پاسخ اجمالی:
واژه «طیبات» در قرآن در مضامين متعددی به كار رفته است؛ همانند وصف انسان هاي پاكدامن. خداوند می فرماید: «زنان پاك از آنِ مردان پاك، و مردان پاك از آنِ زنان پاك اند». در واقع طيبات وصف زنان پاك، و طيبون وصف مردان پاكدامن است. هم چنین در توصیف سخن از واژه طیب استفاده کرده و می فرماید: «به سوى سخنان پاكيزه هدايت مى شوند». از سويي در توصیف زمين هاي پاکیزه می فرماید «سرزمين پاكيزه گياهش به فرمان پروردگار مى رويد». هم چنین خداوند زندگانی و غذاهای پاکیزه را در ردیف طیبات ذکر کرده است.
پاسخ تفصیلی:
واژه طيّب و طيّبات بارها در قرآن مجيد به كار رفته، كه پس از بررسى این آیات دریافتیم، این واژه ها در شش مضمون به كار رفته است که عبارتند از:
1. انسان هاى پاكدامن:
اين واژه در آيه 26 سوره نور، به عنوان وصف انسان پاك و پاكيزه و پاكدامن، اعم از زن و مرد استعمال شده است. توجّه فرماييد: «الْخَبِيثَاتُ لِلْخَبِيثِينَ وَ الْخَبِيثُونَ لِلْخَبِيثَاتِ وَ الطَّيِّبَاتُ لِلطَّيِّبِينَ وَ الطَّيِّبُونَ لِلطَّيِّبَاتِ أُوْلَئِكَ مُبَرَّءُونَ مِمَّا يَقُولُونَ لَهُمْ مَّغْفِرَةٌ وَ رِزْقٌ كَرِيمٌ»؛ (زنان ناپاك از آنِ مردان ناپاكند، و مردان ناپاك نيز از آنِ زنان ناپاك؛ و زنان پاك از آنِ مردان پاكند، و مردان پاك از آنِ زنان پاك! اينان از آنچه كه [ناپاكان] به آنان نسبت مى دهند مبرّا هستند؛ و براى آنان آمرزش [الهى] و روزى پرارزشى است).
در اين آيه شريفه «طيّبات» وصف زنان پاك و پاكيزه و پاكدامن، و «طيّبون» وصف مردان پاك و پاكيزه و پاكدامن است. نكته اى كه از اين آيه شريفه استفاده مى شود اين است كه وقتى جوانى به خواستگارى دخترى مى رود فقط به فكر پول و مقام پدرش و زيبايى و جمال دختر نباشد. چرا كه اگر زيبايى و جمال با عفّت و پاكدامنى و تقوا همراه نباشد بلاى زندگى مى شود و سر از جاهايى در مى آورد كه زندگى انسان را تيره و تار مى كند؛ امّا اگر همراه با عفّت و پاكدامنى باشد هم پول و ثروت خوب است و هم جمال و زيبايى.
2. سخنان خوب و پاكيزه:
در آيه شريفه 24 سوره حج در توصيف «سخن» از واژه طيّب استفاده شده است. توجّه كنيد: «وَ هُدُوا إِلَى الطَّيِّبِ مِنَ الْقَوْلِ وَ هُدُوا إِلَى صِرَاطِ الْحَمِيدِ»؛ (و به سوى سخنان پاكيزه هدايت مى شوند، و به راهِ خداوند شايسته ستايش، راهنمايى مى گردند).
يكى از امورى كه مايه نشاط و سرور بهشتيان است سخنان پاك و پاكيزه است. از این رو گفتگوی اهل بهشت، سخنان روح پرور و دلنشين و شادى آفرين است. اين مطلب اختصاص به بهشتيان و روز قيامت ندارد؛ بلكه افراد با ايمان در دنيا نيز به سراغ سخنان پاك و پاكيزه مى روند.
در روايات اسلامى «صراط الحميد» به «ولايت» تفسير شده است.(1) خداوند افراد با ايمان را به سمت ولايت على(عليه السلام) هدايت مى كند، و سخنان پاكيزه على و اولادش(عليهم السلام) هدايتگر آنهاست.
