پاسخ اجمالی:
«سَميع» از ماده «سمع» در اصل به معنى قوّه شنوائى است كه انسان به وسيله آن صداها را درك مى كند و گاه اين واژه به گوش نيز اطلاق شده است، سپس گسترش يافته و به ادراكات باطنى به وسيله قواى روحانى نيز گفته مى شود، بعد از آن هم فراتر رفته و به احاطه وجوديه خداوند نسبت به همه صداها اطلاق شده است.
پاسخ تفصیلی:
«سَميع» از ماده «سمع» (بر وزن منع) در اصل به معناى قوّه شنوائى است كه انسان به وسيله آن صداها را درك مى كند ـ هم معنى مصدرى دارد و هم معنى اسم مصدرى ـ و گاه اين واژه به عضو شنوائى يعنى گوش نيز اطلاق مى شود. سپس در استعمالات ديگر اين مفهوم گسترش يافته و به ادراكات باطنى به وسيله قواى روحانى نيز گفته مى شود، بعد از آن هم فراتر رفته و به احاطه وجوديه خداوند نسبت به همه صداها و اصوات اطلاق شده است.
گاه اين كلمه به معناى فهم و درك نيز به كار مى رود: مثلا در آيه 21 سوره انفال مى خوانيم: «وَلَا تَكُونُوا كَالَّذِينَ قَالُوا سَمِعْنَا وَهُمْ لَا يَسْمَعُونَ»؛ (و همانند کسانى نباشید که مى گفتند: شنیدیم ولى در حقیقت نمى شنیدند).(1)،(2)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.