پاسخ اجمالی:
امام هادی(ع) در رساله مفصلی درباره تحريف قرآن، ضمن تاكيد بر اصالت قرآن، آن را معيار سنجش روایات و تشخیص صحیح از ناصحیح و تنها متن مورد استناد همه فِرَق اسلامی دانستند و با تقسيم اخبار به روایات حق و اخبار باطل به اجماع قاطبه امّت اشاره كردند كه قرآن حق است و هيچ ترديدي از سوی فرقه های اسلامی وجود ندارد.
پاسخ تفصیلی:
در زمان امام هادی(عليه السلام) غُلات دست به انحرافات متعددي زدند. يكي از انحرافاتی که غُلات شیعه پدید آورده و سبب حمله دیگر فِرَق اسلامی به آنها شدند، مشکل تحریف قرآن بود؛ مسألهای که اهل سنت نیز به علت اشتمال کتابهای شان به پاره ای از روایات نادرست حاوی تحریف، گرفتار آن هستند. در عین حال اکثریت مسلمانان اعم از اهل سنت و شیعه امامی، بجز پاره ای از غُلات، به شدت با این اعتقاد نادرست برخورد کرده اند. با این حال، چنانکه از ایضاح «ابن شاذان» و انتصار «خیاط معتزلی» برمی آید، در قرن سوم هجری، اتّهام اعتقاد به تحریف قرآن به شیعه بر سر زبانها بوده است.
در برابر این اتّهام، ائمه شیعه همواره اصالت را به قرآن داده و هر روایت مخالف با آن را باطل اعلام داشته اند. امام هادی(علیه السّلام) ضمن رساله مفصلی که «ابن شعبه حرّانی» از آن حضرت نقل کرده، به شدت بر اصالت قرآن تکیه فرمود و آن را در مقام سنجش روایات و تشخیص صحیح از ناصحیح به عنوان معیاری دقیق اعلام نمود. افزون بر این، به طور رسمی قرآن را به عنوان تنها متنی که همه گروههای اسلامی بدان استناد می کنند، مطرح کرد.
امام هادی(علیه السّلام) در مرحله اول، اخبار را به دو دسته تقسیم می نماید: نخست روایاتی که حق است و باید مبنای عمل قرار گیرد و دسته دوم اخباری که باطل است و باید از عمل بدان اجتناب شود. سپس امام اجماع قاطبه امّت را بر این نکته متذکر شد که «قرآن حق است و هیچ فرقه ای در آن تردیدی ندارد» و آنگاه فرمود: «در صورتی که قرآن بر صحّت روایتی صحّه گذاشت، اما گروهی از امّت آن را نپذیرفت، بایست بر صحّت آن اعتراف کرد؛ زیرا که در اصل، بر حقانیت قرآن اتفاق نظر دارند». سپس به عنوان نمونه، حدیث ثقلین را با توجه به آیه ولایت بر اساس شأن نزولی که برای این آیه در روایات اهل سنّت نقل شده ذکر می کند. پس از آن درباره توضیح حدیث: «لَا جَبْرَ وَ لَا تَفْوِیضَ بَلْ اَمْرٌ بَیْنَ الْأَمْرَیْنِ» باز به سراغ قرآن می آید و با ارائه آیات متعدد، تأیید آن را از صحّت حدیث ابراز می دارد. امام در طول استدلال خود، دهها آیه از قرآن، که از جهتی بر جبر و از جهت دیگر به تفویض اشاره دارد، ارائه می دهد و در پایان از سخنان محکم و متین امیر مؤمنان(علیه السّلام) در این باره به عنوان شاهد استفاده می کند.(1)
در نشستی دیگر درباره یک مسأله اختلافی، امام(علیه السّلام) با استناد به قرآن، همه را ملزم به قبول نظر خود ساخت.(2) در روایتی نیز که «عیاشی» نقل کرده، آمده است: «کَانَ اَبُو جَعْفَرُ وَ اَبُو عَبْدُاللهِ (علیهما السّلام) لَایُصَدَّقُ عَلَیْنَا اِلَّا بِمَا یُوَافِقُ کِتَابَ اللهِ وَ سُنَّةِ نَبِیِّهِ».(3)،(4)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.