پاسخ اجمالی:
مسئله «طول عمر» حضرت مهدی(عج) جزو اعتقادات شيعه است كه مورد اعتراض فرق اسلامى و غير مسلمانان، قرار گرفته و مى گويند چگونه مى توان باور كرد انسانى برخلاف موازين طبيعى بيش از هزار سال عمر كند؟ گويا آنها مسئله طول عمر حضرت نوح(ع) را فراموش كرده اند كه به نص قرآن فقط 950 سال مشغول تبليغ قوم خود بود و درباره مجموع عمر او كمترين مقدارى كه نوشته اند 1600 سال است. هم چنين پيامبراني چون حضرت خضر(ع)، الياس(ع)، ادريس(ع) و عيسی(ع) همچنان زنده هستند و با اين بيان، استبعاد عمر طولاني حضرت مهدي(عج) حل مي شود.
پاسخ تفصیلی:
چيزى كه ساير فرق اسلامى بلكه غير مسلمانان، زياد بر شیعه خرده گرفته اند موضوع اعتقاد به حضرت مهدي(عجل الله تعالي فرجه) و امام غايب از انظار است. آنها اين عقيده را يك عقيده بى اساس و باطل پنداشته اند و سر و صداى زيادى در اطراف آن به راه انداخته اند. آنها درباره مسئله «طول عمر» امام غايب مى گويند: چگونه مى توان باور كرد انسانى برخلاف موازين طبيعى بيش از يك هزار سال عمر كند؟ ولى اين ايراد ـ مخصوصاً از يك نفر مسلمان ـ عجيب است، گويا آنها مسئله «طول عمر» حضرت نوح(عليه السلام) را فراموش كرده اند كه قرآن صريحاً مى گويد فقط 950 سال(1) مشغول تبليغ قوم خود بود و درباره مجموع عمر او كمترين مقدارى كه نوشته اند 1600 سال است، و بعضى بيش از اين مقدار تا 3000 سال يا بيشتر نيز نوشته اند!(2)
عده اى از علماى حديث از اهل سنّت درباره اشخاص ديگرى غير از نوح(عليه السلام)، عمرهايى طولانى تر از عمر نوح(عليه السلام) ذكر كرده اند؛ از جمله «نووى» - كه از بزرگان محدثين سنى است(3) - در كتاب خود «تهذيب الاسماء» چنين مى نويسد: «در مورد طول عمر خضر(عليه السلام) و نبوّت او اختلاف است، اكثر دانشمندان معتقدند او از دانشمندان بوده نه پيامبر و الآن هم زنده است و به طور ناشناس در ميان مردم زندگى مى كند. اين مطلب نزد جمعى از عرفا و اهل صلاح و معرفت نيز معروف است و حكايات فراوانى درباره مشاهده خضر(عليه السلام) و تماس با او، و سؤال و جواب هايى كه با او شده و مطالبى كه از وى گرفته اند و حضور او در مكان هاى شريفه نقل مى كنند كه مشهور است و احتياج به ذكر ندارد. شيخ ابو عمرو بن صلاح در فتاواى خود مى گويد: او به عقيده غالب علما و اهل صلاح زنده است و توده مردم نيز در اين عقيده با آنها هستند و تنها افراد معدودى از علماى حديث وجود او را انكار كرده اند».(پايان گفتار «نووى»).(4) و در نظر دارم كه هم او و هم «زمخشرى» در «ربيع الابرار» مى نويسند: «مسلمانان در زنده بودن چهار نفر از پيامبران متفق القولند: «ادريس» و «عيسى»(عليهما السلام) - كه در آسمان زندگى مي كنند - و «الياس» و «خضر»(عليهما السلام)(5) در زمين و تولد خضر(عليه السلام) در زمان ابراهيم(عليه السلام) صورت گرفته است».(6)
از اينها گذشته كسانى كه بيش از عمر طبيعى معمولى، صدها سال زندگى نموده اند و به نام معمرين(7) معروفند كم نيستند. سيّد مرتضى در كتاب «امالى»(8) خود عدّه اى از آنان را نام برده است. مرحوم صدوق نيز در كتاب «كمال الدين» افراد بيشترى را نام برده. خود ما نيز در عصر خود افراد متعددى را ديديم كه عمرهاى غير عادى يكصد و بيست سال و بيشتر داشته اند.(9) علاوه بر اين اصولاً از نظر علمى و عقلى اين استبعاد به هيچ وجه منطقى نيست؛ زيرا كسى كه مى تواند انسان را يك روز زنده بدارد مى تواند هزاران سال او را زنده نگهدارد، تنها چيزى كه مى توان گفت اين است كه چنين موضوعى برخلاف قوانين عادى طبيعت، يعنى خارق العاده است، ولى آيا «خرق عادت» و استثنا در «قوانين عادى طبيعى» در مورد پيغمبران و اولياى خدا چيز تازه اى است؟ چگونه ممكن است ما به همه معجزات عجيب و خارق عادات انبيا ايمان داشته باشيم؛ ولى طول عمر حضرت مهدي(عجل الله تعالی فرجه) را - كه يك امر خارق عادت ساده اى است - غير ممكن بدانيم؟!(10) اين از نظر عقايد دينى و اسلام ما.
اما از نظر دانشمندان ديگر، عدّه اى از بزرگان فلاسفه غرب معتقدند از نظر علمى هيچ مانعى ندارد كه با مرگ به كلى مبارزه شود و انسان داراى زندگى جاويدان در دنيا گردد، و براى اثبات اين مدعا دلايل زنده اى اقامه كرده اند كه در بعضي از مُجلدات مجله «المقتطف» نمونه هايى از آن تشريح شده است. يكى از دانشمندان بزرگ غرب مى گويد: «اگر حضرت علي(عليه السلام) به دست ابن ملجم شهيد نمى شد ممكن بود براى هميشه در جهان زنده بماند؛ زيرا اعتدال كامل در تمام جنبه هاى حياتى بر وجود او حكومت مى كرد!».(11)،(12)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.