پاسخ اجمالی:
چند عامل است كه باعث دوام حزن و اندوه مي شود. يكي از اين عوامل، چشم دوختن به آنچه مردم در اختيارشان است مي باشد و عامل ديگر، غضب كردن و خشمناك شدن بر كسى است كه قدرت مبارزه و ضربه زدن به او را نداريم. در روايت آمده: «كسى كه خشم و غضب كند بر كسى كه قدرت ضرر زدن به او را ندارد، اندوه خود را طولانى و نفس خود را در عذاب قرار داده است».
پاسخ تفصیلی:
از جمله عوامل بقاء حزن دو عامل را متذكر مى شويم:
1ـ چشم دوختن به آنچه در اختيار مردم است؛ در روايتى از رسول اكرم(صلى الله عليه وآله) آمده: «مَنْ نَظَرَ اِلَى مَا فِى أَيدِى النّاسِ طَالَ حُزنُهُ وَ دَامَ أَسَفُهُ»(1)؛ (كسى كه نظر كند به آنچه در دست مردم است حزن او طولانى و تأسفش مداوم خواهد بود). وقتى چشمش به ساختمان مدرنى مى افتد كنارش ايستاده و آه مى كشد كه چرا او ندارد؟! بايد به اين شخص گفت: به نزد قلب او بنشين و با دلش همراز شو، نه در كنار ساختمانش بايست و آه بكش، نزديك برو و ببين كه او به حال تو غبطه مى خورد و از سعادت تو سخن مى گويد. چه بسا سفره هاى رنگين با انواع غذاها براى مردم مى اندازد و خود بواسطه بيمارى از خوردن آن محروم است، گاهى بواسطه مرض قند بايد نان سوخارى بخورد، چه بسا با وجود ثروت هنگفت، هر هفته بايد خون او تعويض شود، و چه توانگرانى كه خواب ندارند.
يكى از نانوايان يوسف آباد تهران نقل كرد كه خميرگير من شبها در نانوايى مى خوابيد و يكى از شبها نزديك اذان صبح طبق معمول رفتم به درب مغازه، نزديك مغازه كه رسيدم ديدم مردى خيره خيره به درون مغازه نگاه مى كند، نزديك شدم، سؤال كردم آيا كارى داريد؟ مشكلى پيش آمده گفت: نه، من يك پزشكم و هيچ مشكلى ندارم و بسيار زندگى مرفه اى دارم، ولى متأسفانه شبها خوابم نمى برد امشب با اينكه قرص خواب هم خورده ام خوابم نبرده و لذا تصميم گرفتم مقدارى در خيابان قدم بزنم اتفاقاً مقابل اين مغازه كه رسيدم ديدم كارگر و خميرگير شما يك گونى زير پا و گونى ديگر روى خود انداخته و صداى خروپف او بلند است، با ديدن اين منظره غبطه به حال او مى خورم كه اى كاش من نيز ساعتى چنين مى آرميدم. آرى، هیچگاه از دور قضاوت مكن، نزديك برو تا بدانى بزرگترين ثروت را _كه سلامتى است_ تو دارا هستى و باز طمع دارى. يك كشاورز ساده را بنگر كه چه راحت غذا خورده و شب در عالم رؤيا خواب مكّه و كربلا مى بيند، اما آن ثروتمند بيچاره تا 2 ساعت بعد از نيمه شب خوابش نبرده و در خواب نيز مى بيند كه اموال او به سرقت رفته و سراسيمه از خواب مى پرد.
2. غضب كردن و خشمناك شدن بر كسى كه قدرت مبارزه و ضربه زدن به او را نداريم؛ در روايتى از امام على(عليه السلام) آمده: «مَنْ غَضَبَ عَلَى مَنْ لَايَقْدِرُ أَنْ يَضُرَّهُ طَالَ حُزْنُهُ وَ عَذَّبَ نَفْسَهُ»(2)؛ (كسى كه خشم و غضب كند بر كسى كه قدرت ضرر زدن به او را ندارد، اندوه خود را طولانى و نفس خود را در عذاب قرار داده است).(3)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.