پاسخ اجمالی:
در روایات از عقل به عنوان «حجت باطنی»، و نه «رسول باطنی» نام برده شده است؛ با این حال این حجت باطنی دارای محدودیت هایی است. عقل به تنهایى قادر نیست که همه مصالح و مفاسد انسانها را درک کند و بر اساس آن قانون وضع کند. همچنین، آگاهی بر بخشى از علوم به ویژه مسائل مربوط به امور ماوراء ماده و بسيارى از حقايق مربوط به جهان بعد از مرگ و قيامت، جز از طريق وحى و پیامبران ممكن نیست.
پاسخ تفصیلی:
شکی نیست که «عقل» یکى از حجّت هاى الهى است که در روایات اسلامى از آن به عنوان «حجت درون» یاد شده، چنان که در حدیث معروف امام کاظم(علیه السلام) مى خوانیم که فرمود: «اِنَّ للهِ عَلَى النّاسِ حُجَّتَیْنِ حُجَّةً ظاهِرَةً وَ حُجَّةً باطِنَةً فَاَمَّا الظّاهِرُ فَالرُّسُلُ وَ الاَنْبیاءُ وَ الاَئِمَةُ عَلَیْهِمُ السَّلامُ وَاَمَّا الْباطِنَهُ فَالْعُقُولُ»(1)؛ (براى خداوند دو حجّت بر مردم است، حجّتى آشکار و حجّتى پنهان. امّا حجّت آشکار، پیامبران و رسولان و ائمه ـ علیهم السلام ـ هستند و امّا حجّت باطن، عقلها و خردها مى باشد).
در روایت فوق از عقل به عنوان «حجّت باطنی» و از پیامبران به عنوان «حجت ظاهری» نام برده شده است و تعبیر «رسول باطنی» نه در این روایت و نه در روایات دیگری دیده نشده است. برتری عقل بر پیامبران به عنوان حجت ظاهری نیز در روایات دیده نشده است؛ هر چند حجّيّت عقل مقدّم بر حجّيّت انبياء مى باشد؛ چرا که بوسیله عقل حجّيّت انبياء ثابت می شود. بنابراین برتری عقل از منظر «مقدم بودن» قابل اثبات است، اما از لحاظ «برتری وجودی» چنین چیزی صحیح نیست؛ انبیاء خود صاحبان عقل اند و عقل آنها يقيناً برتر از عقل ماست.
اما در پاسخ به اين سؤال كه بشر با وجود عقل، چه نیازی به انبیاء دارد، باید گفت این حجّت باطنی محدودیت های متعددی دارد که این محدودیت ها تنها با کمک پیامبران مرتفع می شود. عقل قادر به ادراک برخی از حقایق است و به تنهایی می تواند برخی اصول بنیادین خوبی یا بدی را تشخیص دهد؛ به عنوان مثال عقل بدون بیان دین و شرع، می تواند قبح ظلم یا حسن عدل را تشخیص داده و در نهایت حکم کند(2)، ولی در تشخیص حق و باطل در بسیاری از جزئیات دچار مشکل مى شود.
علاوه بر این، عقل اصول و كليّات عقائد و معارف دينى را به انسان مى آموزد، امّا از عهده شرح و تفصيل و تبيين آن بر نمی آید و شرح و تفسير آن بر عهده پيامبران الهى است؛ مثلا عقل به انسان دستور مى دهد كه در برابر كسى كه به او احسان و انعام كرده سپاسگزار باشد و حتّى چه بسا نماز را هم به انسان الهام مى كند، امّا چگونگى و كيفيّت و جزئيات نماز را پيامبر بيان مى كند. به عبارت دیگر پيامبران الهى، شارحان اين متن خدادادى هستند.
اضافه بر این، ما غالباً در ادراکات عقلى خود نیز گرفتار وسوسه هایى مى شویم که نکند خطا و اشتباهى در آن باشد، این جاست که تأیید پیامبران مى تواند ما را در داده هاى عقلى مطمئن سازد و ریشه وسوسه ها را بخشکاند و به درستى راهى که از آن مى رویم مطمئن سازد.(3)
علاوه بر موارد فوق ضرورت وجود وحی و پیامبران الهی، با پذیرش حقایق ماوراء ماده و اصل معاد بسیار جدّی تر می شود؛ چرا که عقل از درک مسائل ماوراء ماده عاجز است. عقل انسان، بعضى از صفات جزئیه خداوند، مانند سمع و بصر و کلام الهى و همچنین حقیقت معاد و چگونگى آن و احکام الهى را کاملاً درک نمى کند و باید آنها را از نقل ـ یعنی قرآن یا حدیث ـ استفاده کند.(4)
امام صادق(علیه السلام) در خصوص فلسفه بعثت پیامبران می فرماید: «... هنگامى که ثابت کردیم خالق و آفریدگارى داریم و آن آفریدگار هرگز به چشم دیده نمى شود و قابل لمس نیست تا بندگانش با او تماس مستقیم داشته باشند، ثابت مى شود که او سفیرانى میان بندگانش دارد که دستورات او را به آنها مى رسانند و آنها را به آنچه مصالح و منافعشان در آن است و مایه بقاى آنها، و ترک آن مایه فناى آنان مى شود، رهنمون مى شوند».(5)
عقل به تنهایى قادر نیست که همه مصالح و مفاسد انسان ها را درک کرده و بر اساس آن قانون وضع کند. ما نباید فراموش کنیم که معلومات و ادراکات عقلى ما در برابر آنچه که نمى دانیم، قطره اى در مقابل یک اقیانوس عظیم است، و این حقیقتى است که همه دانشمندان اعم از مادى و غیر مادى به آن معترف اند.(6)
خداوند در قرآن درباره فواید بعثت پيامبر اسلام(صلى الله عليه و آله) براى مسلمانان می فرماید: «أَرْسَلْنَا فِيكُمْ رَسُولًا مِنْكُمْ يَتْلُو عَلَيْكُمْ آيَاتِنَا وَيُزَكِّيكُمْ وَيُعَلِّمُكُمْ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَيُعَلِّمُكُمْ مَا لَمْ تَكُونُوا تَعْلَمُونَ»(7)؛ (رسولى در ميان شما از خودتان فرستاده ايم تا آيات ما را بر شما بخواند، و شما را تزكيه و پاك سازد و كتاب بياموزد و آنچه را امكان نداشت بدانيد به شما تعليم دهد). جمله «لَم تَكُونُوا تَعْلَمُونَ» نشان می دهد که آگاهی از برخی علوم جز از طریق وحی امکان پذیر نیست.
بنابراین بخشى از معارف و علوم را مى توان از طريق استدلالات عقلى به دست آورد و آگاهی از بخشى از علوم نیز از غير طريق وحى ممكن نیست، مانند بسيارى از حقايق مربوط به جهان بعد از مرگ و قيامت، يا تواريخ اقوام و انبياى پيشين كه فراموش شده اند، و همچنين علوم و دانش هايى كه حدّاقل در آن زمان از ديد فكر دانشمندان پنهان بود. لذا پیامبران عقل را در شناخت جهان و شناخت مبدأ و معاد کمک مى کند و به تعبیر امیرالمؤمنین علی(علیهالسلام) خداوند رسولانش را فرستاد تا گنجینه های عقل بشر را آشکار سازند؛ «وَ يُثيرُوا لَهُمْ دَفائِنَ الْعُقُول».(8)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.