پاسخ اجمالی:
بر اساس آیات قرآن، برخی گمان کرده اند علم غیب از یژگی های خداوند است و علم هیچ کس در آن راه ندارد. قرآن می فرماید: «کلیدهاى غیب تنها نزد اوست و از آن ها غیر از او اطلاعى ندارد.». هم چنین در آیه دیگر می فرماید: «اى رسول ما بگو که در آسمان ها و زمین جز خدا کسى از علم غیب آگاه نیست». در واقع این گروه تنها به برخى از آیات را مطالعه کرده اند، اما در سوره جن مى خوانیم : «او داناى غیب است و هیچ کس به عالم غیب او آگاه نیست جز پیامبرى را که از او خشنود باشد».
پاسخ تفصیلی:
با توجه به آیات قرآن به گمان بعضى ها علم غیب از ویژگى هاى ذات احدیّت است و علم هیچ کس در آن راه ندارد. اینان به برخى از آیات تمسّک مى نمایند; از قبیل:
1 ـ «وَعِنْدَهُ مَفاتِحُ الْغَیْبِ لا یَعْلَمُها إِلاّ هُوَ»(1)؛ (کلیدهاى غیب تنها نزد اوست و از آن ها غیر از او اطلاعى ندارد.)
2 ـ «قُلْ لا أَمْلِکُ لِنَفْسی نَفْعاً وَلا ضَرّاً إِلاّ ما شاءَ اللهُ وَلَوْ کُنْتُ أَعْلَمُ الْغَیْبَ لاَسْتَکْثَرْتُ مِنَ الْخَیْرِ وَما مَسَّنِیَ السُّوءُ إِنْ أَنَا إِلاّ نَذِیرٌ وَبَشِیرٌ لِقَوْم یُؤْمِنُونَ»(2)؛ (اى رسول ما به مردم بگو که مالک سود و زیان خویش نیستم مگر آنچه خدا بر من خواسته و اگر من از غیب آگاه بودم به خیر خود همیشه مى افزودم و هیچ گاه زیان و رنج نمى دیدم، من نیستم مگر رسول ترساننده و بشارت دهنده گروهى که اهل ایمانند.)
3 ـ «قُلْ لا یَعْلَمُ مَنْ فِی السَّماواتِ وَاْلأَرْضِ الْغَیْبَ إِلاَّ اللهُ وَما یَشْعُرُونَ أَیّانَ یُبْعَثُونَ»(3)؛ (اى رسول ما بگو که در آسمان ها و زمین جز خدا کسى از علم غیب آگاه نیست و هیچ خلقى نمى داند که چه هنگام زنده و برانگیخته مى شوند.)
در جواب به این استدلال مى گوییم:
اشکال کننده، تنها به برخى از آیات توجه نموده که ظهور در اختصاص علم غیب به خداوند متعال دارد، ولى به آیات دیگر که دلالت بر اختصاص ندارد، توجهى نداشته است. خداوند در سوره جن مى فرماید: «عالِمُ الْغَیْبِ فَلا یُظْهِرُ عَلى غَیْبِهِ أَحَداً إِلاّ مَنِ ارْتَضى مِنْ رَسُول ...»(4)؛ (او داناى غیب است و هیچ کس به عالم غیب او آگاه نیست جز پیامبرى را که از او خشنود باشد....)
از استثناى این آیه استفاده مى شود که خداوند متعال ذاتاً و اصالتاً عالم به غیب است ولى بر پیامبرى که مرضىّ اوست، علم غیب افاضه مى کند. و از آنجا که لازم است هرچه براى رسول صلاحیت دارد، امام نیز آن را دارا باشد چون هر دو شریعت را بیان مى کنند، پس امام هم مشمول این عنایت الهى خواهد بود.
لذا در قرآن اشاره به انواع اطلاعات غیبى براى انبیا و اولیاء کرده و مى فرماید: «ذلِکَ مِنْ أَنْباءِ الْغَیْبِ نُوحیهِ إِلَیْکَ»(5)؛ (آن از خبرهاى غیبى است که به تو وحى نمودیم.) و از قول حضرت عیسى(علیه السلام)مى فرماید: «وَأُنَبِّئُکُمْ بِما تَأْکُلُونَ وَما تَدَّخِرُونَ فی بُیُوتِکُمْ»(6)؛ (و به شما خبر مى دهم که در خانه هایتان چه مى خورید و چه مى اندوزید.)
بنابراین در جمع بین این دو دسته از آیات مى توان گفت: آیاتى که ظهور در اختصاص علم غیب به خداوند دارد، علم غیب به نحو اصالت و استقلال است. وآیاتى که علم غیب را بر غیر خداوند ثابت مى کند به نحو تبعیّت و به اذن خداوند است.
با همین بیان مى توانیم از آیاتى که ظهور در انکار علم غیب از پیامبر دارد، جواب دهیم; زیرا انکار این آیات به نحو استقلال بوده نه آن که به طور مطلق، آن را از پیامبر نفى کنند.
ابن حجر هیتمى مى گوید:
«بین این آیات: «قُلْ لا یَعْلَمُ مَنْ فی السَّماواتِ وَاْلأَرْضِ الْغَیْبَ إِلاَّ اللهُ»(7)؛ (بگو: کسانى که در آسمانها و زمین هستند غیب نمى دانند جز خدا). و«عالِمُ الْغَیْبِ فَلا یُظْهِرُ عَلى غَیْبِهِ أَحَداً»(8)؛ (داناى غیب، اوست و هیچ کس را بر اسرار غیبش آگاه نمى سازد) و بین علم انبیا و اولیا به پاره اى از غیب، هیچ گونه منافاتى نیست; زیرا علم آنان به اعلان از جانب خداوند متعال است و این غیر از آن علمى است که از صفات ازلى و ابدى خداوند است که از تغییر و تحوّل منزّه است.»(9)
و نیز ابن ابى الحدید معتزلى مى گوید: «ما منکر وجود افرادى که خبر از غیب داده و مى دهند نیستیم، ولى آن را مستند به خداوند بارى تعالى مى دانیم که با قدرت و تمکین و آمادگى اسباب آن، به آنان عطا نموده است.»(10)، (11)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.