پاسخ اجمالی:
فقهای شیعه این شهادت را «جزئی» از اذان نمی دانند؛ اما ذکر آن را در اذان «مستحبّ» می دانند. زیرا روایاتی وجود دارد که می گوید، هر گاه شهادت به توحید و رسالت دادید، شهادت به ولایت علی بن ابیطالب(ع) نیز بدهید. اطلاق این روایات شامل اذان نیز می شود. شهادت ثالثه به هیچ وجه بدعت نیست؛ چون فقهای شیعه آن را بخشی از اذان نمی دانند تا ادای آن، وارد کردن چیزی در دین به حساب آید. اگر بخواهیم شهادت ثالثه را بدعت بدانیم، خلیفه دوم به خاطر ایجاد تغییراتی در اذان، سزاوارتر است که به بدعت گذاری متهم شود.
پاسخ تفصیلی:
همان طور که در متن خود پرسش نیز گفته شده، باید بر این نکته تأکید کرد که هیچ کدام از علمای شیعه عباراتی نظیر «اشهد ان علیا ولی الله» یا «اشهد ان علیا حجة الله» را «جزئی» از اذان نمی دانند. فقهای شیعه چنین عباراتی را «در اصل تشریع اذان و اقامه» دخیل نمی دانند.(1) بیشتر فقهای شیعه به شرطی گفتن شهادت ثالثه را در اذان و اقامه «مستحب» می دانند که «بدون قصد جزئیت»، ادا شده باشد.
عبدالحلیم غزّی در کتاب «الشهادة الثالثة المقدسة» فتوای بیش از صد تن از علمای شیعه را درباره این موضوع یادآور شده.(2) از میان فقهای معاصر نیز برای مثال حضرات آیات خامنه ای(3)، مکارم شیرازی(4)، شبیری زنجانی(5)، نوری همدانی(6) و وحید خراسانی(7)(حفظهم الله) و بهجت(8) و میرزا جواد تبریزی(9)(رحمهم الله) صریحا فتوا داده اند که ذکر شهادت ثالثه در اذان و اقامه نباید به قصد جزئیت باشد و به همین خاطر باید با صدایی آرام تر یا به نحوی دیگر که جدا بودن آن از اذان مشخص باشد – مثلا گاهی گفته شود و گاهی گفته نشود – ادا گردد.
از آنچه گفته شد مشخص می شود فقهای شیعه «در عین جزء نداستن شهادت ثالثه برای اذان و اقامه، ادای این عبارت را مستحبّ می دانند».
مستند آنان روایاتی است که به نحو مطلق – اطلاقی که شامل اذان و اقامه نیز می گردد – می گویند هر گاه شهادت به توحید و رسالت دادید، شهادت به ولایت علی بن ابیطالب(علیه السلام) نیز بدهید.
مثلا امام صادق(علیه السلام) می فرمایند: «فَإِذَا قَالَ أَحَدُكُمْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ فَلْيَقُلْ عَلِيٌّ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ» ؛ (هنگامی که یکی از شما بگوید لا اله الا الله محمد رسول الله پس بگوید علی امیر المؤمنین است).(10)
بر اساس همین روایت است که صاحب جواهر در بیان جواز و استحباب شهادث ثالثه می نویسد: «ولى اشكالى ندارد ذكر شهادت سوم نه به عنوان جزئيت، به لحاظ عمل كردن به روايت احتجاج و اين معنى شهادت سوم ضررى به موالات و ترتيب اذان و اقامه نمى زند بلكه همانند صلوات بر محمد(صلی الله علیه وآله) است به هنگام شنيدن اسم ايشان در اذان و بلكه اگر اتفاق و تسالم اصحاب و فقهاء بر عدم جزئيت نبود، جا داشت ادعاى جزئيت آنرا مى كرديم...».(11)
ممکن است شبهه ای راجع به ذکر شهادت ثالثه در اذان وجود داشته باشد و آن هم این که آیا اضافه کردن چنین ذکری به اذان – و لو اینکه با قصد جزئیت نباشد – بدعت به حساب نمی آید؟
در پاسخ به این سؤال می گوییم خیر، ادای شهادت ثالثه به هیچ وجه موجب پدید آمدن بدعت در اذان نمی گردد. بدعت به معنای وارد کردن چیزی در دین به نحوی است که پیش از آن از دین نرسیده باشد.(12) اما با توجه به این که هیچ کدام از فقهای شیعه این جمله را بخشی از اذان نمی دانند و توصیه می کنند در صورت گفتن حد المقدور به نحوى گفته شود که شبیه جملات اذان و اقامه نگردد از این رو گفتن این عبارت در اذان بدعت نبوده و هیچ گونه اشکالی ندارد.
بنابراین شهادت ثالثه به هیچ وجه بدعت نیست؛ چون فقهای شیعه آن را بخشی از اذان نمی دانند تا ادای آن، وارد کردن چیزی در دین به حساب آید.
از آن گذشته اگر بنا باشد به واسطه «ادای این ذکر در اذان و اقامه»، ایرادی مبنی بر «بدعت گذاری» متوجّه «شیعه» باشد، «اهل سنت» به واسطه کاری که «خلیفه دوم» با اذان کرد، به اتّهام بدعت گذاری سزاوارتر خواهند بود؛ بسیاری از دانشمندان اهل سنّت خودشان اعتراف می کنند که عبارت «الصلاة خیر من النوم» که در نماز صبح اهل سنت است، جزئی از اذان نیست و از ابداعات خلیفه ثانی است.
از مالک نقل شده، که مؤذن نزد خلیفه دوم رفته بود تا او را از نماز صبح با خبر سازد، دید عمر خواب است، گفت: «الصَّلَاةُ خَیْرٌ مِنْ النَّوْمِ»؛ (نماز از خواب بهتر است). عمر به او دستور داد که این جمله را در اذان بگنجاند.(13).
حال سوال این است که چه مجوزی برای تکرار این جمله در اذان صبح از سوی اهل سنت وجود دارد؟! آیا می توان این کار را با کار شیعه مقایسه کرد؟
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.