پاسخ اجمالی:
انتظارِ انقلاب جهانی علاوه بر این که عمومى و همگانى است، همه شئون و جوانب زندگى انسانها را اعمّ از فرهنگى، سیاسى، اقتصادى و اخلاقى در بر مى گیرد به طوري كه سطح آگاهى و آمادگى روحى و فكرى افراد را بالا مي برد، با دیگران همکاری می کند، به اصلاح وضع دیگران می پردازد، نقاط ضعیف را ترمیم می کند و زمينه هاي قیام را آماده می سازد.
پاسخ تفصیلی:
آنهايى كه انتظار قيام يك مصلح جهانى را مى كشند، معتقدند انتظار انقلاب، دگرگونى و تحوّلى را دارند كه وسيع ترين و اساسى ترين انقلاب هاى انسانى در طول تاريخ بشر است، انقلابى كه برخلاف انقلاب هاى اصلاحى گذشته جنبه منطقه اى نداشته و اختصاص به يك جانب از جوانب زندگى ندارد؛ بلكه علاوه بر اين كه عمومى و همگانى است، همه شئون و جوانب زندگى انسانها را اعمّ از فرهنگى، سياسى، اقتصادى و اخلاقى در بر مى گيرد.
بايد دانست كه انتظار، از دو عنصر نفى و اثبات تركيب شده است و در هر انقلاب و تحوّلى نيز دو جنبه وجود دارد: «جنبه نفى» و «جنبه اثبات». جنبه نفى كه جنبه نخستين تحوّل است، همان از بين بردن نابسامانيها و عوامل اختلال، فساد، انحطاط، عقب گرد و شستشو دادن لوحِ جامعه از نقش هاى غلط است، و پس از انجام يافتن آن نوبت به جنبه اثبات و جانشين ساختن عوامل اصلاح، رشد، ترقّى و سازندگى مى رسد. تركيب مفهوم «انتظار» با مفهوم «انقلاب جهانى» اثرات سازنده آن را روشنتر مى سازد؛ يعنى كسانى كه در انتظار چنين تحوّلى بسر مى برند، اگر در دعوى خود صادق باشند ـ نه جزء منتظران دروغين ـ آثار ذيل در وجود آنها آشكار خواهد شد:
الف) خودسازى فردى
چنين تحوّلى قبل از هر چيز نيازمند عناصر آماده و باارزش انسانى است كه بتوانند بار سنگين اين اصلاحات وسيع را در جهان بدوش بكشند كه در درجه اوّل محتاج به بالا بردن سطح انديشه، آگاهى و آمادگى روحى و فكرى براى همكارى در پياده كردن آن برنامه عظيم است. تنگ نظريها، كوته بينى ها، كج فكريها، حسادتها، اختلافات كودكانه و نابخردانه و به طور كلّى هر گونه نفاق و پراكندگى با موقعيّت منتظران واقعى سازگار نيست. نكته مهم اين جاست كه منتظر واقعى براى چنان برنامه مهمّى هرگز نمى تواند نقش تماشاچى را داشته باشد. ايمان به نتايج و عاقبت اين تحوّل، هرگز به او اجازه نمى دهد كه در صف مخالفان باشد و قرار گرفتن در صف موافقان نيز محتاج به داشتن اعمالى پاك و روحى پاكتر و برخوردارى از شهامت و آگاهى كافى است.
من اگر ناپاك و آلوده ام چگونه مى توانم منتظر تحوّل و انقلابى باشم كه اوّلين شعله اش دامان مرا مى گيرد؟! من اگر ظالم و ستمگرم، چگونه ممكن است در انتظار كسى بنشينم كه طعمه شمشيرش خون ستمگران است؟! و من اگر فاسدم چگونه مى توانم در انتظار نظامى روزشمارى كنم كه افراد فاسد و نادرست در آن هيچ گونه نقشى ندارند؛ بلكه مطرود و منفورند؟! آيا اين انتظار براى تصفيه روح، فكر و شستشوى جسم و جان من از لَوث آلودگيها كافى نيست؟!
