پاسخ اجمالی:
براى تحقّق یک انقلاب همه جانبه در سطح جهان، تنها وجود یک رهبر شایسته انقلابى کافى نیست بلکه آمادگى عمومى نیز لازم است. باید توجّه داشت برنامه قیام مهدى(عج)، همانند برنامه قیام همه پیامبران الهى، از راه بهره گیرى از وسائل و اسباب طبیعى انجام مى گیرد، و هیچ گاه اعجاز اساس آن را تشکیل نمى دهد، به همین دلیل آمادگى هایی براى این کار لازم است: 1- آمادگى پذیرش (آمادگى روانى). 2- تکامل فرهنگى و صنعتى. 3- پرورش گروهى در این جهان که هسته اصلى انقلاب آن مصلح بزرگ را تشکیل دهند.
پاسخ تفصیلی:
این سؤال یک پاسخ کوتاه دارد و یک پاسخ مشروح؛ پاسخ کوتاه آن این است که براى تحقّق یک انقلاب همه جانبه در سطح جهان تنها وجود یک رهبر شایسته انقلابى کافى نیست بلکه آمادگى عمومى نیز لازم است؛ و هنوز متأسفانه دنیا آماده پذیرش چنان حکومتى نشده است و به محض آمادگى، قیام او قطعى است!
امّا توضیح این سخن:
اولا، باید توجّه داشت برنامه قیام مهدى، همانند برنامه قیام همه پیامبران الهى، از راه بهره گیرى از وسائل و اسباب طبیعى انجام مى گیرد، و هیچ گاه اعجاز اساس آن را تشکیل نمى دهد؛ معجزات جنبه استثنایى دارند و در روند برنامه هاى اصلاحى رهبر آسمانى ـ جز در موارد استثنائى ـ دخالت نخواهند داشت.
به همین دلیل، همه انبیا از سلاح روز، تربیت افراد لایق، مشورتهاى لازم، طرح نقشه هاى مؤثّر، تاکتیکهاى نظامى حساب شده، و خلاصه، فراهم ساختن هرگونه امکان مادّى و معنوى براى پیشبرد هدفشان استفاده مى کردند؛ و در انتظار این نمى نشستند که هر روز معجزه اى واقع شود و دشمن یک گام عقب نشینى کند، یا دوستان در پرتو اعجاز هر روز در مسیر تکامل گامى به پیش بگذارند.
بنابراین، اجراى طرح حکومت حقّ و عدالت در سطح جهانى نیز باید با استفاده از وسایل مادّى و معنوى لازم ـ جز در موارد استثنائى ـ تحقّق پذیرد.
به تعبیر دیگر، مهدى(علیه السلام) آئین و مذهب جدیدى با خود نمى آورد بلکه او طرحهاى انقلابى اجرا نشده الهى را به مورد اجرا مى گذارد. رسالت او تنها ابلاغ و انذار و تعلیم و تربیت و توصیه و تذکّر نیست. رسالت او اجراى همه اصولى است که به ظلم و ستم و تبعیض، در سایه حکومت علم و ایمان پایان مى بخشد، و مسلّماً اجراى این طرح بدون آمادگى یا آمادگیها ممکن نیست.
ثانیاً، با توجّه به اصل اساسى بالا روشن مى شود که چرا مى گوییم هنوز وجود این آمادگى مسلّم نیست؛ چه اینکه، حدّاقل چند نوع آمادگى براى این کار لازم است:
1ـ آمادگى پذیرش (آمادگى روانى)
مردم جهان باید بقدر کافى تلخى این وضع نابسامان و بى عدالتیها را درک کنند.
مردم جهان باید نارسائى و ضعف قوانین بشرى را براى اجراى عدالت اجتماعى لمس کنند.
مردم جهان باید این حقیقت را بیابند که تنها در سایه اصول و پیوندهاى مادّى و ضمانت اجرایى موجود و مقرّرات خود ساخته انسان ها مشکل جهان حل نمى شود؛ بلکه مشکلات هر روز متراکمتر و به گونه کلاف سردرگمى پیچیده تر مى گردد.
مردم جهان باید احساس کنند که بحرانهاى کنونى زاییده نظامات کنونى است؛ و این نظامات از حلّ بحرانها سرانجام عاجزند.
مردم جهان باید درک کنند که براى وصول به این هدف بزرگ، اصول و نظاماتى تازه لازم است که متّکى به ارزشهاى انسانى و ایمان و عواطف بشرى و اخلاق باشد، نه تنها اصول خشک و بى روح و نارسایى مادّى.
مردم جهان باید به این حد از رشد اجتماعى برسند که بفهمند پیشرفت تکنولوژى الزاماً به مفهوم پیشرفت بشریّت و تأمین خوشبختى انسانها نیست؛ بلکه تکنولوژى پیشرفته تنها در صورتى ضامن نیکبختى و سعادت است که زیر چتر یک سلسله اصول معنوى و انسانى استقرار یابد و الاّ ـ همان گونه که بارها دیده ایم ـ بلا آفرین خواهد بود و مایه ویرانگرى است.
مردم جهان باید دریابند صنایع اگر به صورت بتى در آیند برحجم مشکلات کنونى افزوده خواهد شد و به ابعاد ویرانى و ضایعات جنگها وسعت مى بخشد؛ بلکه باید به شکل ابزارى در آیند تحت کنترل انسانهاى شایسته.