سخنان مولا على(عليه السلام) در نهج البلاغه، و فرمايشات امام سجّاد(عليه السلام) در صحيفه سجّاديه، و روايات فراوانى كه از ديگر ائمّه(عليهم السلام) در كتابهاى حديثى آمده، مخصوصاً روايات امام صادق و امام باقر(عليهما السلام)، نمونه هاى عالى «طيّبات مِنَ القول» و سخنان پاكيزه است.
3. زمينهاى پاكيزه:
طيّبات در بعضى از آيات قرآن به عنوان توصيف زمين هاى شيرين قابل كشت، و خبائث وصف زمينهاى شوره زار ذكر شده است. به آيه 58 سوره اعراف توجّه كنيد: «وَ الْبَلَدُ الطَّيِّبُ يَخْرُجُ نَبَاتُهُ بِإِذْنِ رَبِّهِ وَ الَّذِى خَبُثَ لاَ يَخْرُجُ إِلاَّ نَكِداً كَذَلِكَ نُصَرِّفُ الآيَاتِ لِقَوْم يَشْكُرُونَ»؛ (سرزمين پاكيزه [و مستعد]، گياهش به فرمان پروردگار مى رويد، امّا سرزمين هاى ناپاك [و شوره زار]، جز گياه اندك و بى ارزش، از آن نمى رويد؛ اين گونه آيات [خود] را براى گروهى كه شكرگزارند، شرح مى دهيم).
آری در همه جا قابليّتِ قابل هم شرط است؛ به تعبير شاعر:
باران كه در لطافت طبعش كلام نيست *** در باغ لاله رويد و در شوره زار خس
بارانى كه بر زمين شيرين و شوره زار مى رويد يكى است، امّا يكى قابليّت رويش گياهان و ميوه هاى خوب و قابل استفاده را دارد، و ديگرى اين قابليّت را ندارد.
ابوجهل ها و ابولهب ها مكرّر از دو لب مبارك پيامبر عظيم الشأن اسلام(صلى الله عليه وآله) آيات قرآن و احاديث و موعظه ها و پند و اندرزهاى زيادى شنيدند، امّا هيچ تأثيرى بر آنها نداشت! در لطافت طبع كلام پيامبر(صلى الله عليه وآله) شك و شبهه اى نيست؛ بلكه اشكال از عدم قابليّت ابوجهل ها و ابولهب هاست.
در مقابل كسانى هستند كه با گذشت هزار سال از آمدن اسلام، در پى شنيدن يك حديث از قول پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) هدايت شده، و تسليم مى گردند؛ چرا كه قابليّت دارند. بنابراين فيض خداوند و عنايات امام زمان(عجّل الله تعالى فرجه الشريف) محدوديّتى ندارد، امّا تنها دلهاى قابل و روح هاى آماده مشمول آن فيوضات و عنايات مى گردد.
4. خاكهاى پاكيزه:
طيّبات به عنوان توصيف خاكهاى پاكيزه نيز آمده است. هنگامى كه وضو يا غسل بر انسان واجب مى شود، و به هر علّتى قادر بر غسل و وضو نمى باشد، بايد تيمّم كند؛ تيمّم بدل از غسل يا وضو، ولى بر چه چيزى مى تواند تيمّم نمايد؟ قرآن مجيد مى فرمايد: «فَلَمْ تَجِدُوا مَاءً فَتَيَمَّمُوا صَعِيداً طَيِّباً»(2)؛ (و آب [براى غسل يا وضو] نيافتيد، بر زمين پاكى تيمّم كنيد).
بعضى ها به هنگام تيمّم برخلاف توصيه آيه شريفه، گرد و خاك فرش زير پايشان را تكان مى دهند و با آن تيمّم مى كنند! اين خلاف بهداشت است. انسان مى تواند يك قطعه سنگ (مثلاً) 30×30 تهيّه نموده، و به هنگام نياز بر آن تيمّم كند. در زمان گذشته هنگامى كه دختر را به خانه بخت مى فرستادند در ميان جهيزيّه او ظرفى حاوى خاك پاكيزه جهت تيمّم بود، تا اگر مثلاً شب زفاف نتواند غسل كند، تيمّم نمايد و نمازش قضا نشود.