ارتشى كه در انتظار جهاد آزادى بخشى به سر مى برد به طور قطع به حالت آماده باش كامل در مى آيد، سلاحى كه براى چنين ميدان نبردى شايسته است، بدست مى آورد، سلاح هاى موجود را اصلاح مى كند، سنگرهاى لازم را مى سازد، آمادگى رزمى نفرات خود را بالا مى برد، روحيّه افراد را تقويت مى كند و شعله عشق و شوق براى چنان جهادى را در دل فرد فرد سربازانش زنده نگه مى دارد، ارتشى كه داراى چنين آمادگى نيست، هرگز در انتظار بسر نمى برد و اگر بگويد دروغ مى گويد. انتظار يك مصلح جهانى، يعنى آماده باش كامل فكرى و اخلاقى، مادّى و معنوى براى اصلاح همه جهان، چنين آماده باشى بسيار سازنده است. اصلاح فكرى و اخلاقى و پايان دادن به همه مظالم و نابسامانيها، كار بزرگى است و آماده باش براى چنين هدف بزرگى بايد با وسعت و عمق آن متناسب باشد.
ب) خودياري هاى اجتماعى
اين گونه منتظران در عين حال ناچارند مراقب حال يكديگر نيز باشند و در اصلاح وضع ديگران نيز بكوشند؛ زيرا برنامه اى كه انتظارش را مى كشند فردى نيست؛ بلكه برنامه اى است كه تمام عناصر تحوّل بايد در آن شركت جويند، و كار دسته جمعى و هماهنگ داشته باشند و مقياس اين هماهنگى و خوديارى بايد به عظمت همان برنامه اى باشد كه انتظار آن را دارند. در يك ميدان مبارزه دسته جمعى افراد هرگز نمى توانند از حال يكديگر غافل بمانند؛ بلكه همه بايد نقطه هاى ضعف را اصلاح كنند و هر موضع آسيب پذيرى را ترميم و هر بخش ناتوانى را تقويت نمايند، تا بتوانند در پياده كردن آن برنامه فعّالانه شركت جويند.
ج) آماده ساختن زمينه ها
اين اشتباه بزرگ را بايد به طور كامل از مغزها بيرون كرد كه مصلح بزرگ جهانى برنامه اى دارد كه تمام اصولش بر محور معجزات دور مى زند، همه پيروزيها و فتحها، انقلابها و اصلاحها، دگرگونيها و تحوّل هايش روى اصول اعجاز صورت مى گيرد، او و چند نفر به پا مى خيزند؛ در حالى كه سايرين تماشاچى خواهند بود، دنيايى را كه هيچ گونه آمادگى براى حكومت واحد عادلانه جهانى بر اساس عالى ترين ارزش هاى انسانى ندارد، يك شبه، با دم مسيحايى آماده مى كنند و برق آسا عناصر غير قابل اصلاح را نابود، و همه افكار را به سطح بالا مى كشند، و پرچم حقّ و عدالت را در سراسر عالم به اهتزاز در مى آورند.
نه هرگز چنين نيست؛ مگر ساير پيامبران الهى و مصلحان آسمانى چنين برنامه اى داشته اند كه او هم داشته باشد؟! مگر او يك استثنا در عالم خلقت است؟! مگر شخص پيامبر اسلام(صلى الله عليه وآله) از تمام امكانات و اسباب طبيعى براى پيشبرد اهداف خود استفاده نمى كرد؟! مگر در ميدان نبرد، هيچ يك از محاسبات و نقشه ها را از نظر دور مى داشت؟! بنابراين شكّى نيست او هم تا آن جا كه ممكن است از عوامل و اسباب طبيعى استفاده مى كند، و امدادهاى خاصّ الهى مخصوص به موارد نارسايى اين اسباب است. با در نظر گرفتن اين حقيقت، روشن مى شود كه آماده ساختن زمينه براى چنان تحوّلى، از شرايط نخستين آن تحوّل است.(1)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.