پاسخ اجمالی:
ابویعقوب معتزلی نمونه هایی از کینه عایشه به علی را نقل می کند، از جمله ناراحتی او از طولانی شدن صحبتش با حضرت رسول یا ناراحتی او از نشستن علی میان او و حضرت رسول و یا – با توجه به بچه دار نشدن عایشه از حضرت رسول - ناراحتی اش از محبت حضرت رسول به حضرت فاطمه و فرزندانش و یا ناراحتی اش از بسته شدن همه درها جز در خانه حضرت علی به مسجد، یا ناراحتی اش از ناتمام ماندن ابلاغ سوره برائت توسط پدرش و سپرده شدن این ماموریت از سوی حضرت رسول به حضرت علی و... .
پاسخ تفصیلی:
«ابن ابی الحدید» می گوید: زمانی که نزد استاد خود «ابویعقوب» علم کلام می خواندم، جملاتی از حضرت علی علیه السلام که درباره عایشه بود را برای او خواندم، و او پاسخی طولانی در این رابطه اظهار داشت که خلاصه آن چنین است وی گفت: بین عایشه و علی(علیه السلام) در دوران رسول خدا(صل الله علیه وآله وسلم) گفته هایی ردّ و بدل شده که همه اینها باعث تحریک انسان می شود، از قبیل اینکه روزی رسول خدا(ص) علی(علیه السلام) را فراخواند و به او فرمود: نزدیک بیا، و حضرت آمد، بین عایشه و پیامبر(صل الله علیه وآله وسلم) نشست، عایشه ناراحت شد، و به علی(علیه السلام) گفت: «جایی پیدا نکردی که بنشینی جز روی ران من». و دیگر اینکه روزی پیامبر(صل الله علیه وآله وسلم) با علی(علیه السلام) قدم می زد، و گفتگوی آنان به درازا کشیده شد، عایشه آمد و پشت سر آنها به راه افتاد، تا اینکه بین آن دو قرار گرفت، و گفت: « شما در چه موضوعی سخن می گفتید، سخنان شما به درازا کشیده شد؟» رسول خدا(صل الله علیه وآله وسلم) از این حرکت عایشه خشمگین شد.
و نیز از مسائلی که کینه عایشه نسبت به اهل بیت را افزون کرد، این بود که خداوند به فاطمه(سلام الله علیها) فرزندان پسر و دختر داد، و رسول خدا(صل الله علیه وآله وسلم) فرزندان فاطمه(سلام الله علیه) را همچون فرزندان خود می دانست و آنان را فرزندان خود صدا می کرد بدیهی است زنی که از شوهرش فرزندی ندارد، آیا نسبت به فرزندان دختر شوهرش حسادت نخواهد کرد؟ آیا آنان را دوست خواهد داشت یا دشمن؟
همچنین رسول خدا(صل الله علیه وآله وسلم) دستور داد همه درهای مسجد، حتی در خانه «ابوبکر» به مسجد بسته شود، ولی در خانه علی(علیه السلام) را به مسجد باز گذاشت. دیگر آنکه رسول خدا(صل الله علیه وآله وسلم) «ابوبکر» را مأمور نمود تا سورة برائت را برای کفّار قریش در مکه بخواند، و سپس او را از این مقام معزول نمود، و علی(علیه السلام) را مأمور خواندن سورة برائت کرد و این مسئله برای عایشه گران آمد.
و نیز وقتی بیماری پیامبر(صل الله علیه وآله وسلم) شدت یافت، پیامبر(صل الله علیه وآله وسلم ) سپاه اسامه را تشکیل داد و بزرگان مهاجرین و انصار از جمله ابوبکر را مأمور کرد، در سپاه اسامه شرکت نمایند، که در این صورت دستیابی علی (علیه السلام) به خلافت بدون منازع میشد. و عایشه چون این مطلب را دریافت به دنبال پدرش فرستاد تا نگذارد وی مدینه را ترک نماید.
و نیز عایشه پدرش را وادار کرد تا به جای پیامبر(صل الله علیه وآله وسلم) در مسجد نماز بخواند. رسول خدا(صل الله علیه وآله وسلم) وقتی از این جریان آگاه شد در حالی که به فضل بن عباس و علی(علیه السلام) تکیه داده بود خود را به مسجد رساند و در محراب مشغول به نماز گردید، چنانچه در خبر آمده است، پیامبر(صل الله علیه وآله وسلم) در همان روز از دنیا رفت و مردم نماز خواندن ابوبکر را حجت قرار دادند و گفتند چه کسی می تواند مقدّم شود بر کسی که رسول خدا(صل الله علیه وآله وسلم) او را درنماز مقدّم داشت و نگفتند حضور پیامبر(صل الله علیه وآله وسلم) در مسجد، به جهت بازداشتن ابوبکر از خواندن نماز بوده است... . و همه این عوامل باعث شد خلافت از علی (علیه السلام) سلب شود و عامل اصلی آن عایشه به شمار میآمد. (1)، (2)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.