پاسخ اجمالی:
چه بسا گفته می شود: اگر بگویید: خدایا! به حق رسولت، مثلا بیمار مرا شفا بده، این شرک است چون هیچ کس بر گردن خدا حق ندارد. ولی مقصود از حق در این تعبیرها، همان منزلت و مقام آنها نزد خدا است و اگر هم این منزلت، حق شمرده شود، حقی است که خدا به آنان داده است و این مطلب، عین توحید است. و با مراجعه به آیات و روایات روشن می شود که این نوع حقوق بندگان بر خدا، امری رایج در کتاب و سنت است.
پاسخ تفصیلی:
چه بسا گفته می شود: برخی در مقام توسل، مقامات انبیا و اولیا را در نظر گرفته و خدا را به شایستگیهای آنان، سوگند میدهند؛ مثلاً میگویند: خدایا! به حق رسول اعظم(صلى الله علیه وآله) بیمار مرا شفا بده، در صورتی که هیچ کس بر گردن خدا حق ندارد، تا خدا را به حق آنان سوگند دهیم.
در پاسخ به این سؤال باید گفت: مقصود از حق در این تعبیرها، همان منزلت و مقام والایی است که آنها نزد خدا دارند، و اگر هم این منزلت، حق شمرده شود، حقی است که خدا به آنان داده است و این مطلب، عین توحید است؛ زیرا خدا در برخی از موارد، بندة خود را ذیحق و خود را بدهکار معرفی میکند، مثلاً میفرماید: «کانَ حَقّاً عَلَیْنا نَصْرُ المُؤْمِنینَ»(1)؛ (یاری کردن افراد مؤمن حقی است بر ما).
در حدیث نبوی وارد شده است که فرمود: «بر خداست به کسی که به خاطر حفظ عفت، ازدواج کرده، کمک کند».(2)
مراجعه به آیات و روایات روشن میکند که این نوع حقوق بندگان بر خدا، امری رایج در کتاب و سنت است. مقصود از این که میگویند کسی بر خدا حقی ندارد، این است که هیچ کس بالذات بر خدا حقی ندارد، ولی این مانع از آن نیست که خدا از روی تفضل و بزرگواری، افرادی را ذی حق معرفی کند و حتی از آنان وام بخواهد و بگوید:
«مَنْ ذَا الَّذِی یُقْرِضُ اللّهَ قَرْضاً حَسناً»(3)؛ (کیست که به خدا وام نیکو بدهد؟).
پیامبر گرامی(صلى الله علیه وآله) هنگام دفن فاطمه بنت اسد در حقّ او چنین دعا کرد:
«خدایا! مادرم فاطمة بنت اسد را ببخش و جایگاه او را گسترده و فراخ گردان، به حق پیامبرت و پیامبرانی که پیش از من بودند».(4)، (5)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.