پاسخ اجمالی:
در دوران اختناق شدید بني عباس، ارتباط امام هادی(ع) با شیعیان كاملاً دقيق و برنامهريزي شده و تحت سیستم وکالت بود كه علاوه بر جمعآوری خمس و ارسال آن برای امام، در معضلات کلامی و فقهی، و در جا انداختن امامت امام بعدی، موقعیت محوری در منطقه خود داشتند. از این رو امام(ع) با تكذيب وکلای منحرف و جايگزينی افراد صالح، سعي داشتند نظام وکالت نقشی اساسی در تثبیت موقعیت سیاسی و فرهنگی شیعه ایفا کند. از سویی وکلا توسط نامه با امام در ارتباط بودند و بخش عمده ای از معارف فقهی و کلامی آن بزرگواران، با نامه به دست شیعیان می رسید.
پاسخ تفصیلی:
دوران آخرین امامان شیعه(علیهم السّلام) همراه با اختناق شدید از سوی خلفای عباسی بود. در عین حال در همین دوران، شیعه در سر تا سر بلاد اسلامی گسترده شده بود. رشد کمّی شیعه در این دوران، از فعالیتهای ضد شیعی که از این دوره بر جای مانده و همچنین از اقدامات سیاسی و نظامی حکام به منظور جلوگیری از گسترش روزافزون تشیع به خوبی روشن است. همچنين ارتباط امام هادی(علیه السّلام) با شیعیان «ایران» و شیعیان «عراق»، «یمن»، «مصر» و نواحی دیگر به صورت كاملاً دقيق و برنامه ريزي شده برقرار بود. سیستمی که ضامن پیدایش و دوام و استحکام این ارتباط بود مسأله وکالت بود.
کسانی که به عنوان وکالت از طرف امام رضا(علیه السّلام) و پس از آن امام جواد و امام هادی (علیهما السّلام) کار ایجاد و تنظیم ارتباط میان امام و شیعیان را بر عهده داشتند علاوه بر جمع آوری خمس و ارسال آن برای امام، در معضلات کلامی و فقهی نیز، نقش سازنده ای داشته و در جا انداختن امامت امام بعدی، موقعیت محوری در منطقه خود داشتند.
گاهی افرادی از این وکلا دستخوش انحراف از خط امام شده و مورد تکذیب آن حضرات قرار می گرفتند. در این شرایط کسان دیگری جایگزین آنها می شدند. به هر روی نظام وکالت، نقشی اساسی در تثبیت موقعیت سیاسی و فرهنگی شیعه ایفا می کرد.
به نوشته دکتر «جاسم حسین، چنانکه از روایات تاریخی استفاده می شود، شهرهای مورد نظر برای تعیین وکلا به چهار منطقه تقسیم می شد:
الف: بغداد، مدائن، سواد و کوفه.
ب: بصره و اهواز.
ج: قم و همدان.
د: حجاز، یمن، و مصر.(1)
وکلای ائمه بیشتر به وسیله نامه، آن هم توسط افراد مطمئن با امام در رابطه بودند و بخش عمده ای از معارف فقهی و کلامی آن بزرگواران، طیّ نامه هایی به شیعیان شان می رسید که به نقل از نامه ها در مصادر حدیثی آمده و امروزه در دسترس ما قرار گرفته است.
