پاسخ اجمالی:
با توجه به اينكه ما معتقديم هنوز مجهولات فراوانى داريم كه علم و عقل ما قادر به پرده برداشتن از روى آنها نشده چه مانعى دارد «پنهان بودنِ امام زمان(عج) از نظرها» هم يكى از اسرار افعال الهى باشد كه هنوز علّت آن براى ما روشن نشده است؟! البته پس از اقامه دلايل قطعى بر لزوم وجود امام در هر عصر و زمان و اينكه زمين هرگز از وجود «حجت و نماينده خدا» خالى نيست و اينكه اصل وجود «امام» لطفى از جانب خداست و تصرف او لطف ديگرى مى باشد ديگر كشف اسرار و فلسفه آن ضرورى نيست.
پاسخ تفصیلی:
یکی از سؤالات و شبهاتی كه درباره امام غايب از شیعیان مى پرسند اين است كه وجود امامى كه از نظرها پنهان است چه فايده اى مى تواند در بر داشته باشد؟ و آيا وجود و عدم او در اين حالت تفاوتى دارد؟ ولى ما نمى دانيم كسانى كه چنين ايرادى را مى گيرند آيا معتقد هستند تمام اسرار جهان آفرينش و همچنين تمام فلسفه هاى قوانين آسمانى را دريافته اند و هيچ نقطه مبهمى براى آنها در عالم «تكوين» و «تشريع» باقى نمانده است؟ اگر راستى ما معتقديم هنوز مجهولات فراوانى داريم كه علم و عقل ما قادر به پرده برداشتن از روى آنها نشده ـ و حتماً بايد چنين عقيده اى داشته باشيم ـ چه مانعى دارد اين هم يكى از اسرار افعال الهى باشد كه هنوز علّت آن براى ما روشن نشده است؟!
ما ـ علاوه بر مجهولات عالم آفرينش ـ هميشه مسائلى در احكام شرعى داريم كه اسرار آن براى ما كشف نگرديده؟ آيا ما مى دانيم بوسيدن حجرالاسود - كه جزء آداب و مستحبات حج است - چه اثرى دارد؟ با اينكه قطعه سنگى بيش نيست كه نمى تواند به ما سود يا زيانى برساند، آيا ما مى دانيم چرا بايد نماز مغرب را مثلاً سه ركعت بخوانيم و عشا را چهار ركعت و صبح را دو ركعت؟ و امثال اينها.(1) با اينكه قرآن مجيد به ما مى گويد: در اين جهان اسرارى وجود دارد كه علمِ آن، مخصوص خداست، و هيچ يك از پيامبران بزرگ و فرشتگان مقرب خداوند از آن باخبر نيستند، مانند تاريخ روز رستاخيز و امثال آن: «إِنَّ اللهَ عِنْدَهُ عِلْمُ السَّاعَةِ وَ يُنَزِّلُ الْغَيْثَ...»(2)؛ (آگاهى از [زمانِ قيامِ] قيامت، مخصوص خداست و او باران را نازل مى كند...).
در هر صورت موضوع مخفى بودن رمز وجود امام غايب، چيز تازه اى نيست؛ زيرا در اسلام موضوعات كشف نشده و اسرارآميزى وجود دارد كه رمز مخفى بودن آن به طور كامل روشن نيست، مانند اسم اعظم، شب قدر، و ساعت اجابت دعا. خلاصه اينكه هيچ جاى تعجب نيست كه خداوند كارى انجام دهد يا فرمانى صادر كند كه اسرار و فلسفه آن بر ما مجهول باشد و هيچ كس نمى تواند ادعا كند كه چنين چيزى مطلقاً «ممكن» نيست. منتها بحثى كه باقى مى ماند در «وقوع» چنين مطلبى است و اینکه آيا در مورد حضرت مهدي(عجل الله تعالی فرجه) چنين وضعى به وجود آمده يا نه؟
در اين قسمت نيز با وجود اخبار صحيحى كه از پيغمبر اكرم(صلى الله عليه و آله) و اوصياى گرامى او درباره امام غايب به ما رسيده است جاى انكار باقى نمى ماند و بايد در برابر اين حقيقت - كه با دلايل قطعى ثابت شده - تسليم بود، ما هرگز مجبور نيستيم فلسفه و اسرار آن را دريابيم؛ چه بسيار است امورى كه ما فلسفه آن را نمى دانيم، ولى اصل وجود آن را با دلايل قطعى ثابت نموده ايم. در مورد اصل قيام امام مهدي(عجل الله تعالی فرجه) اخبار فراوانى از طريق شيعه و اهل سنّت نقل شده كه در كتاب هاى معروف هر دو فرقه ثبت است.(3)
اما درباره رمز وجود او در حال غيبت اگر چه ما اعتراف كرده ايم كه اطلاع كاملي از سِرّ حقيقى آن نداريم؛ ولى در برابر سؤالى كه بعضى از افراد شيعه در اين باره از ما نموده اند وجوهى ذكر كرده ايم كه ممكن است اسرار اين مسئله را تا حدود قابل توجهى روشن سازد؛ ولى بايد بگوييم كه نمى توانيم به عنوان يك سلسله دلايل قطعى در اين مسئله اسرارآميز روى آنها تكيه كنيم به خصوص اينكه گاه مى شود انسان مطالبى را درك مى كند؛ ولى در بيان، به طور كامل نمى گنجد.(4)
آخرين سخن در اين مورد اين است كه: پس از اقامه دلايل قطعى بر لزوم وجود امام در هر عصر و زمان و اينكه زمين هرگز از وجود «حجت و نماينده خدا» خالى نمى گردد، و اينكه اصل وجود «امام» لطفى از جانب خداست و تصرف او لطف ديگرى مى باشد(5) ديگر، كشفِ اسرار و فلسفه آن ضرورى نيست.(6)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.