پاسخ اجمالی:
«دعا» در جائي است كه تمام تلاش هاى ممكن، انجام گيرد و آن چه در توان و قدرت آدمى است، براى رسيدن به هدف هاى سازنده و مثبتى كه دارد به كار گرفته شود و آنگاه در نارسايى ها و هر آن چه از دايره توان او بيرون است به سراغ دعا برود. بنابراين «مذهب» هرگز دعا را جانشین اسباب و عللى که در دسترس آدمى است قرار نداده است؛ بلکه آن را چیزى مافوق آنها قرار داده است.
پاسخ تفصیلی:
از نظر تعليمات اسلامى، «دعا» مخصوص موردى است كه تمام تلاش ها و كوشش هاى ممكن، انجام گیرد و آن چه در توان و قدرت آدمى است، براى رسيدن به هدف هاى سازنده و مثبتى كه دارد به كار گرفته شود و در نارسايى ها و آن چه از دايره توان او بيرون است به سراغ دعا برود.
آری «مذهب» هرگز دعا را جانشين اسباب و عللى كه در دسترس آدمى است قرار نداده است؛ بلكه آن را چيزى مافوق آنها قرار داده، همان جا كه هيچ راه و وسيله ديگرى جز دعا ندارد و تنها روزنه اميد، استمداد از نيروى لايزال مبدأ جهان هستى مى باشد.
به اين ترتيب هر دعايى كه واجد اين شرط نباشد، يك نوع تحريف و مسخ نسبت به حقيقت و مفهوم دعا محسوب مى گردد. پيدا كردن اين شرط اصولى در منابع مذهبى كار مشكلى نيست؛ به عنوان مثال در جلد دوّم «اصول كافى» ابواب فراوانى درباره دعا داريم كه دو باب آن به بحث ما ارتباط دارد؛ يك باب تحت عنوان: «من تستجاب دعوته»؛ (كسانى كه دعايشان مستجاب مى شود) و باب ديگر تحت عنوان: «من لا تستجاب دعوته»؛ (كسانى كه دعايشان مستجاب نمى شود) ديده مى شود. در باب اوّل از جمله دعاهايى كه به اجابت مى رسد «دعوة الامام المقسط» و «دعوة الولد الصالح لوالديه» و «دعوة الوالد الصالح لولده» و «دعوة الغازى فى سبيل اللّه» در طىّ روايات مختلفى ذكر شده است كه هر كدام از اين تعبيرات به تنهايى گواهى بر اين گفتار است؛ زيرا اوّلى دعاى امام و پيشواى عادل و دوّمى فرزند صالح و سوّمى پدر شايسته و چهارمى جنگ جويان در راه خداست. در باب دوّم از امام صادق(عليه السلام) اين حديث آمده است: «أَرْبَعَةٌ لاَ تُسْتَجَابُ لَهُمْ دَعْوَةٌ:
1. رَجُلٌ جَلَسَ فِى بَيْتِهِ يَقُولُ اَللَّهُمِّ ارْزُقْنِى، فَيُقَالُ لَهُ ألَمْ آمُرُكَ بِالطَّلَبِ؟!
2. وَ رَجُلٌ كَانَتْ لَهُ امْرَأَةٌ فَدَعَا عَلَيْهَا، فَيُقَالُ لَهُ: أَلَمْ اَجْعَلْ أَمْرَهَا إلَيْكَ؟
3. وَ رَجُلٌ كَانَ لَهُ مَالٌ فَأَفْسَدَهُ، فَيَقُول: اَللَّهُمَّ ارْزُقْنِى، فَيُقَالُ لَهُ أَلَمْ آمُرُكَ بِالإقْتِصَادِ؟ ألَمْ آمُرُكَ بِالإصْلاَح؟!
4. وَ رَجَلٌ كَانَ لَهُ مَالٌ فَاَدَانَهُ بِغَيْرِ بَيِّنَةٍ فَيُقُالُ لَهُ، ألَمْ آمُرُكَ بِالشَّهَادَةِ؟!».(1)
خلاصه روايت اين است كه چهار گروه دعايشان به اجابت نمى رسد: انسان سالمِ بيكار، كسى كه همسر ناسازگار دارد امّا رهايش نمى كند و كسى كه سرمايه خود را به خاطر ندانم كارى از دست داده و كسى كه بدون گرفتن مدرك، پول خود را به ديگرى داده و او انكار مى كند.
اين روايات با صراحت مى گويد دعا را نمى توان جانشين كوشش براى طلب روزى، نجات از دست همسر ناصالح، جبران سرمايه از دست رفته و جانشين اسناد مربوط به طلب و بدهى كرد و آنهايى كه با توانايى بر انجام كارى يا پيشگيرى از خطرى دست به دعا برمى دارند، پاسخ منفى به آنها داده مى شود.
مجاهدى كه تمام نيروهاى خود را بسيج كرده و حدّاكثر توانايى خود را به كار گرفته و در مسير هدف تا آخرين حد قدرت، به پيش رفته دعاى مستجابى دارد. فرزند صالح و پدر درستكارى كه وظايف خود را در حقّ فرزندان ايفا كرده و صلاحيّت آنها محرز گشته، دعايشان مستجاب است و نيز پيشواى دادگرى كه براى دادخواهى مظلومان به پا خاسته و براى گرفتن حقِّ ستمديدگان، آن چه در توان داشته، انجام داده و در نارساييها و آن چه خارج از قلمرو قدرت اوست، دست به دعا برداشته، پاسخ منفى نخواهد شنيد؛ امّا افراد تنبل كه با استتار در زير چتر دعا، وظايف قطعى و حتمى خود را به دست فراموشى سپرده اند، و تصوّر مى كنند دعا يعنى بهم ريختن نظام عالى طبيعت كه: «أَبَى اللّهُ أَنْ يُجْرِىَ الأشيَاءَ إلَّا بِأَسبَابِهَا»(2) و قانون متقن: «لَيْسَ لِلاِنْسَانِ إلَّا مَا سَعَى»(3)؛ (و اين كه براى انسان بهره اى جز سعى و كوشش او نيست) هرگز دعاى آنها به هدف اجابت نخواهد رسيد، زيرا راه را گم كرده اند.(4)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.