5. زندگانى پاكيزه:
در آيه 97 سوره نحل، زندگانى با واژه پاكيزه توصيف شده است. توجّه كنيد: «مَنْ عَمِلَ صَالِحاً مِّنْ ذَكَر أَوْ أُنثَى وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَيَاةً طَيِّبَةً وَ لَنَجْزِيَنَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ»؛ (هر كس كار شايسته اى انجام دهد، خواه مرد باشد يا زن، در حالى كه مؤمن است، به طور مسلّم او را حيات پاكيزه اى مى بخشيم؛ و پاداش آنها را به مطابق بهترين اعمالى كه انجام مى دادند، خواهيم داد).
زندگانى انسان مى تواند زندگانى پاك و پاكيزه اى باشد، همان گونه كه مى تواند زندگى خيبث و ناپاك و آلوده اى باشد. زندگى پاكيزه زندگى آميخته با امنيّت، آرامش، سلامت و محبّت است و زندگى خبيث و ناپاك همراه با درگيرى، تشويش، ترس از يكديگر، فقدان امنيّت، و فريب دادن همديگر است. آيه شريفه مورد بحث راه رسيدن به زندگى پاكيزه را عمل صالح همراه با ايمان و اعتقاد راسخ درونى بيان كرده است. و عمل صالح گسترده بسيار وسيعى دارد؛ به گونه اى كه از ايمان به خدا و ذكر لا اله الاّ اللّه شروع شده، و شامل برداشتن قطعه سنگى از محلّ عبور و مرور مردم نيز مى شود.(3)
و در اين بين جهاد فى سبيل اللّه، تهذيب نفس، مسجد ساختن، مدرسه سازى كمك به ايتام و نيازمندان، شركت در راهپيمايى ها و انتخاب مهم و سرنوشت ساز، تهيّه جهيزيه دختران دم بخت بى بضاعت، كمك به آزادى زندانيان بى گناه، و هزار كار نيك و پسنديده را شامل مى شود. بايد از خداوند توفيق درك و انجام اين اعمال صالح را داشته باشيم.
6. غذاهاى پاكيزه:
طيّبات صفت غذاهاى پاكيزه نيز قرار گرفته است؛ همان گونه كه در آيه 57 سوره بقره شاهد آن هستيم. توجّه فرماييد: «وَ ظَلَّلْنَا عَلَيْكُمُ الْغَمَامَ وَ أَنزَلْنَا عَلَيْكُمُ الْمَنَّ وَ السَّلْوَى كُلُوا مِنْ طَيِّبَاتِ مَا رَزَقْنَاكُمْ وَ مَا ظَلَمُونَا وَ لَكِنْ كَانُوا أَنفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ»؛ (و ابر را بر شما سايبان قرار داديم؛ و «منّ» و «سلوى» را براى شما فرستاديم؛ [و گفتيم]: از نعمتهاى پاكيزه اى كه به شما روزى داده ايم بخوريد؛ و [آنها كفران كردند، ولى با اين كار] آنها به ما ستم نكردند؛ بلكه به خود ستم مى نمودند).
آرى بنى اسرائيل بر اثر نافرمانى خدا در بيابانى (ظاهراً بيابان سينا كه بين كشور مصر و سرزمين فلسطين است) گرفتار شدند. 40 سال به فرمان خدا و به جرم معاصى كه مرتكب شده بودند در بيابان، حيران و سرگردان ماندند. نه سايبانى، نه لطف و رحمت الهى، از هيچ چيز خبرى نبود، تا اين كه حضرت موسى(عليه السلام) براى آنها دعا كرد، و به بركت دعاى او ابرها در روزها بر سرشان سايه مى افكند و خداوند غذاهاى مخصوص بهشتى برايشان مى فرستاد، و به آنها سفارش شد كه از غذاهاى پاكيزه اى كه خداوند فرستاده بود خورده، و شكر خداى را بجا آورده، و كفران نعمت نكنند. امّا آنها باز هم راه خطا و معصيّت را در پيش گرفته، و با اين كار بر خويشتن ظلم كردند.(4)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.