بالاخره مردم جهان باید تشنه شوند و تا تشنه نشوند به سراغ چشمه هاى آب نمى روند.
و به تعبیر دیگر، تا در مردم جهان تقاضائى نباشد، عرضه هر نوع برنامه اصلاحى، مفید و مؤثّر نخواهد بود؛ که قانون «عرضه و تقاضا» بیش از آنچه در مسائل اقتصادى مورد توجّه است در مسائل اجتماعى باید مورد توجّه قرار گیرد.
این سؤال پیش مى آید که این حالت عطش و تقاضا را چه عاملى باید ایجاد کند؟
در پاسخ مى گوییم: قسمتى از آن را گذشت زمان، و بدون آن ممکن نیست، امّا قسمت دیگرى بستگى به تعلیم و تربیت دارد؛ باید با رستاخیز فکرى که از طرف اندیشمندان با ایمان و آگاهان مسؤول جامعه به وجود مى آید، عملى گردد.
آنها باید با برنامه هاى انسان سازى خود، حدّاقل این آگاهى را به مردم جهان بدهند که با این اصول و قوانین و روشهایى که در دست دارند مشکلات اساسى حل نخواهد شد؛ و به هر حال، این نیز نیازمند به زمان است.
2 ـ تکامل فرهنگى و صنعتى
از سوى دیگر گرد آورى تمام مردم جهان در زیر یک پرچم، کوتاه ساختن دست زورمندان و قلدران در همه جا، گستردن تعلیم و تربیت در آخرین حدّ امکان در همه سطوح، تفهیم کامل این مسأله که اختلاف زبان، و نژاد، و منطقه جغرافیایى و مانند آنها، دلیل بر این نیست که مردم جهان نتوانند همانند برادران، در یک خانواده زندگى کنند؛ و در صلح و برادرى و عدالت زیست نمایند.
و فراهم ساختن یک اقتصاد سالم و کافى براى همه انسانها، نیاز به رشد فرهنگى و بالا رفتن سطح دانش بشرى از یک سو، و تکامل وسائل صنعتى از سوى دیگر دارد؛ وسائلى که بتواند پیوند سریع و نزدیک و دائمى میان تمام نقاط جهان بر قرار سازد، که آن هم بدون گذشت زمان ممکن نیست.
چگونه ممکن است یک حکومت به وضع همه جهان رسیدگى کند اگر ارتباطات به کندى صورت گیرد؟
چگونه مى توان با وسائلى که فرستادن یک پیام با آن به نقاط دور افتاده جهان یک یا چند سال وقت لازم دارد دنیا را اداره کرد؟
از پاره اى از روایات که شکل زندگى مردم جهان را در عصر قیام مهدى(علیه السلام) ترسیم مى کند استفاده مى شود که پیشرفت تکنولوژى و صنعت مخصوصاً صنایع حمل و نقل و ارتباطى در آن عصر چنان خواهد بود که قارّه هاى بزرگ جهان عملا به صورت چند شهر نزدیک به هم در مى آیند؛ و شرق و غرب حتّى حکم یک خانه را پیدا مى کند؛ مشکل زمان و مکان بکلّى حل خواهد شد.
البتّه ممکن است قسمتى از این امور در پرتو یک جهش و انقلاب صنعتى در آن عصر صورت گیرد، ولى بالاخره یک نوع آمادگى علمى به عنوان زمینه باید در آستانه چنان عصرى باشد.
3ـ پرورش یک نیروى ضربتى انقلابى
سرانجام لازم است گروهى هر چند در اقلّیّت باشند در این جهان پرورش یابند که هسته اصلى ارتش انقلابى آن مصلح بزرگ را تشکیل دهند.
باید در میان این جهنّم سوزان، گلهائى برُویَد تا مقدّمه گلستانى گردد؛ باید در این شوره زار نهالهایى تربیت شوند تا پیام آور بهار براى دگران باشند.
باید افرادى فوق العاده آگاه، شجاع، دلسوز؛ فداکار و جانباز براى این کار تربیت شوند هرچند نسلهایى براى این منظور یکى پس از دیگرى بگذرند تا ذخایر اصلى آشکار گردد و عناصر اصلى انقلاب فراهم شود، و این نیز زمان مى خواهد.
امّا این که چه کسى باید عهده دار پرورش اینگونه افراد گردد؟
باید به خاطر داشته باشیم که این برعهده همان رهبر بزرگ است که به طور مستقیم یا غیر مستقیم دست به چنین برنامه اى بزند.
در روایات اسلامى یکى از علل طولانى شدن غیبت امام(علیه السلام) مسأله امتحان و آزمون عمومى مردم؛ و انتخاب اصلح ذکر شده که ممکن است اشاره به همین موضوع باشد.
توضیح اینکه: آزمونهاى الهى، همچون آزمونهاى انسانى به خاطر آگاهى بیشتر به حال آزمون شوندگان نیست، بلکه به معنى پرورش استعدادها و آشکار ساختن شایستگیها و جدا شدن صفوف از یکدیگر است.
و به تعبیر دیگر، هدف آنها تربیت و تکامل یا ایجاد آمادگى است؛ زیرا احاطه علمى خداوند نسبت به همه چیز هر گونه هدف آگاهى طلبى را از آزمونهاى الهى سلب مى کند.
از مجموع این بحث روشن شد که چرا غیبت مهدى باید این گونه طولانى باشد.(1)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.