت: كشتى مى سازى بسيار خوب، دريايش را هم بساز! آيا هيچ آدم عاقلى ديده اى در وسط خشكى، كشتى بسازد؟! بعضى ديگر شايد مى گفتند: اُوه، كشتى به اين بزرگى براى چه مى خواهى؟ لااقل كوچك تر بساز، كه اگر بخواهى به سوى دريا بكِشى، براى تو ممكن باشد!
كار آدم هاى نادانِ مغرور، مسخره كردن است و بى شك اين كار نشانه نادانى است. تو چه مى دانى؟ شايد كسى را كه مسخره مى كنى مقامش از تو بالاتر و برتر باشد و در نزد پروردگار اجر و قُرب بيشترى داشته باشد.
امّا حضرت نوح(عليه السلام) به استهزاء آنها توجّهى نكرد و ضمن ادامه كار با جدّيت تمام، آنها را تهديد به مقابله به مثل كرد، كه اگر شما بى جهت ما را مسخره مى كنيد، ما در آينده به حقّ شما را مسخره خواهيم كرد و به زودى خواهيد دانست كه عذاب خواركننده به سراغ چه كسى خواهد آمد، و مجازات جاودان از آن چه كسانى خواهد بود.
بالأخره حضرت نوح(عليه السلام) آن مردمِ مشركِ كافرِ ناسپاس را نفرين كرد و فرمود: «رَبِّ لَا تَذَرْ عَلَى الْأَرْضِ مِنَ الْكَافِرِينَ دَيَّاراً * إِنَّكَ إِنْ تَذَرْهُمْ يُضِلُّوا عِبَادَكَ وَ لَا يَلِدُوا إِلَّا فَاجِراً كَفَّاراً»(4)؛ (پروردگارا! هيچ كس از كافران را بر روى زمين باقى مگذار! چرا كه اگر آنها را باقى بگذارى، بندگانت را گمراه مى كنند و جز نسلى فاجر و كافر به دنيا نمى آورند!).
سؤال: آيا نفرين نوح پيامبر(عليه السلام) از روى عصبانيّت و انتقام بود، يا بر اساس حكمت و در راستاى هدايت و ارشاد مردم صورت گرفت؟
جواب: از آيه دوم استفاده مى شود كه نفرين آن حضرت از روى خشم و غضب و كينه و انتقام نبود؛ بلكه از سر رحمت و حكمت بود، چرا كه آنها هم خودشان فاسق بودند و هم نسلشان انسان هاى فاسقى مى شدند و خداوندِ حكيم جمعيّتى را زنده نگه مى دارد كه فايده اى داشته باشند و آنها هيچ فايده اى حتّى براى خودشان هم نداشتند و لذا حضرت نوح(عليه السلام) آنها را نفرين كرد، و با اين نفرين در حقيقت حكمت خدا را بيان نمود. ضمناً نفرين آن حضرت اختصاص به قومش ندارد؛ بلكه شامل هر جمعيّت و قومى كه گمراه و فاسد شوند و سعى در گمراه ساختن بندگان خدا داشته باشند مى شود؛ زيرا در كار خداوند تبعيض نيست، بلكه بر اساس حكمت است.
به هر حال خداوند نفرين پيامبرش را اجابت كرد و فرمان عذاب صادر شد؛ امّا نه به لشكر زمين و آسمان، بلكه اين مأموريّت به آب كه مايه حيات است داده شد. توجّه فرماييد: «فَفَتَحْنَا أَبْوَابَ السَّمَاءِ بِمَاءٍ مُّنْهَمِرٍ * وَ فَجَّرْنَا الْأَرْضَ عُيُوناً فَالْتَقَى الْمَاءُ عَلَى أَمْرٍ قَدْ قُدِرَ»(5)؛ (اين هنگام درهاى آسمان را با آبى فراوان و بي وقفه گشوديم؛ و زمين را شكافتيم و چشمه هاى زيادى بيرون فرستاديم؛ و اين دو آب براى هدفى كه مقدّر شده بود درآميختند!).
هنگامى كه نشانه هاى عذاب آشكار گشت نوح(عليه السلام) نگاه كرد ديد از تنور هم چشمه اى ظاهر شده و آب فوران مى كند. نزول باران هاى پى در پى آسمان از يك سو و جوشش تمام چشمه ها و آب هاى زيرزمينى از سوى ديگر، درياى عظيم و وحشتناكى ايجاد كرد كه براى نجات از آن چاره اى جز سوار شدن بر كشتى نبود. لذا خداوند متعال، حضرت نوح(ع) و مؤمنان به وى را، از هر حيوانى يك جفت را سوار بر كشتى كرد و نجات داد و بقيّه همگى گرفتار طوفان شده، و در آب غرق شدند.(6)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.