«علی بن جعفر» یکی از وکلای امام هادی(علیه السّلام) و از اهالی «همینیا» از قرای «بغداد» بود. درباره وی گزارش هایی به متوکل رسیده بود که به دنبال آن او را بازداشت و زندانی کرد. وی پس از گذراندن دوره طولانی زندان، به دستور امام هادی(علیه السّلام) رهسپار «مکه» گشت و تا آخر عمر در آنجا ماندگار شد.(2) امام هادی(علیه السّلام) در صدد تأیید موقعیت وی در برابر یکی از رؤسای غُلات -به نام فارس بن حاتم قزوینی- نامه هایی در پاسخ برخی از اصحاب نوشته اند. این نامه ها در سال 240 نوشته شده است.(3)
«حسن بن عبدربّه» و یا -بنا به گزارش برخی دیگر- فرزند او علی(4) از وکلای امام هادی(علیه السّلام) بوده که پس از وی «ابو علی بن راشد» از طرف آن حضرت به عنوان جانشین او تعیین و اعلام شد. امام در سال 232 طی نامه ای به علی بن بلال چنین نوشت: «ثُمَ إِنِّي أَقَمْتُ أَبَا عَلِيٍ مَقَامَ الْحُسَيْنِ بْنِ عَبْدِ رَبِّهِ وَ ائْتَمَنْتُهُ عَلَى ذَلِكَ بِالْمَعْرِفَةِ بِمَا عِنْدَهُ الَّذِي لَا يَتَقَدَّمُهُ أَحَدٌ، وَ قَدْ أَعْلَمُ أَنَّكَ شَيْخُ نَاحِيَتِكَ، فَأَحْبَبْتُ إِفْرَادَكَ وَ إِكْرَامَكَ بِالْكِتَابِ ذلكَ، فَعَلَيْكَ بِالطَّاعَةِ لَهُ وَ التَّسْلِيمِ إِلَيْهِ جَمِيعَ الْحَقِّ قَبْلَكَ وَ أَنْ تَخُصَّ مَوَالِيَّ عَلَى ذَلِكَ، وَ تُعَرِّفَهُمْ مِنْ ذَلِكَ مَا يَصِيرُ سَبَباً إِلَى عَوْنِهِ وَ كِفَايَتِهِ، فَذَلِكَ تَوْفِيرٌ عَلَيْنَا وَ مَحْبُوبٌ لَدَيْنَا وَ لَكَ بِهِ جَزَاءٌ مِنَ اللَّهِ وَ أَجْرٌ، فَإِنَّ اللَّهَ يُعْطِي مَنْ يَشَاءُ، ذُو الْإِعْطَاءِ وَ الْجَزَاءِ بِرَحْمَتِهِ وَ أَنْتَ فِي وَدِيعَةِ اللَّهِ، وَ كَتَبْتُ بِخَطِّي، وَ أَحْمَدُ اللَّهَ كَثِيرا»(5)؛ (من ابو علی را به جای حسین بن عبد ربّه برگزیدم و او را در این مقام امین خود قرار دادم؛ زیرا به دیانت و امانت او -که کسی در آن بر او پیشی نمی گرفت- آشنا بودم. می دانم که تو شیخ منطقه خودت هستی و لذا خواستم از تو تجلیل کرده، طی نامه ای تو را خصوصاً از این موضوع آگاه سازم. پس، از ابو علی اطاعت کن و کلیه وجوهی که پیش توست به وی بسپار و دوستان ما را به اطاعت از وی تشویق کرده و بدانها چنان آگاهی ده که این آگاهی انگیزه یاری شیعیان ما از وی و سبب کفایت او در انجام کارهایش باشد و این اقدام تو به عنوان رعایت احترام او مطلوب ما بوده و به خاطر این کار خداوند تو را پاداش و اجر عطا می فرماید. خدا به هر کس خواهد به رحمت خود برترین پاداشها را عطا می فرماید. تو را به خدا می سپارم. این نامه را به خط خود نوشته و خدا را حمد و سپاس فراوان می کنم).
دقت در متن این نامه، وظایف و حوزه اختیارات یک وکیل و نحوه ارتباط وکلای جزء را با آنان که در یک منطقه وسیع عمل می کرده اند بخوبی نشان می دهد.
درباره همین «ابو علی بن راشد» نامه دیگری از امام هادی(علیه السّلام) در دست است که در آن ضمن بیان موقعیت ابن راشد، اطاعت از وی، اطاعت از خدا و امام قلمداد شده است. عین عبارت امام در نامه یاد شده چنین است: «فَقَدْ أَوْجَبْتُ فِي طَاعَتِهِ طَاعَتِي وَ الْخُرُوجِ إِلَى عِصْيَانِهِ الْخُرُوجَ إِلَى عِصْيَانِي فَالْزَمُوا الطَّرِيقَ يَأْجُرُكُمُ اللَّهُ وَ يَزِيدُكُمْ مِنْ فَضْلِه»(6)؛ (اطاعت از خود را در پیروی از وی قرار دادم و اقدام به سرپیچی از فرمان او سرپیچی از فرمان من است؛ پس این رویّه را حفظ کنید که خدا به شما اجر دهد و از فضل خود بر شما بیفزاید).
همینطور در نامه دیگری خطاب به «ایوب بن روح» نوشته اند: از برخورد با ابو علی حذر کن، تو و ابو علی هر کدام در ناحیه خاصّ خود به وظایفی که بر عهده تان می باشد عمل کنید. عین همین نامه را نیز به ابو علی نوشته و طی آن درباره «ایوب بن نوح» سفارش فرموده و از آن دو خواسته است که هر کدام به امور مالی شیعیان در منطقه خود پرداخته و از منطقه دیگری چیزی دریافت نکند.(7)
از روایتی که کشّی درباره «اسماعیل بن اسحاق نیشابوری» آورده، چنین استنباط می شود که به احتمال «احمد بن اسحاق رازی» یکی دیگر از وکلای امام هادی(علیه السّلام) بوده است.(8)،(9)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.