پاسخ اجمالی:
«فِطْرَت» از مادّه «فَطْر» بر وزن سطر و به معناى شكافتن چيزى از طرف طول است؛ سپس به هرگونه شكافتن نيز اطلاق شده. يكى از معانى مهمّ اين واژه همان آفرينش و خلقت است، به همين جهت معناى ابداع و اختراع را نيز مى دهد. اگر«فطرت» را به معانى دين و آئين تفسير كرده اند به خاطر آن است كه از روز نخست در آفرينش انسان وجود داشته است.
پاسخ تفصیلی:
«فِطْرَت» از مادّه «فَطْر» - بر وزن سطر- به معناى شكافتن چيزى از طرف طول است؛ سپس به هرگونه شكافتن نيز اطلاق شده، و از آنجا كه شكافتن گاه به منظور تخريب، وگاه به منظور اصلاح است، در هر دو معنى نيز به كار مى رود.
همچنين از آنجا كه آفرينش و خلقت به منزله شكافتن پرده تاريك عدم است يكى از معانى مهمّ اين واژه همان آفرينش و خلقت است، به همين جهت معناى ابداع واختراع را نيز مى دهد.
واژه «افطار» در مورد شكستن روزه نيز به همين جهت گفته مى شود كه با خوردن غذا و مانند آن روزه كه يك امر مستمر و متّصل است، شكافته مى شود.
اين واژه در مورد روئيدن گياهان نيز به كار مى رود؛ زيرا زمين شكافته مى شود و گياهان از آن سر بر مى آورند و همچنين در مورد دوشيدن شير با دو انگشت گويى پستان را شكافته و شير از آن خارج مى شود.
از ابن عباس نقل شده كه مى گويد: من معنى «فَاطِرِ السَّماوَاتِ وَالاَْرْضِ» را به درستى نمى دانستم، تا اينكه دو مرد عرب بيابانى كه با هم بر سر چاهى نزاع داشتند نزد من آمدند؛ يكى از آنها براى اثبات مالكيّت خود گفت: «اَنَا فَطَرْتُها»: يعنى: (من آن را حفر كرده ام) - از اينجا فهميدم كه فطرت به معناى ايجاد و آغاز كردن چيزى است -.
به دانه هايى كه براى نخستين بار در صورت پسران و دختران جوان ظاهر مى شود تقاطير يا نفاطير گفته مى شود.(1)
اگر مى بينيم بعضى از ارباب لغت «فطرت» را به معانى دين و آئين تفسير كرده اند به خاطر آن است كه از نخست در آفرينش انسان وجود داشته است.(2)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.